محور : شهید مطهری و اقتصاد
در باب جنگها ما دو جور مى توانیم بحث كنیم. یكى اینكه بگوییم همه ی جنگهاى دنیا ریشه ی اقتصادى داشته است، یعنى جنگها را جزء حوادث مهمى كه در تحولات تاریخ مؤثر بوده اند بدانیم ولى خود جنگ را منبعث از علل اقتصادى بدانیم. دیگر اینكه بگوییم خیر، جنگها با آن همه عظمتش جزء حوادث مهم تاریخ نیست، به نظر مى آید كه جزء حوادث مهم است ولى چنین نیست و مسیر تاریخ را جنگها عوض نمى كند. بله، مغول پیدا مى شود مى آید قتل عام مى كند، مثلاً ثلث مردم منطقه اى را مى كشد و زندگیها را بر باد مى دهد، اما در عین حال بعد فراموش مى شود. باز قافله همان راه خودش را طى مى كند، یعنى مسیر خود را عوض نمى كند.
اگرچه ظاهر بسیارى از حرفهایشان این است كه جنگها حوادث مهمى است ولى این حوادث مهم هم علل اقتصادى دارد- كه ویل دورانت نیز روى این قضیه خیلى تكیه مى كند- ولى طبق نظریه ی اینها باید جنگها را جزء حوادث بزرگ به شمار نیاورد، چون مى گویند تكامل ابزار تولید است كه تاریخ را تغییر مى دهد و متحول مى كند. یك وقت جنگ مقارن با تحول ابزار تولید هست و یك وقت نیست؛ اگر باشد تحول پیدا مى شود و اگر نباشد خیر. مثلاً در قرون وسطى ٰ، در دوره اى كه آن را «دوره ی كشاورزى» مى نامند، خیلى جنگهاى بزرگ در دنیا رخ داده ولى دوره عوض نشده است، دوره همان دوره است. اما در دوره اى كه یكمرتبه صنعت تغییر كرد و دوره ی صنعتى پیش آمد، همان پیشامد تاریخ را متحول كرد و شكل دیگرى به آن داد با اینكه جنگى در كار نبود.
طبق این نظریه جنگها معلول تحولات اصلى تاریخ اند نه علت تحولات اصلى تاریخ. اگر ثابت شود كه جنگ خودش علت یك تحول بوده- كه ثابت هم مى شود- آنگاه این نظریه نقض مى شود. جنگها هم به نوبه ی خود در تغییر ابزار تأثیر داشته اند، یعنى آنها حتى علت تغییر ابزارها هستند. دلیلش این است كه جنگ خودش در عین اینكه خرابى به بار مى آورد سبب یك نوع تحول و پیشروى هم هست، زیرا ملتها در حال جنگ در اثر رقابت جنگى- چون مسئله ی موت و حیات در كار است- نهایت تلاش را براى حفظ و بقاى خود به كار مى برند و دانشمندان هر كشورى حداكثر كوشش را براى ساختن ابزار جنگى مصروف مى دارند كه این مقدار كوشش در حال صلح و آرامش عملى نیست، یعنى یك چنین شرایط فوق العاده اى لازم است تا مغزها [حداكثر تلاش خود را به كار برند
مى گویند مغزهاى انسانها اغلب آن حداكثر نیروى خود را به كار نمى برند، شاید یك صدم نیرویى را كه مى توانند به كار ببرند، به كار مى برند. اغلب، اشخاص مى میرند در حالى كه مثلاً 90 یا 95 درصد مغز آنها به صورت ماده اى است كه مورد استفاده قرار نگرفته است. ولى وقتى كه مسئله ی رقابت مثبت در كار باشد آنگاه روى مغزها فشار مى آید و آن وقت است كه اختراعات صورت مى گیرد و ابزار جنگى اختراع مى شود، ولى جنگ كه خوابید همان اختراعات در مسائل تولیدى مورد استفاده قرار مى گیرد. بعد از همین جنگ دوم جهانى، خیلى از این اختراعات [1]در راه تولید به كار گرفته شد. كارخانه هایى كه در حین جنگ براى ساختن ابزارهاى جنگى به وجود آمده بود در حین صلح براى تولید مورد استفاده قرار گرفت، یعنى از همان ماشینهاى بسیار قوى براى تولید وسائل دیگر استفاده شد.
پس جنگها منشأ تحولات هست و این امر نظریه ی ماركسیسم را نقض مى كند؛ یعنى جنگها علت تكامل ابزار تولیدند نه تكامل ابزار تولید علت آنها باشد. آنها علت تكامل ابزار تولیدند و به نوبه ی خود علت چیزهاى دیگر.
منبع : پایگاه جامع شهید مطهری
محور : شهید مطهری و اقتصاد
چكیده: اساس كار بانكداری بر تحصیل سود و ربح و تقسیم آن بر سپردههای افراد (مشتریان بانك) است. نظر به اینكه فعالیتهای بانكی در جمهوری اسلامی ایران باید بر مبنای معاملات غیرربوی باشد، این مقاله موضوع خرید و فروش پول بهزیاده و بامدت را از این منظر كه آیا میتواند به عنوان حیلة شرعی جایز باشد یا خیر، مورد بررسی قرار میدهد.
ضمناً این مقاله با توجه به تصریح امام خمینی مبنی بر مشروع نبودن راههای فرار از ربا، نتیجه میگیرد كه بعضی از فتاوای موجود در رساله ایشان نیز لازم است، اصلاح شود.
كلیدواژه : پول، مال، ربای معاملی، ربای قرضی، تنزیل، سفته، حیلة شرعی، مثلی، قیمی، بیع دین.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
سعید فراهانیفرد*
چكیده
جامعیت فكری شهید مطهری سبب شده است تا به بسیاری از مشكلات فكری زمان خود پرداخته، برای آنها راه حلهایی بیابد. به رغم این كه تخصّص اصلی شهید بزرگوار اقتصاد نبوده و از طرفی، اقتصاد اسلامی نیز در زمان وی چندان مطرح نبوده است، افزون بر كتابهایی كه به طور مستقل در این باره نگاشته، در سایر آثار خود نیز به مناسبت، مطالب ارزشمندی را دربارة مسائل اقتصادی اسلام مطرح كرده است. ما در این مقاله كوشیدهایم، بااستفاده از نوشتههای استاد، چارچوب نظام اقتصادی اسلام را از دیدگاه آن بزرگوار معرّفی كنیم. بدیهی است كه داوری دربارة دیدگاههای اقتصادی استاد مستلزم توجّه به دو مطلب است:
أ. همان طور كه اشاره شد، این نوشتهها در فضا و وضعیت خاص نگاشته شده است.
ب. برخی از آثار استاد كه در متن از آن ها استفاده شده، یادداشتهایی بوده كه هنوز از دید وی نهایی نشده بوده است. در این مقاله، ضمن اشاره به اختلاف نظرهایی دربارة نظام اقتصادی اسلام و علم اقتصاد اسلامی و بیان دیدگاه استاد در این باره با استفاده از آثار شهید مطهری، مبانی و اهداف نظام اقتصادی اسلام را استخراج، و در پایان، اندازة دولت و بخش خصوصی و اختیارات دولت را در این نظام مطالعه میكنیم.
واژگان كلیدی: مطهری، نظام اقتصادی اسلام، اندیشه اقتصادی، مالكیت، رشد اقتصادی.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
1. مجموعاً (1) از متن آیات قرآن و اخبار در فلسفه حرمت ربا چه استفاده مى شود؟
2. آیا اساس ربا در اسلام رباى قرضى است، و رباى معاملى براى حفظ حریم رباى قرضى تحریم شده است؟ و آیا در رباى قرضى فقط قرض دادن ربوى پول رباى واقعى است و اما قرض دادن غیر پول رباى واقعى نیست، زیرا قرض دادنِ چیزى است كه خود آن چیز كالاى مورد استفاده است و مثل پول نیست كه فقط معادل ارزش و وسیله ی جریان باشد و از مسیر خود منحرف شده است ولى در حكم ربا است، از این جهت كه اسلام نمى خواهد باب قرض و احسان بسته شود و الّا وقتى كه كالاى قرضى بنفسه مورد احتیاج بود و «للاجل قسط من الثمن» یك قاعده عقلایى است، چرا قرض نفعى غیر پول اشكال داشته باشد و حال آنكه تفاوت معامله نقد و نسیه را اسلام مى پذیرد. به هر حال رباى اسلامى اوسع است از رباى غیر اسلامى، زیرا رباى غیر اسلامى منحصر است به قرض پول و رباى اسلامى شامل قرض پول و غیر پول مى شود و بعلاوه شامل رباى معاملى نیز . [از اینجا تا اول شماره 4 در نسخه اصل دستنویس یك خط طولى كشیده شده است. علت خط خوردگى به احتمال زیاد مورد استفاده قرار گرفتن این مطالب در جاى دیگرى بوده است. نظر به اینكه به حذف این قسمت از یادداشتها از طرف استاد یقین نداشتیم، با بیان این توضیح به درج آن مبادرت ورزیدیم مى شود.
