كارآفرینی یعنی چه؟
• به مانند سایر بحث ها در علوم انسانی، از كارآفرینی نیز تعاریف مختلف و متعددی شده است. وجود تعاریف و تعابیر مختلف و متنوع از كارآفرینی، از سویی بیانگر گستردگی و اهمیت موضوع بوده كه میتواند از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد. و از سویی دیگر نشاندهنده پویایی آن است كه میتواند زمینه ارائه مدلها، تئوریها و نظرات متفاوتی را فراهم آورد .
اصطلاح كارآفرینی (Entrepreneurship) در معنا و مفهوم امروزی آن را، شومپیتر (Schumpeter) اطریشیالاصل ساكن امریكا و معروف به پدر علم كارآفرینی برای اولین بار بكار برده است. وی معتقد است كه كارآفرینی موتور محرك اصلی در توسعه اقتصادی كشورهاست و نقش كارآفرین عبارت است از: نوآوری و ایجاد تركیبهای تازه از مواد .
در مجموع، بهترین تعریفی كه میتوان از كارآفرینی ارائه كرد این است كه كارآفرینی عبارتست از: فرآیند نوآوری و بهرهگیری از فرصتها با تلاش و پشتكار بسیار و همراه با پذیرش ریسكهای مالی، روانی و اجتماعی، كه البته با انگیزه كسب سود مالی، توفیق طلبی، رضایت شخصی و استقلال صورت میپذیرد
كارآفرینان چه میكنند؟
• كارآفرین ایدهای را یافته وآن را تبدیل به فرصتی اقتصادی میكند. در فضای كسبوكار، فرصت، فكر نوینی است كه قابلیت تجاری شدن دارد. آگاهی از محیط بازار و نیازهای مشتری به همراه نگرش كارآفرینانه، كارآفرین را در یافتن فرصت و پرداختن به آن یاری میدهد. سپس كارآفرین طرحی تجاری مینویسد كه درآن مسائلی چون بازار محصول یا خدمت، مسائل حقوقی و قانونی شركت، تامین سرمایه، راهاندازی و رشد، سازماندهی، مدیریت كسب و كار و غیره را بررسی و پیشبینی مینماید .
در مجموع اینكه كارآفرینان به دو صورت در جامعه ظاهر میشوند كه عبارتند از: كارآفرینی شركتی وكارآفرینی سازمانی. در كارآفرینی شركتی كسب و كار(شركت) جدیدی شكل میگیرد و در كارآفرینی سازمانی نوعی نوآوری در درون سازمانها و شركتهای موجود شكل میگیرد. هدف نهایی و غایی همه كارآفرینان، شناسایی، خلق و استفاده از فرصتهای موجود از طریق تبدیل ایدههای نو و جدید به واقعیتهای سودآور و تجاری در قالب كالاها و خدمات مورد نیاز جامعه است .
ضرورت وجودی شركت ها و سازمان ها(و مدیریت) در جامعه چیست؟
• انسان امروزین از لحظه تولد تا دم مرگ در سازمانها بسر میبرد. زایشگاه، مهدکودک، آمادگی، دبستان، مدرسه راهنمایی و ارشاد، دبیرستان، دانشگاه، سازمان محل خدمت سیساله و در نهایت هم سازمان تدفین و بخاکسپاری، سازمانهای مستقیم محل عبور فرد هستند .
افراد بصورت غیرمستقیم با سازمان های مختلف دیگری نیز در ارتباط هستند. مدیران و سازمان ها عمیقاً بر زندگی روزمره ما تأثیر میگذارند زیرا بندرت کسی را در جامعه میتوان یافت که نه مدیر بوده و نه موضوع اتخاذ تصمیم مدیران قرار گرفته باشد .
از مدیریت و سازمان(بعنوان نتیجه مهم عمل كارآفرینی) تعاریف گوناگون و متعددی شده است. بعنوان نمونه میتوان گفت كه مدیریت عبارت است از علم و هنر كار كردن با و بوسیله دیگران بمنظور استفاده مناسب از منابع مادی و انسانی در جهت نیل به هدف یا هدفهای سازمان با حداكثر نتایج و حداقل مساعی با استفاده از وسایل و تكنیكهای پیشرفته و مناسب برنامهریزی ، سازماندهی، رهبری، و كنترل، در چهارچوب محیط فرهنگی و خلق و خوی اجتماعی سازمان و جامعه .
و سازمان نیز عبارت است از اجتماع دو یا چند نفر كه برای دست یافتن به هدفی(اهدافی) مشترك- هرهدفی- كاری را شروع میكنند. كه در این حالت لازم است كارهای گروهی بین افراد تقسیم شود، كارشان هماهنگ گردد و بین آنها ارتباط منطقی برقرار گردد. درغیر اینصورت، دوباره كاری و تعقیب هدف یا هدفهای انفرادی، رسیدن به هدف(اهداف) مشترك را دشوار میكند .