3. آیا فلسفه حرمت ربا چیست؟ آیا براى این است كه مانع كمك و خدمت و به اصطلاح روایات «اصطناع معروف» نشود، یا علت آن ركود اقتصاد و اعراض از منابع تولید كننده (1) و توجه به تولید كاذب پول است (2) ؟ در صورتى كه پول بنفسه فقط وسیله جریان است، نه مولّد مثل زمین و مواشى و نه ابزار تولید است مثل صنایع. یا علت آن این است كه اسلام مى خواهد پول از سه خاصیتى كه براى او ذكر شده (3) : شكل عمومى معادل ارزش، وسیله جریان و مسافر جاودانى بودن و ذخیره، فقط دو خاصیت اولى را داشته باشد و اما خاصیت ذخیره را به حكم آیه «كنز» نفى كرده است، ذخیره مانع جریان مى شود. و اما ذخیره كردن در ذمه مردم از نظر شخص ربا دهنده ذخیره است هر چند از نظر گیرنده، پول در جریان است (4) خصوصاً در رباى انتاجى. علیهذا خود ربا دادن پول خاصیت چهارمى است براى پول كه گرچه غیر پول هم قابل ربا دادن است، اما پول بهتر قابل ربا دادن است.
منبع : پایگاه جامع شهید مطهری
محور : شهید مطهری و اقتصاد
چكیده
در مكتب اسلام هر چند اقتصاد زیربنا و هدف نیست، اما به عنوان وسیله برای آن اهمیت زیادی در نظر گرفته شده است؛ تا جایی كه آن را به منزلهی خون در پیكر انسان دانستهاند. به تعبیر شهید مطهری «جامعه باید بنیهی اقتصادی سالمی داشته باشد، مبتلا به كم خونی اقتصادی نباشد، وگرنه مانند مریض كم خون و یا مریضی كه دستگاه قلب و هاضمهاش خراب است، همیشه مریض خواهد بود». بنابر این همان طور كه پیكر مبتلا به كمبود خون دچار انواع بیماریها میگردد، انسان فقیر و جامعهی نیازمند هم به انواع بیچارگیها و بدبختیها مبتلا میشود.در اندیشهی شهید مطهری هدفهای والای اسلام در كرامت و تربیت و تعالی انسان و هدایت او، وقتی قابل دستیابی است كه دارای اقتصادی سالم و رو به رشد و توسعه باشد، و الا با فقر اقتصادی و نیازمندی و وابستگی اقتصادی، چیزی جز اسارت و بردگی در پی نخواهد بود.
بررسی نظام اقتصادی اسلام و عناصر تشكیل دهندهی آن یكی از عمدهترین مباحث در اقتصاد اسلامی است. این كه انگیزهی فعالیتهای اقتصادی در این نظام چیست، و مالكیت بر عوامل تولید از آن كدام بخش است؛ خصوصی، عمومی، دولتی، یا تركیبی از اینها. جایگاه انسان و آزادیهای او و نیز جایگاه ارزشهای انسانی كجاست؟ اینها و دهها سؤال از این قبیل پرسشهایی است كه كنكاش و تحقیق را میطلبد.
این مقاله در تلاش است تا به پاسخگویی به برخی از این پرسشها بر مبنای اندیشهی اقتصادی شهید مطهری بپردازد.
واژگان كلیدی: نظام، دین، اقتصاد، آموزه، مطهری.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
بازخوانی دیدگاههای اقتصادیشهید استاد مطهری
حجة الاسلام والمسلمین غلامرضا مصباحی
استاد مطهری به عنوان یك اسلامشناس و متفكر جامع در معارف دینی بودند. و ازجمله ابعاد این جامعیت، دیدگاهها و نظراتی است كه استاد در مورد اقتصاد اسلامی ابراز داشتهاند. گرچه ورود ایشان به مباحث اقتصادی با تاخیر انجام شد و سالهای آخر عمر مبارك خود را به ابراز این نظرات پرداختند، اما این نكته را باید گفت كه: در عین حال ورود ایشان به مباحث اقتصادی مبارك و بااشراف و تسلط كامل نسبت به این مسایل همراه بود.
یكی از آثاری كه از ایشان به جا مانده است «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» است. البته این اثر به صورت تالیف نیست، بلكه به صورت یادداشتهایی پراكنده از استاد شهید مطهری است كه، بعدها توسط یكی از آقایان جمعآوری و تدوین شده و به صورت یك كتاب درآمده است. این كتاب نشان میدهد كه شهید استاد مطهری نیز نظریهی اقتصادی نسبت به اقتصاد سوسیالیستی ماركس دارد و هم نظر انتقادی نسبت به اقتصاد سرمایهداری.
ایشان علاوه بر انتقادات، دیدگاههای خود را در خصوص اقتصاد اسلامی ارایه دادهاند، گرچه به این كتاب از جهت یادداشتهایی كه به آن اضافه شده است، انتقاداتی نیز وارد است و همینطور از این جهت كه یادداشتهای بهجا مانده از استاد به صورت تالیف درآمده، اشكالاتی وارد میشود، چراكه این تصور را در ذهن خوانندهی كتاب پدید میآورد كه آن اثر، اثر شهید مطهری است و باید در این زمینه تامل بیشتر نمود، چراكه یك محقق آنهم در سطح استاد فرزانهای؛ مانند علامه شهید مطهری ممكن است یادداشتهایی را برای خود داشته باشند كه راضی به انتشار آنها بدون بازنگری و تامل نبوده باشند.
اما در مجموع، این كتاب رابطهی اقتصاد و دین را به خوبی و زیبایی هرچه تمام بیان میكند و میگوید كه: «این دو یك رابطهی مستقیم و یك رابطهی غیرمستقیم از طریق اخلاق دارند.» و در عین حال اقتصاد را به دو اقتصاد نظری و دستوری تقسیم مینماید. البته در اینجا نكتهای كه لازم است مطرح شود این است كه، در این كتاب آمده كه اقتصاد علمی نمیتواند تحت تاثیر اقتصاد دینی قرار گیرد و این مسئله با دیدگاههای شهید مطهری در دیگر آثارشان در تعارض قرار میگیرد.
چه این كه میان علوم محض؛ مانند فیزیك، شیمی و علومی كه به گونهای در عرصهی زندگی پدید میآیند و تحت تاثیر شرایط انسانی قرار گرفته و به عنوان علوم انسانی نامیده میشوند، تفاوت وجود دارد. علوم انسانی ناگزیر از بستری بهرهبرداری میكند كه افكار، ارزشها، عقاید و رفتارهای انسانی آن بستر را فراهم میسازند. و تعبیر اینكه این علوم نمیتوانند به اصطلاح، اسلامی و غیراسلامی باشند، با سایر نظرات استاد شهید مطهری مغایرت دارد.
شهید مطهری در مورد اقتصاد نظری یا توصیفی میگوید كه: «یك نوع قواعد تكوینی و طبیعی، حاكم بر روابط انسانها میباشد كه ناشی از روابط عِلّی و معلولی بین آنها نبوده، و از این نظر شبیه به قواعد حاكم بر طبیعت است كه علوم تجربی از آن صحبت میكند. و كشف و بیان چگونگی این قوانین، علم اقتصاد طبیعی یا نظری و توصیفی را تشكیل میدهد.» به نظر میرسد این سخن استاد تحت تاثیر اقتصاد فیزیوكراتی شكل گرفته است، چراكه آنها نیز قوانین حاكم بر اقتصاد را قوانین طبیعی تلقی میكنند. و حال آنكه علما و اندیشمندان علم اقتصاد به این نتیجه رسیدهاند كه قوانین طبیعی در اقتصاد جایی نداشته و آنچه از قوانین علم اقتصاد مطرح میباشد، قوانینی هستند كه در یك بستر اجتماعی خاص شكل میگیرند و قابل استنباط هستند.