سازمان و مدیریت به مفهوم کلی آن، سابقهای به قدمت زندگی اجتماعی انسان و یا حتی بیشتر از آن دارد. از زمانی که انسان زندگی گروهی خود را برای بدست آوردن غذا از راه شکار و نیز تأمین مسکن و دفاع از خود در برابر دشمنانش آغاز کرد مسائل سازمان و مدیریت بشکل ابتدایی آن مطرح شده است .
جوزف وارتن (Warton) ، در سال 1881 با اهدای هزار دلار به دانشگاه پنسیلوانیا، به تاسیس دانشکدهای برای آموزش و تحصیل در زمینه مدیریت و سازمان اقدام نمود. از اواخر قرن نوزدهم، مدیریت علمی به صورت مقدماتی مطرح شد و به موازات رشد سازمانهای دولتی و خصوصی ، هم از لحاظ وسعت و هم از لحاظ تعداد ، مدیران با مسائل متعددی روبرو شدند، موضوع مدیریت و کارایی از جمله مباحث داغ روز شد و مقالات متعددی در این زمینه منتشر شد. این مباحث رفتهرفته به دانشگاهها راه یافتند و مدیریت و سازمان بعنوان یک رشته مستقل دانشگاهی شناخته شد .
اهمیت كارآفرینی و كارآفرینان چیست؟
• سه دلیل مهم توجه به موضوع كارآفرینی، تولید ثروت، توسعه تكنولوژی و اشتغال مولد است. كارآفرینی بعنوان سنبل و نماد تلاش و موفقیت در امور تجاری بوده و كارآفرینان پیشگامان موفقیتهای تجاری در جامعه هستند . توانایی آنها در بهرهگیری از فرصتها، نیروی آنها در نوآوری و ظرفیت آنها در قبال موفقیت، بعنوان معیارهایی هستند كه كارآفرینی نوین بوسیله آنها سنجیده میشود .
كارآفرینان از نظر رهبری، مدیریت، نوآوری، كارایی، ایجاد شغل، رقابت، بهرهوری و تشكیل شركتهای جدید، سهم مهمی در رشد اقتصادی دارند. كارآفرینان و سازمانهای كارآفرین همواره سعی میكنند تا هزینههای خود را به حداقل برسانند، با توجه به منابع موجود برنامهریزی میكنند و به آنچه كه نمیدانند بیشتر از آنچه كه دارند میاندیشند .
به همین جهت ریسكپذیرند، تحمل ابهام را دارند و به تحقیقات ارج مینهند . بنابر اعتقادی، در جوامع لازم است كه انقلاب كارآفرینی رخ دهد بهگونهای كه این انقلاب در قرن حاضر، اهمیتی به مراتب بیشتر از اهمیت انقلاب صنعتی دارد .
كارآفرینان چه ویژگیهایی دارند؟
• برای مدتی نسبتاً طولانی، دانشمندان معتقد بودند كه کارآفرینی موضوعی ارثی و وابسته به طبیعت و ذات افراد است و از طرق توارث انتقال مییابد و لذا کارآفرینان از افراد دیگر متمایز هستند. وبر (Weber) اولین محققی بود که بیان نمود ارزشهای عقیدتی و درونی فرد مستقیماً به رفتار کارآفرینانه منتهی میشوند .
اما مطالعات و تحقیقات بعدی نشان دادهاند كه كارآفرینی و كارآفرینان، علاوه بر ویژگیهای فردی و موروثی، متأثر از محیط نیز هستند. در مجموع اینكه، کارلند (Carland) و دستیارانش انواع ویژگیهای كارآفرینان را جمعآوری نمودند که ذیلاً به تعدادی از مهمترین آنها اشاره می شود :
آیندهنگر بودن و داشتن چشمانداز، مصمم بودن و عزم راسخ داشتن، تمركز قوی بر كار و نه چیز دیگر، داشتن انگیزه قوی در كار، وقف و ازخودگذشتگی در راستای كار و تحقق هدف، كار را مانند بازی و تفریح دانستن، داشتن كنترل و قدرت درونی لازم به منظور تعیین جهت و مسیر كاری خویش، استقلال فكری در كار، خلاقیت و نوآوری، ریسكپذیری و تحملابهام .
چرا آموزشهای مرتبط با كارآفرینی و كارآفرینان مورد نیاز است؟
• وبر معتقد بود كه یكی از علل مهم و محرک پیشرفت اقتصادی نظام سرمایهداری، وجود صفت و اخلاق وجدان كاری پروتستانی میباشد. این خصیصه اخلاقی موجب میشود که فرد با احساس مسئولیت بوده و در نهایت دقت و کارایی وظایف کاری و شغلی خود را انجام دهد .