در این یادداشتها، شهید مطهری اقتصاد را به علم حقیقی تعبیر میكنند. و حال آنكه علم حقیقی به آن دسته از علومی گفته میشود كه ما به ازای خارجی آن باید وجود داشته باشد؛ مانند علم گیاهشناسی، علم جانورشناسی و یا فیزیولوژی، كه اینها ما به ازای خارجی دارند، اما باید توجه داشت كه روابط بین انسانها چون ما به ازای خارجی ندارد، بنابراین جزو علوم حقیقی محسوب نمیشود.
البته به یك معنا میتوان گفت كه: علم اقتصاد از یك نوع روابط نهادینه شده بین انسانها حكایت میكند كه در ظرف وجود اجتماعی و روابط اجتماعی انسانها شكل میگیرد، بنابراین اقتصاد، علمی است كه پدیدههای شكلگرفته در روابط اقتصادی و در ظرف جامعهی خاص را مطالعه میكند كه از این لحاظ نیز به آن علم حقیقی گفته نمیشود.
در بخش دیگری از این كتاب گفته شده است كه: «اقتصاد به معنای یك مكتب اقتصادی: اسلامی، ماركسیستی و مسیحی دارد، اما به معنای علم اقتصاد فاقد این پسوندها است. و علم اقتصاد اسلامی یا علم اقتصاد ماركسیستی وجود ندارد.» اما میتوان گفت كه: چون پدیدههای مورد مطالعه در علم اقتصاد پدیدههای رفتاری هستند و رفتارها منشعب از اندیشهها و افكار انسانها هستند و در روابط اجتماعی این پدیدهها شكل میگیرند، بنابراین میتوان با توجه به یك جامعهی اسلامی شكلگرفته، پدیدههای اقتصادی و روابط اقتصادی آن جامعه را مورد مطالعه قرار داد، كه در این صورت میتوانیم علم اقتصاد جامعهی اسلامی داشته باشیم.
البته باید متذكر شد: هدف از ذكر این مطالب و نقد آنها این است كه باید مطالب استاد را به عنوان، یادداشتهای اولیهی استاد قلمداد كرده، تا بعدها مورد مطالعه، بازنگری و تجدیدنظر قرار گیرد.
همچنین در بررسی مسئلهی سوسیالیزم، استاد مطهری، سوسیالیزم ماركس را مورد نقد قرار میدهد كه: «مبنای سوسیالیزم ماركس اجتماعی شدن مالكیت ابزار تولید است» كه در برابر آن از اسلام میخواهد سخن بگوید، اما با این تعبیر كه: «سوسیالیزمی كه اكنون بیان میشود، مبتنی بر مالكیت اشتراكی زمین است.» با توجه به اینكه استاد مطهری در بهكارگیری عناوین، اصطلاحات و تعابیر، خیلی دقت به خرج میدادند و سعی میكردند، از عناوین مورد كاربردِ مكاتبِ دیگر استفاده نكنند، بسیار بعید مینماید كه چنین تعابیری كار ایشان باشد و بهفرض هم كه در یادداشتهای خصوصی ایشان چنین اصطلاحاتی ذكر شده باشد، علیالقاعده با توجه به مبنای فكری و رفتاری كه ایشان در استفاده از مفاهیم داشتند، متن نهایی شده از سوی ایشان تلقّی نخواهد شد.
یكی دیگر از مسایلی كه توسط استاد مطهری در كتاب «بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی» مطرح شده و البته ممكن است طرز تلقی ایشان نیز چنین بوده باشد، مسئلهی سرمایهداری جدید است و بیان این كه این موضوع پدیدهی تازه محسوب میشود.
از یك جهت میتوان گفت: این سخن، یك سخن ابتكاری از ناحیهی ایشان است. استاد عزیز سرمایهداری را به مثابهی یك روش سنتی و قدیمی كه در حال حاضر پوستهی نو انداخته و شكلی تازه یافته است نمیبیند. بلكه جوهرهی سرمایهداری جدید را با سرمایهداری قدیم، یا تجاری متفاوت میدانند و نقطه تفاوت را نیز در ماشینیزم ذكر میكنند، به گونهای كه به اعتقاد ایشان ماشین موجب تحول در شیوهی تولید شده است و تا قبل از پیدایش ماشین، انسان با وساطت دست یا ابزار تولیدی غیر مكانیزم كار میكرد، اما وقتی به دورهی ماشینیزم رسیدهایم دیگر این انسان نیست كه كار تولید را بر عهده دارد، بلكه ماشین است كه تولید میكند و باز استاد معتقد بودند كه خود ماشین محصول تفكر خلاق تاریخی جامعه بشری است، نه محصول یك فكر خاص، بنابراین ایشان معتقد است كه ماشین متعلق به یك فرد نیست و مالكیت آن نیز نمیتواند فردی باشد.
این موضوع فكر نو و تازهای است كه استاد شهید مطهری مطرح میفرمایند. و میتوان گفت كه: تا قبل از ایشان مشاهده نشده است كه كسی مسئله را به این صورت مطرح كرده باشد و بین سرمایهداری جدید از لحاظ جوهری و سرمایهداری قدیم ـ كه سرمایه در به دست آوردن سود موثر بود و یا حتی استثمار كارگر كه این استثمار ناشی از ماهیت ابزار نبود، بلكه ناشی از روابط غیرعادلانه بین كارفرما و كارگر بود ـ فرقی گذاشته باشد. قبلاً عنصر چانهزنی كارفرما موثر بود كه میتوانست مزد كارگر را پایین نگه دارد، اما در این جا؛ یعنی در سرمایهداری جدید، عنصری به نام ماشین در اختیار سرمایهدار قرار گرفته است كه خود خلاق میباشد و به صورت بسیار گستردهای تولید را افزایش میدهد و حال آن كه این عنصر به تعبیر استاد مطهری قابلیت تملك خصوصی را ندارد.
این نظریه گرچه احتمالاً میتواند مورد نقد هم قرار گیرد، ولی یك نظریهی ابتكاری است و از این جهت میتوان گفت كه نشاندهندهی خلاقیت فكر و روحیهی ابتكاری آن شهید عزیز میباشد.
در یك ارزیابی كلی، كتاب یاد شده از دیدگاه دریافتِ نظراتِ یك محقق و متفكر اسلامی قابل توجه است. و مباحث مربوط به رابطهی اسلام و اقتصاد در آن بهخوبی توصیف شده و به عنوان نظرات مكتب اسلام میتوان روی این نظریات تكیه نمود. البته باید توجه كرد كه نوشتههای ایشان لزوما نشانگر و بیانگر دیدگاههای واقعی استاد مطهری نمیباشد. همانطور كه قبلاً نیز اشاره شد، ممكن است یك نویسندهی محقق، نكاتی به ذهنش برسد كه برای حفظ آنها، آن را یادداشت كند و قبل از بازنگری و بررسی دقیق نیز مایل به چاپ آنها نباشد، بنابراین نمیتوان لزوما یادداشتهای اولیهی استاد را جزو دیدگاههای اصولی و قطعی ایشان بهشمار آورد.
وامّا كتاب «بیمه و بانك» یكی دیگر از آثار استاد مطهری بهشمار میرود، كه ایشان در بخش مربوط به ربا، بهخوبی نظریات مربوط به نرخ بهره و دفاعیاتی كه از آن صورت گرفته را، یكییكی بیان و بعد از نقد، آنها را رد میكند. كه این مسئله نشاندهندهی تسلط استاد مطهری به مبانی حقوقی و اقتصادی نظریات مطرحشده در مورد ربا میباشد.
وی گفت: استاد مطهری در این كتاب دیدگاههای مكتب اسلام را در مورد بهره و ربا بهخوبی بیان و از آنها دفاع مینماید و جالب توجه آنكه برای این دفاع پشتوانهی عقلی و علمی ارایه میكند كه تاكنون بنده اثری در این حد و اندازه مشاهده نكردهام.
ایشان در مورد سیستم بانكداری ربوی، انتقادات خود را داشتند و پیشزمینههای لازم برای اجرای سیستم بانكداری اسلامی، بدون ربا را مطرح میكنند كه میتوان گفت: در این بخش نیز استاد دیدگاهها و نظرات ابتكاری از خود ابراز نمودهاند.
در زمینهی بیمه، آن را به عنوان ابزاری كه سابقهای در قراردادهای حقوقی جهان اسلام نداشته مطرح میكنند و مقایسهای بین عقد بیمه و عقود نزدیك به آن انجام میدهند. و شباهتها و تفاوتهای آنها را ذكر كرده و نهایتا نتیجهگیری مینمایند كه: عقد بیمه عقد جدیدی است كه برای بیمهگذار، ایجاد اطمینان خاطر میكند. شایستهی توجه است كه ایشان انواع مختلف عقد بیمه را نیز به صورت كلی مورد ارزیابی قرار داد و میگویند كه: برخی از آنها با موازین فقه شیعه سازگاری ندارد، ولی اكثر انواع عقد بیمه با فقه شیعه سازگار میباشند
منبع : پایگاه جامع شهید مطهری
محور : شهید مطهری و اقتصاد
* در نگاهِ نخست به نظر می آید, نوآوری های استاد شهید مرتضی مطهری در فلسفه, كلام و تفسیر خلاصه می شود و در مقوله های فقهی نكته و دیدگاه تازه ای ندارد. از آن روی كه بیشتر كتب و نوشته های استاد در زمینه فلسفه, كلام, عرفان و به طور كلی زوایای مربوط به اصول دین است, امّا دست تقدیر ما را به نوشته ای فقهی و یادداشت های استاد آشنا ساخت و معلوم شد در فقه نیز نوآوری های در خور توجه ارائه نموده است, ولی متأسفانه با اینكه در مدت حدود بیست سال پس از شهادت آن دانشمند فرزانه, بارها اصحاب قلم درباره اندیشه های او مطالب متنوع و متعددی نگاشته اند, امّا به نظر می آید به بُعد فقهی ایشان توجه چندانی نشده و كاری در خور و شایسته استاد انجام نگرفته است. بسی خوشحالیم كه دست اندركاران مجله وزین فقه به فكر ارائه دیدگاه ها و نوآوری های فقهی استاد شهید افتاده اند.
هر اندیشوری با زندگی نامه و آثار استاد آشنایی مختصری پیدا كند, درمی یابد: او متفكری بوده كه به اقتضای نیاز جامعه و با در نظر گرفتن خصوصیت زمان و مكان, معارف اسلام را می نوشت یا بیان می كرد. ازآن جا كه نادانان و دشمنان, شبهات فكری و اعتقادی ای را درباره معارف اسلام در دوران قبل از انقلاب اسلامی می افكندند و افكارِ جوانان مسلمان را به التقاط می كشاندند, استاد بر آن شد تا بیشتر تلاش فكری خود را در راه تبیین و دفع شبهاتِ اصول اعتقادی اسلام به كار گیرد. هر گاه این دانشمند زمان شناس اندیشور, درمی یافت كه یكی از مسائل فرعی و فقهی اسلام مورد تاخت و تاز دشمنان قرار گرفته, آستین همت بالا می زد و فقیهانه به تحلیل و نقد و بررسی آن مسئله فقهی و پاسخ به شبهات وارد بر آن می پرداخت. كتاب مسئله حجاب بر این مدعا گواهی می دهد. نیز یكی از ابعاد اسلام كه استاد احساس نیاز كرد تا بدان بپردازد, دیدگاه های اقتصادی اسلام است.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
از مباحث گذشته روشن شد كه اقتصاد اسلامی، به معنای نظام مورد اتّفاق بسیاری از صاحبنظران است و در كلمات شهید مطهری نیز گر چه با واژة علم بهكار گرفته شده، همان طور كه خود تصریح كرد، مقصود مكتب اقتصادی است كه اگر اطلاق علم هم بر آن شده، منظور دانش تجربی نیست.
نظام اقتصادی، مجموعهای از الگوهای رفتاری است كه شركت كنندگان در نظام (مصرفكنندگان، تولیدكنندگان و دولت) را به یكدیگر و اموال و منابع طبیعی پیوند می دهد و براساس مبانی مشخّص، در راستای اهداف معیّنی به صورت هماهنگ سامان یافته است (موسویان، 1379: ص 12).
برای تبیین نظام اقتصادی اسلام، لازم است مبانی نظام و اهداف آن را مطالعه كنیم. شهید مطهری در آثار خود با استفاده از آیات قرآن و گفتار پیشوایان دین، اصول متعدّدی را مطرح كرده است كه در شكلگیری نظام اقتصادی اسلام مؤثّرند.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
مقدّمه
مباحث اقتصادی به شكل عام آن، دارای سابقة بسیار طولانی است و كتابهای عقاید اقتصادی به طور معمول از افكار افلاطون و ارسطو در قبل از میلاد مسیح و از فارابی و ابن خلدون و سن توما در قرون وسطا یاد كرده و در نهایت، اندیشههای مركانتالیستها و فیزیوكراتها را در جایگاه بنیانگذاران دانش اقتصاد به شكل جدید آن میدانند.
مباحث اقتصادی، بین دانشمندان و متفكّران اسلامی، به صورت پراكنده و نیز به صورت موضوعی و بیشتر با صبغة فقهی به چشم میخورد؛ امّا اقتصاد اسلامی به گونة كلاسیك آن سابقة دیرینی ندارد. نخستین كسی كه بحث اقتصاد را به صورت جدّی در عرصة علوم اسلامی مطرح كرد، شهید بزرگوار صدر بود كه با كتاب ارزشمند اقتصادنا، تحوّلی را در این زمینه پدید آورد و حتی در بین دانشمندان اهل سنّت نیز جای خود را باز كرد. در ایران، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، متفكّرانی چون شهید بهشتی و شهید مطهری به مناسبت، مطالبی را در بحث اقتصاد طرحكردهاند.
یكی از ویژگیهای شهید مطهری این بود كه به مسائل اجتماعی حسّاسیت خاص داشته، هرگاه با پدیدهای مواجه میشد كه ذهن متفكّران زمان خود را به خود مشغول كرده بود، با تلاش و پیگیری خاصّ خود، به تحقیق دربارة آن میپرداخت. در بحث اقتصاد، وی چند كتاب مستقل نگاشته و در سایر تألیفات خود نیز به مناسبت بدان پرداخته است. در این مقاله، با استفاده از آثار استاد، سعی برتبیین اندیشة اقتصادی آن بزرگوار دربارة نظام اقتصادی اسلام مطابق با ادبیات فعلی میپردازیم.
نكتة قابل توجّه در این مطالعه این است: در وضعی كه نگرش اكثر فقیهان به اقتصاد، از زاویة خرد و حلّ مسائل فردی بوده، شهید مطهری معتقد به نظاممند بودن اسلام در همة عرصهها و از جمله اقتصاد بوده است.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
متفكر شهيد در زمينه اقتصاد اسلامي سالها همچون ساير رشته هاي علميش محققانه مشغول مطالعه و تحقيق بوده است و ايشان با وجود آنكه در زمينه علوم اسلامي خود فقيهي عاليقدر بود ولي اينرا كافي ندانست و چندين سال در معيت استاد فن به مطالعه اقتصاد غربي پرداخت. و مطالعاتي وسيع و عميق در اقتصاد غرب و بويژه درباره ماركسيسم انجام داد و حاصل اين مطالعات صدها ساعت نوار و بحث و درس و نوشته هاي فراواني است كه به همت شاگردان آن مرحوم امروز با كمترين تغيير در اختيار ماست.
نظري به اقتصاد اسلامي
كساني كه فكر مي كنند مسايل زندگي و بطور كلي مسايل اجتماعي از يكديگر جداست و هر چيزي يك مرز و يك قلمرو خاص دارد و هرگوشه اي و قسمتي از زندگي بشر به يك شئي بخصوص تعلق دارد تعجب و احيانا انكار مي كنند كه كسي نظريه اقتصاد اسلامي را طرح كند، زيرا به عقيده اين جماعت اسلام واقتصاد دو مقوله جداي از هم است و اسلام براي خودش به عنوان يك دين قلمرويي و اقتصاد به عنوان يك علم و يا يك فلسفه براي خودش قلمرويي ديگر دارد.
اما از ديدگاه استاد مطهري اسلام با اقتصاد داراي دو نوع پيوند مستقيم و غير مستقيم است. پيوند مستقيم اسلام با اقصاد از آن جهت است كه مستقيما يك سلسله مقررات اقتصادي درباره مالكيت، مبادلات، مالياتها، ارث، مباهات و صدقات، وقف ، مجازاتهاي مالي يا مجازاتها در زمينه ثروت و غيره دارد چرا كه اسلام كتاب البيع، كتاب الاجاره، كتاب الوكاله، كتاب الرهن، كتاب الارث، و كتاب الوقف دارد.
اما ارتباط غير مستقيم اسلام با اقتصاد از طريق اخلاق است و در اين بخش برخي مذاهب ديگر نيز كم و بيش چنين ارتباطي را دارند.
اسلام مردم را به امانت داري، عفت، عدالت، احسان، ايثار، دزدي نكردن و احترام به حقوق ديگران گذاشتن توصيه مي كند كه البته همه اينها در زمينه ثروت است و تا وقتي كه حدود مسايل اقتصادي روشن نشود حدود عدالت، امانت، عفت و احسان روشن نمي شود. اما اگر بخواهيم نظري به نظام اقتصادي داشته باشيم اول بايد ببينيم نظر اسلام درباره ثروت و مال چيست؟
ممكن است كسي بپندارد كه اسلام اساسا ثروت را مطرود و بعنوان يك امر پليد مي شناسد ولي جواب اينست كه در اسلام مال و ثروت نه تنها تحقير نشده است بلكه برآن تاكيد و توصيه و براي آن شرايط و موازين ويژه اي مقرر شده است و آنچه كه پليد و دور انداختني است اسراف، تبذير و تضييع مال است كه حرام قطعي است.
اسلام با هدف قرار دادن ثروت، و اينكه انسان فداي ثروت شود مخالف است و سخت با اين تفكر مبارزه كرده است. شهيد مطهري براي توضيح اين مطلب به شعر مولوي اشاره مي كند كه:
مال را گر بهر دين باشي حمول نعم مال صالح خواندش رسول
آب در كشتي هلاك كشتي است ور بود در زير كشتي پشتي است.
تشبيه ثروت و انسان به دريا و كشتي در اين شعر بدان مفهوم است كه از يك نظر ثروت در يك وضعيت انسان را غرق مي كند و در وضعيت ديگر نه تنها به شخصيت او ضربه نمي زند بلكه وسيله ايست براي رسيدن به مقصد.
و همچنين آيه كريه ان الانسان ليطغي ان راه الستغني نيز نقش پول را درفاسد كردن شخصيت انساني بيان مي كند.
اما اينكه تعريف خود «مال و ثروت» چيست و ملاك با ارزش شمردن برخي اشياء كدامست خود مساله بسيار مهمي است.
اقتصاد سالم
بر همگان واضح است كه اجتماع سالم اقتصاد سالم مي خواهد و اولين اصل براي سلامت اقتصاد يك جامعه اصل افزايش و رشد ثروت ملي و استراتژي توليد بر مبناي توزيع عادلانه ثروت است. يعني اقتصاد سالم آنست كه جريان توليد ثروت و منابع اوليه بنحوي باشد كه بر ثروت كه يگانه وسيله مادي و پايه اي است بيفزايد و قدرت مالي را در تحصيل و مسايل مادي و معنوي زندگي مضاعف كند و اصل توزيع عادلانه ثروت از ويژگيهاي اصلي آن باشد.
به نظر استاد، اقتصاد سالم يعني اقتصاد قائم بذات و بي عيب ، و لازمه اش اينست كه ثروت ملي جامعه، حيات و قابليت رشد و نمو داشته باشد و به بيان ديگر اقتصادي كه داراي بنيه است و مبتلا به كم خوني اقتصادي نباشد.
از نظر اسلام هدفهاي اسلامي بدون اقتصاد سالم غير قابل تامين است .اما اسلام مي خواهد كه غير مسلمان بر مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد و اين هدف هنگامي ميسر است كه ملت مسلمان در اقتصاد نيازمند و وابسته نباشند و دستش بطرف غير مسلمان دراز نباشد والا نيازمندي ملازم است با اسارت و بندگي و بردگي. علي عليه السلام در اين باره مي فرمايد:
اگر ملتي كمك خواست و ملتي ديگر كمك داد ، خواه ناخواه اولي برده و اسير دومي است. ويا به قول نهرو ملتي مستقل است كه جهش اقتصادي داشته باشد.
بنابراين از شرايط اوليه يك سيستم صحيح اقتصادي انطباق آن با قوانين و اصول اقتصادي نظري است كه متضمن صحت و سلامت بنيه اقتصادي جامعه مي باشد.
استاد مطهري اقتصاد را داراي دو بخش مي داند و آن را به دو گروه اقتصاد نظري و اقتصاد برنامه اي تقسيم مي كند.
استاد معتقد است كه اقتصاد نظري براي خود هيچ حد و مرزي قايل نيست و فقط در محور موضوع خود كه افزايش ثروت است كار مي كند و اينجاست كه براي اقتصاد برنامه اي و دستوري نقشي ايجاد شده و پاي ارزشهاي خارج از مقوله اقتصاد به موضوع كشيده مي شود كه بر اساس آن همه خواسته هاي افراد و همه تمايلات جامعه ملاك و معيار افزايش ثروت و توليد درآمد نمي تواند باشد.
شهيد مطهري مي افزايد: ما در سطح جامعه خواسته هاي ضد و غير انساني زيادي داريم، استثمار با كار شرافتمندانه فرق مي كند، برخي مالكيتها انساني نيست يا اصلا همه اش انساني نيست و … اگر معيارهاي اسلامي كنترل كننده در جامعه نباشد، اين اجتماع قابل دوام نخواهد بود. جامعه مي شود جنگل و اقتصاد مي شود فن شكاريابي و بهره كشي.
منبع : آفتاب نیوز
محور : شهید مطهری و اقتصاد
از سخنان پيامبر و ديگر ائمه عليهمالسلام فهميده مىشود كه چقدر كار كردن و كار داشتن از نظر پيشوايان اسلام مقدّس است. درست برعكس آن چيزى است كه در ميان برخى متصوّفه و زاهد مآبان و احيانا در فكر خود ما رسوخ داشته است.
شهيد مطهري در كتاب تعليم و تربيت در اسلام درباره اهميت كار و جهاد اقتصادي در نگاه اسلام و پيشوايان دين مي نويسد:
«بىكارى، در اسلام مردود و مطرود است و كار به عنوان يك امر مقدّس شناخته شده است. در زبان دين، وقتى مىخواهند تقدس چيزى را بيان كنند، به اينصورت بيان مىكنند كه خداوند فلان چيز را دوست دارد. مثلاً در حديث وارد شده است: «اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُومِنَ المُحتَرِف؛ خداوند مؤمنى را كه داراى يك حرفه است و بدان اشتغال دارد، دوست دارد» يا اينكه گفتهاند: «اَلكادُّ عَلى عِيالِهِ كَالمُجاهِدِ فى سَبيلِ اللّهِ؛ كسى كه خود را براى اداره زندگى[اهل و عيالش] به مشقّت مىاندازد، مانند كسى است كه در راه خدا جهاد مىكند.» آن حديث نبوى معروف نيز فرموده است: «مَلعون مَن اَلقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ»؛ هر كسى كه بىكار بگردد و سنگينى [اقتصادى] خود را بر دوش مردم بياندازد، ملعون است و لعنت خدا شامل اوست. اين حديث در وسائل و بعضى كتب ديگر است. حديث ديگرى در «بحار» و برخى كتب ديگر هست كه وقتى در حضور مبارك رسول الله صلىاللهعليهوآله درباره كسى سخن مىگفتند كه فلانى چنين و چنان است، حضرت مىپرسيد: كارش چيست؟ اگر مىگفتند كار ندارد، مىفرمود: «سَقَطَ مِن عَينى؛ يعنى در چشم من ديگر ارزشى ندارد». در اين زمينه متون زيادى داريم. در همين كتاب كوچك «داستان راستان» از حكايات و داستانهاى كوچكى كه از پيامبر و اميرالمؤمنين على عليهالسلام و ديگر ائمه عليهمالسلام نقل كردهايم، فهميده مىشود كه چقدر كار كردن و كار داشتن از نظر پيشوايان اسلام مقدّس است. درست برعكس آن چيزى است كه در ميان برخى متصوّفه و زاهد مآبان و احيانا در فكر خود ما رسوخ داشته است كه كار را فقط در صورت بيچارگى و ناچارى درست مىدانيم. يعنى هر كسى كه كارى دارد، مىگوييم اين بيچاره محتاج است و مجبور است كه كار كند. فى حدّ ذاته، آن چيزى كه آن را توفيق و مقدس مىشمارند، بىكارى است كه خوشا به حال كسانى كه نياز ندارند كارى داشته باشند. حال كسى كه بيچاره است، ديگر چه كار مىتوان كرد؟!
در صورتى كه اصلاً مسئله نياز و بىنيازى مطرح نيست. اولاً كار يك وظيفه است. حديث «مَلعُون مَن اَلقى كَلَّهُ عَلَى النّاسِ» ناظر به اين جهت است، ولى ما اكنون درباره كار از اين نظر بحث نمىكنيم كه كار يك وظيفه اجتماعى است و اجتماع حقّى برگردن انسان دارد و يك فرد هرچه مصرف مىكند، محصول كار ديگران است. اگر نظريه ماركسيستها را بپذيريم، اساسا ثروت و ارزش و هر چيزى كه ارزش دارد، تمام ارزشش به كارى بستگى دارد كه در راه ايجاد آن انجام گرفته است. يعنى كالا و كالا بودن كالا در واقع تجسّم كارى است كه روى آن انجام شده است. حال اگر اين نظريه صد در صد درست نباشد،1 باز هر چيزى كه انسان مصرف مىكند، دست كم مقدارى از ارزش آن در برابر كارى است كه روى آن انجام گرفته است. لباسى كه مىپوشيم، غذايى كه مىخوريم، كفشى كه به پا مىكنيم، مسكنى كه در آن زندگى مىكنيم، هرچه را كه نظر كنيم، مىبينيم در نتيجه كار ديگران غرق هستيم. كتابى كه جلومان گذاشته و مطالعه مىكنيم، محصول كار ديگران است؛ آنكه تأليف كرده؛ آنكه كاغذ ساخته؛ آنكه چاپ كرده؛ آنكه جلد نموده و غيره. انسان در اجتماعى كه زندگى مىكند، در محصول كار ديگران غرق است و به هر بهانهاى بخواهد، از زير بار كار شانه خالى كند، همان فرموده پيامبر است كه سنگينى او روى دوش ديگران هست بدون اينكه كوچكترين سنگينى از ديگران به دوش گرفته باشد.»
* كار وجهاد اقتصادي عامل هويت بخشي و تشخص
------------------------------------------------------------
يكى از فوايد كار، مسئله حفظ شخصيت و حيثّيت و استقلال است كه تعبيرهاى مختلفى دارد، مثلاً آبرو. انسان آنگاه كه شخصيّتش ضربه بخورد، آبرويش برود و تحقير بشود، ناراحت مىشود. انسان در اثر كار ـ و مخصوصا اگر مقرون به ابتكار باشد ـ به حكم اينكه نيازش را از ديگران برطرف كرده است، در مقابل ديگران، احساس شخصيّت مىكند؛ يعنى ديگر احساس حقارت نمىكند.
دو رباعى منسوب به اميرالمؤمنين [على] عليهالسلام در ديوان منسوب به ايشان [است]، در يكى مىفرمايد: «براى من سنگ كشى از قلّههاى كوه ـ يعنى چنين كار سختى ـ گواراتر و آسانتر است از اينكه منّت ديگران را به دوش بكشم».
به من مىگويند: در كار و كسب ننگ است؟ و من مىگويم: ننگ اين است (مىدانيم على عليهالسلام همين كارهايى را كه ما اسمش را عملگى مىگذاريم، انجام مىداد. مثل حفر چاه و قنات، كشت درخت، آباد كردن باغها و احيانا كار به شرط مزد گرفتن، هرچند براى غير مسلمان. گاهى على عليهالسلام در باغهاى مدينه مىرفت و براى بنىقريظه و بنىالنّضير كه يهوديان مدينه بودند، كار مىكرد و مزد مىگرفت و با آن پول، زندگى مىكرد. قهرا چنين انسانى مورد تهاجم قرار مىگيرد كه تو [عار نمىكنى] از چنين كارها؟!
) كه انسان نداشته باشد و از ديگران بخواهد.
در رباعى ديگر مىفرمايد: اگر مىخواهى آزاد زندگى كنى، مثل برده زحمت بكش و آرزويت را از مال هركسى كه باشد، بِبُر. نگو اينكار مرا پست مىكند؛ زيرا از مردم خواستن، از هر چيزى بيشتر ذلّت مىآورد.
وقتى كه از ديگران بىنياز باشى، هر كارى داشته باشى، از همه مردم بلند قدرتر هستى.
1 . استاد شهيد در نوشتههاى اقتصادى خود ثابت كرده كه اين نظريه مردود است و كار فقط يكى از منشأهاى ارزشى به شمار مىرود.
* كار وجهاد اقتصادي عامل رشد استعدادهاى انسان
---------------------------------------------------------
كار علاوه بر اينكه مانع انفجار عملى مىشود، مانع افكار و وساوس و خيالاتشيطانى مىگردد. پس در مورد كار مىگويند كه هر كسى بايد كارى را انتخاب كند كه در آن استعداد دارد تا آن كار، علاقه او را به خود جذب كند. اگر كار، مطابق استعداد و مورد علاقه نباشد و انسان آن را فقط به خاطر درآمد و مزد بخواهد انجام دهد، اين اثر تربيتى را ندارد و شايد فاسد كننده روح هم باشد. انسان وقتى كارى را انتخاب مىكند، بايد استعداديابى هم شده باشد. هيچ كس نيست كه فاقد همه استعدادها باشد، ولى انسان خودش نمىداند كه استعداد چه كارى را دارد. چون نمىداند، دنبال كارى مىرود كه استعداد آن را ندارد و هميشه ناراحت است. مثلاً وضع دانشجويان ما با اين كنكورهاى سراسرى وضع بسيار ناهنجارى است. دانشجو مىخواهد به شكلى كه هست، اين دو سال سربازى را نرود و عجله هم دارد به هر شكلى كه هست در دانشگاه راه پيدا كند. وقتى آن ورقهها و پرسشنامهها را پر مىكند، چند جا كه ديپلمش به او اجازه مىدهد، نام نويسى مىكند. هرجا را كه در آمدش بيشتر است، انتخاب مىكند و چه بسا جايى را انتخاب مىكند كه اصلاً ذوق آن را ندارند؛ يعنى سرنوشت خود را تا آخر عمر به دست يك تصادف مىدهد. اين آدم تا آخر عمر خوشبخت نخواهد شد. چه بسا اين فرد ذوق ادبى اصلاً ندارد، ولى با وجود ديپلم رياضى احتياطا در ادبيات يا الهيّات [هم اسم] مىنويسد. بعد آنجاها قبول نمىشود و مىآيد اينجا؛ جايى كه نه استعدادش را دارد و نه ذوقش را و تا آخر عمر كارى دارد كه آن كار، روح و ذوقش را جذب نمىكند.
[بيشتر] كارهاى ادارى هم اين[گونه] است. البتّه ممكن است به بعضى كارها شوق داشته باشند، ولى در اكثر موارد، خود كار ادارى ابتكار ندارد و فقط تكرار است و شخص اجبارا براى اينكه گزارش غيبت ندهند و حقوقش كم نشود، با وجود بىميلى شديد، آن چند ساعت را پشت ميز مىنشيند. اين مسئله هم صدمهاى به فكر و روح انسان مىزند. انسان بايد كارى را انتخاب كند كه آن كار عشق و علاقه او را جذب كند و از كارى كه علاقه ندارد، بايد صرف نظر كند هرچند درآمدش زياد باشد.
منبع: كتاب تعليم و تربيت در اسلام شهيد مطهري
محور : شهید مطهری و اقتصاد
حادثه جمعآوري و خمير شدن كتاب «بررسي اجمالي مباني اقتصاد اسلامي» اثر استاد شهيد مطهري، در سالهاي نخست دهه ۶۰ و «آنچه در حاشيه و توالي آن صورت پذيرفت»، از حوادث تلخ زندگي فرهنگي مردم ما پس از پيروزي انقلاب اسلامي است.
به گزارش عصر امروز ؛ چند ماه پس از شهادت استاد، برخي روزنامههاي كثيرالانتشار، به تدريج شروع به انتشار دستنوشتههاي منتشر نشده اقتصادي از استاد شهيد كردند. اين در حالي بود كه نوار دروس سخنرانيها و جلساتي با شركت استاد، كه به نحوي به موضوعات اقتصادي مربوط بود نيز در دسترس همگان قرار داشت. (نوارهايي كه هنوز هم مكتوب برخي از آنها كه در قالب جلسات بحث و گفتوگو سامان يافتهاند انتشار نيافته است). با اين حال آنچه در وهله نخست بيش از نوارها، مسئله انگيز شد، دستنوشتههاي ياد شده بود. گروههايي همچون شاخههاي مختلف مجاهدين خلق، جنبش مسلمانان مبارز، انشعابيون نهضت آزادي، آرمان، فرقان، كانون ابلاغ انديشههاي شريعتي و... كه از ديرباز استاد را آماج انواع و اقسام نامردميها يا جهالتها ساخته بودند و در ذهن جوانان ساده و ناآگاه مخاطب خود، استاد را مدافع نظام سرمايهداري و محافظه كار معرفي كرده بودند، در مقابل انتشار دستنوشتههاي مزبور سكوت پيشه كردند تا اين بار با ابزار «سكوت» چهره تابان مطهري از منظر حق طلبان پنهان ساخته شود.
>>>
ادامه مطلب
محور : شهید مطهری و اقتصاد
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس گفت: شهید مطهری در عرصه اقتصاد کشور بر مبحث عدالت و کرامت انسان و حرمت ربا و بهره بانکی تأکید ویژه داشت.
مرتضی عزتی در آستانه سالگرد شهادت معلم شهید استاد مرتضی مطهری در مورد اندیشههای اقتصادی این شهید گفت: بعد از شهادت ایشان کتابی در موضوع اقتصاد اسلامی چاپ شد که سپس جمعآوری شده و کتاب دیگری توسط هیئت تنظیم آثار ایشان به نام «نظری بر اقتصاد اسلامی» منتشر شد.
وی افزود: مهمترین فرازهای عمده کتاب یاد شده در زمینه اقتصاد اسلامی بیان شد، البته در کتابهای دیگر مانند عدل الهی و مجموعهای از سخنرانیهای استاد شهید درباره مسئله اجتماعی اسلام، بحثهای مختلفی در بخش جهانبینی و انسانشناسی مطرح شد که برخی به صورت جداگانه مانند «انسان کامل» چاپ شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: بحثهای رفتار انسان در این کتاب مطرح شده که عمده آنها در قسمت اقتصاد بر روی بانکداری و حرمت ربا و ابعاد آن مطرح شده و اینکه ربا چه فلسفهای دارد و نیز از مباحث مهم کتاب، بیمه است که حدود 35 تا 40 سال پیش در جامعه ایران مطرح بوده است.
وی افزود: اکثر فقها قبل از انقلاب اسلامی ، بانکداری آن موقع را به طور کامل ربوی میدانستند و فعالیت آن را حرام اعلام میکردند، لذا شهید مطهری ضرورت دید که ابعاد بحث ربا برای جامعه بیان شود، همچنین مبحث بیمه در اقتصاد به عنوان مباحث جدید را مطرح کرد.
عزتی گفت: فقهای قدیمی با توجه به اینکه بیمه در زمان آنها موضوعیت نداشته، لذا بحثی در این مورد نداشتند، اما در فقه شیعه بیمه یک عقد جایز شمرده میشود.
وی بیان داشت: شهید مطهری احساس تکلیف میکرد که بیان کند چرا بیمه عقد جایز است و چرا بیمه با ربا و فعالیتهای غیرمجاز اسلامی مانند کسب درآمد از سفتهبازی و یا روشهای حرام دیگر مانند مال نامعلوم فرق دارد.
این استاد اقتصاد تصریح کرد: این ابعاد در دو موضوع مفصل توسط شهید مطهری بحث شده است و ساختارهای مختلف اقتصاد را مطرح کرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح کرد: جایگاه دولت نیز در تفکرات شهید مطهری کمابیش ترسیم شده و وظیفه مردم در مقابل دولت و بر عکس بیان شده است.
عزتی افزود: نکته قابل تأمل این است که ایشان در طول دوران قبل از انقلاب اسلامی تحقیقات مفصلی انجام داده بود و مطالبی در حال آمادهسازی داشت که مانند تکنولوژی و مالکیت فکری، شراکتها و اشتراکها، اختیارات دولت و سایر موارد در یادداشتهای استاد شهید جمعآوری شده بود، اما این سعادت نصیب استفاده کنندگان از نظرات ایشان نشد.
عزتی افزود: البته در کنار آن در کتاب فلسفه و روش رئالیسم نیز بحثهای زیربنایی در مورد مکتب اسلام و تفاوت با مکاتب دیگر مطرح کرده است.
وی در مورد حرمت ربا و نظر شهید مطهری گفت: بحث مبنای حرمت ربا که علما به عنوان یک اصل اسلامی بیان کردهاند، ایشان نیز مطرح کرده و با مثالهای امروزی آنرا تشریح کرده است و ربا را این گونه تعریف کرده که درآمدی بدون هیچ فعالیت انسانی بدست میآید.
این استاد اقتصاد خاطرنشان کرد: در حالی که معامله بر اثر تلاش ، کوشش و فعالیت و درآمدی که از آن طریق به دست میآید، حلال است، حتی شهید معتقد بود مضاربه و سرمایهگذاری که برخی آن را با ربا شباهت میدهند، تفاوت دارد، زیرا در مضاربه به کسی پول میدهید و سود دریافت میکنید، در حالی که در این عقد مشارکت وجود دارد و فرد پولدهنده پیگیر انجام بهتر کار است و اگر زیانی نیز نصیب عامل مضاربه شود، فرد سرمایهگذار در سود و زیان شریک است.
وی ادامه داد: اما اگر نرخ سود ناشی از فعالیتی مانند مضاربه از قبل به عنوان مثال 20 درصد ثابت تعیین و مطالبه شود، همانند ربا میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در مورد فعالیت اقتصادی مجاز اسلامی افزود: این گونه است که از محل پرداخت پول به دیگری نمیتوان سود ثابت دریافت کرد و همچنین نمیتوان کالای دیگری به جای پول به فرد قرض داد و هنگام پس گرفتن، بیشتر از آن مطالبه کرد یا نمیتوان به فرد قرضگیرنده سیب قرض داده در عوض پرتقال دریافت کند.
عزتی گفت: همچنین برای دوری از حرمت ربا در معامله، نباید صوری انجام شود و استفاده از حیله و کلک باعث حرمت معامله میشود.
عزتی افزود: شهید مطهری فلسفه حرمت ربا را اینگونه بحث کرده که چرا اسلام ربا را حرام کرده، زیرا این امر باعث گسترش فقر و ناعدالتی در جامعه میشود.
این استاد اقتصاد افزود: از مبانی اصلی حرمت ربا از نظر شهید مطهری ظلم و اجحاف یک طرف به دیگر و عدول از انصاف و عدالت است که در واقع رباخواری را با نوعی کلاهبرداری و زیان رساندن به دیگران تشبیه میکند، اما در عوض عدالت را به عنوان اصلی مطرح میکند که عدم رعایت آن باعث حرمت ربا شده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در مورد نظر شهید مطهری درخصوص مالکیت گفت: در کتاب اول ایشان که بعد از شهادتش منتشر شد و عمدتاً یادداشتهای تنظیم نشده استاد بود و معلوم نبود که این یادداشتها دقیقاً نظر استاد بوده یا اینکه در کنار هم قرار گرفته که بعداً مرتب شود، در آن یادداشتها بر روی ابزار تولید و تکنولوژی نظراتی مطرح شده بود که دانش فنی حاصل تلاش همه بشر از آدم تا به امروز است.
عزتی ادامه داد: در یادداستها آمده بود، به همین علت تکنولوژی و دانش فنی به مالکیت فرد در نمیآید و فردی که دست به اختراع میزند، از نقطه صفر شروع نکرده، بلکه از ابزارهای موجود مانند برق، فلزات و سایر ابزارها و دانش موجود استفاده کرده، لذا بیان میکند که دانش به تملک فرد درنمیآید و مالکیت معنوی را از این طریق زیر سؤال میبرد.
این استاد اقتصاد افزود: البته این نظر بحث تأیید شده توسط شهید مطهری نیست، بلکه ممکن است یادداشتبرداری از منابع دیگر و یا نکاتی متبادر به ذهن ایشان بوده، اما به عنوان نظر رسمی که قبلاً در سخنرانی اعلام کرده باشد، تلقی نمیشود.
وی افزود: براساس آن یادداشتها ماشینی که تولید میشود فرد میتواند فقط به نسبت زحمت نهایی انجام شده روی آن را دستمزد دریافت کند، اما هیئت بررسی آثار شهید مطهری تشخیص داد که این یادداشتها معلوم نیست که نظر ایشان باشد و این نظرات به تأیید هیئت بررسی یاد شده نرسید، لذا در چاپهای بعدی در نظام اقتصاد اسلامی این قسمتها وجود ندارد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در مورد بحران اقتصادی و ارتباط آن با بحث ربا و نظر شهید مطهری گفت: بحث اساسی بحران ارتباط به نظام اقتصادی غرب و اساس آن ربا نیست، بلکه اساس آن زیادهخواهی و فزونیطلبی آمریکا در چاپ دلارهای بیش از نیاز بازار دنیا بوده است که نمیتوانست همه دلارها را جذب کند.
عزتی افزود: اما در کنار این امر بحث ربا و بهره بانکی نیز دست به دست عوامل دیگر داده و نظام بانکی غرب را ضربه زد.
وی افزود: در 200 سال اخیر که نظریهپردازهای اقتصاد سرمایهداری نتوانستند، جایگاهی برای ربا در اقتصادهای متعادل و پایدار تعریف کنند، زیرا وقتی نظام پولی و بانکی با نظام تولید ارز، صادرات و واردات ارتباط پیدا میکند، تعادل اقتصاد کلان مطرح است که اگر نرخ بهره وارد این مجموعه شود، باعث عدم تعادل اقتصاد شده و سیستم کلی اقتصاد با بودن ربا هیچگاه به تعادل نمیرسد.
این استاد اقتصاد افزود: آنچه چهره اقتصاد غرب امروز دچار آن شده کشورهایی مانند آمریکا اقتصاد مبتنی بر نرخ بهره دارند که درزمانهای مختلف به خاطر عدم تعادل شوکهایی بر آن وارد میشود، لذا برخی از این بحرانها دو سه ساله و برخی نیز 10 تا 15 سال طول میکشد.
عزتی افزود: با وجود ربا تا زمانی که عوامل بیرونی به کمک اقتصادهای بحرانزده نیایند، پایداری آن سستتر میشود و تعادل ربوی شکننده و ناپایدار ظاهر میشود.
وی افزود: بزرگترین اقتصاددانهای غربی در مبحث اقتصاد کلان ربا و عدم تعادل را پذیرفتهاند، اما راهحلی برای آن نیافتند، در حالی که اسلام قبل از آن گفته ربا وجود نداشته باشد و سود فعالیتهای اقتصادی هیچ مشکلی ندارد.
این استاد اقتصاد افزود: بحران امروز نشان داد که بانکهایی که به صورت واحدی از قراردادهای اسلامی استفاده کردهاند، کمترین ضربه از بحران را دیده و هیچ بانک اسلامی ورشکسته نشده است و در تمام شاخصها نسبت به بانکهای ربوی بهتر عمل کردهاند و این نشان میدهد بانکداری اسلامی ثبات بیشتری دارند و تعادل بدون ربا باثباتتر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: بحثهای شهید مطهری مفصل است و نگاه او به انسان و جامعه و دولت بر مبنای فلسفی برای نظام اسلامی و اقتصاد اسلامی مطرح میشود که جایگاه انسان را در جهانبینی اسلامی خوب مطرح بیان میکند.
وی افزود: شهید مطهری معتقد است، در اسلام نه فرد محوری و نه جامعه و اشتراک محوری است ،یعنی اسلام نه لیبرالیسم و نه اشتراکی را به طور کامل میپذیرد، بلکه میگوید انسانها آزادند تا زمانی که به آزادی انسان دیگر لطمه نزنند و در عرصه اقتصاد نیز معتقد است، انسان آزاد است، اما تا جایی که به منافع دیگران ضربه نزد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: بحث مبنایی دیگر که شهید مطهری مطرح میکند، فلسفه اسلامی است که از اصلیترین مبانی که تمام نظام اقتصاد بر آن مبتنی است، بحث عدالت هم در این بخش مطرح است که در سلسله علل احکام وجود دارد.
عزتی افزود: مفهوم عدالت در جامعه و نظامسازی اسلامی بسیار مهم است و احکامی که برای اداره جامعه صادر میشود، هر جا مغایر عدالت باشد، باطل تلقی میشود.
عزتی افزود: شهید مطهری معتقد است محور نظام اقتصاد اسلامی «عدالت» است و ربا و معاملات حرام با اصل بودن عدالت در تضاد است.
این استاد اقتصاد افزود: جایگاه اقتصاد در کل نظام اسلامی از نظر شهید مطهری این گونه مطرح میشود که دو هدف بزرگ شامل گسترش معنویت در جامعه و رشد و توسعه و بهبود وضع اقتصادی اجتماعی جامعه را مدنظر قرار میدهد و برای به نتیجه رسیدن مباحث خود محوریت را عدالت مطرح میکند.
عزتی در مورد عدالت و کرامت انسانی و حرمت ربا گفت: ظلمی که شهید مطهری از فلسفههای حرمت ربا میداند، باعث خدشهدار شدن عدالت و کرامت و گسترش فقر و اجحاف به مردم میشود و از نظر آن شهید بزرگ اصلیترین فلسفه حرمت ربا نفی عدالت بیان شده است.
گفتوگو از: بهبود سعیدی کیا
تاریخ خبر :08 اردیبهشت 1388
صنایع نیوز
باید بتوانیم قدرت نظام اسلامی را در زمینه حل مشکلات اقتصادی به همه دنیا نشان دهیم و این الگو را سر دست بگیریم تا ملت ها ببینند که این ملت در سایه اسلام و جامعه اسلامی چگونه می تواند پیشرفت کند. مقام معظم رهبری
به نظر استاد شهید مطهری، اقتصاد سالم یعنی اقتصاد قائم بذات و بی عیب ، و لازمه اش اینست كه ثروت ملی جامعه، حیات و قابلیت رشد و نمو داشته باشد و به بیان دیگر اقتصادی كه دارای بنیه است و مبتلا به كم خونی اقتصادی نباشد.
از نظر اسلام هدفهای اسلامی بدون اقتصاد سالم غیر قابل تامین است .اما اسلام می خواهد كه غیر مسلمان بر مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد و این هدف هنگامی میسر است كه ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند و وابسته نباشند و دستش بطرف غیر مسلمان دراز نباشد والا نیازمندی ملازم است با اسارت و بندگی و بردگی. علی علیه السلام در این باره می فرماید:
اگر ملتی كمك خواست و ملتی دیگر كمك داد ، خواه ناخواه اولی برده و اسیر دومی است. ویا به قول نهرو ملتی مستقل است كه جهش اقتصادی داشته باشد.
بنابراین از شرایط اولیه یك سیستم صحیح اقتصادی انطباق آن با قوانین و اصول اقتصادی نظری است كه متضمن صحت و سلامت بنیه اقتصادی جامعه می باشد.
منبع : اندیش پژوهان مطهر بروجرد