مطالعات و تحقیقات مختلف نشان دادهاند كه علیرغم اینکه روحیه و اخلاق كاری توفیقطلبی انسان در دوران کودکی شکل میگیرد ولی در عین حال میتوان با یک برنامه صحیح آموزشی، روحیه خلاق و رسالت کاری را در افراد بوجود آورد. بر این اساس، و بنابر نظریه مککلهلند (McCelleland) ، جوامع غیر پروتستانی نیز میتوانند با ایجاد روحیه کاری لازم، شرایط را برای توسع و صنعتی شدن مهیا سازند .
در جمعبندی نهایی میتوان گفت كه مطالعات و تحقیقات تأیید كردهاند كه ویژگی های كارآفرینانه اغلب اكتسابی هستند و نه ارثی. از این رو، در حال حاضر آموزش كارآفرینی به یكی از مهمترین و گستردهترین فعالیت دانشگاه ها تبدیل شده است .
در حقیقت هدف اصلی از آموزش كارآفرینی همانا تربیت نمودن افرادی دارای اعتماد به نفس و آگاه به فرصتها، و بطور كلی افرادی است كه انگیزهای قوی برای استفاده از فرصتها و راهاندازی كسب وكارهای جدید را داشته باشند و بتوانند نسبت به شناسایی، خلق و استفاده از فرصتهای موجود اقدام نموده و از طریق كارآفرینی شركتی و یا سازمانی، ایدههای نو و جدید را به واقعیتهای سودآور و تجاری، در قالب كالاها و خدمات مورد نیاز جامعه تبدیل كنند .
گردآوری: اكبر نوری
برگرفته از: tafahomnews.com
كارآفرینان در انتظار توجه دولت مردان؛
كارآفرینی اگرچه از واژههای نوظهور در ادبیات اقتصادی كشور ماست، اما سابقه آن در جهان طولانی است. اصولا اینكه یك نفر بتواند با استفاده از امكانات معمول و قدرت ریسكپذیری خود، برای تعدادی شغل بیافریند، اقدامی قابل تحسین است، اما در این میان اگر فرد كارآفرین به این تنیجه برسد كه اقدامش نه تنها مورد حمایت دیگران نیست، بلكه از سوی آنها مشكلاتی هم برایش ایجاد میشود، قطعا عطای كارآفرینی را به لقایش میبخشد و به سراغ روشهای دیگری برای پول درآوردن خواهد رفت.به گزارش ایسنا، به تازگی جشنواره سالانه كارآفرینان برتر در كشور ما برگزار میشود. سازوكار آن هم این طور است كه هر استان به طور مجزا كارآفرینان برتر خود را با روشهای علمی تعیین میكند و پس از راهیابی این افراد به مرحله كشوری، با استفاده از روشهای سختگیرانهتر و پیچیدهتر، از میان همه آنها چند نفری به عنوان كارآفرین برتر ملی برگزیده میشوند .
آفاق سالاری نصرآبادی هم كارآفرین برتر ملی است و در حالی املاك و داراییهای خود را برای كارآفرینی فروخته كه مكاتبات و مراجعاتش به ادارات مختلف برای دریافت تسهیلات مالی و همكاری به هیچ نتیجهای نرسیده است، اما معتقد است میتواند با دریافت وام و رفع مشكل نقدینگی بیش از یك هزار نفر شغل ایجاد كند .
محمدتقی برخورداری، دیگر كارآفرین برتر ملی است كه توانسته است ماهی خاویار را در خارج از آب دریا پرورش دهد، بیش از یك سال و نیم در انتظار دریافت وام بانكی است!او میگوید: از سال گذشته برای دریافت وام تاسیس و توسعه گاوداری اقدام كردهام. از خردادماه سال گذشته درخواست وام من در بانك كشاورزی قم مانده، اما هنوز به نتیجه نرسیده است.افشین اسماعیلپور، مهندس زراعتی است كه توانسته مبارزه بیولوژیك با آفات را در مزارع توسعه بدهد و به حمایت مالی برای توسعه فعالیتش نیازمند است، اما با اشاره به اینكه دریافت وامهای كم بهره بانكی برای بهبود شرایط مالی تولید را پیگیری كرده و به نتیجه نرسیده است، میگوید: همان زمان كه به عنوان كارآفرین برتر معرفی شدم، تقاضای وام كردم، ولی مسوولان گفتند كارآفرین كسی است كه به وام نیاز ندارد و باید روی پای خودش بیاستد!میرسعید مختاری موسوی هم كارآفرین دیگری است. او با تاكید بر اینكه هم اكنون پنج طرح جدید دارد، اما در جشنواره كارآفرینی شركت نكردهاست، میگوید: میخواهم فرصت در اختیار دیگران هم باشد تا بتوانند در جشنواره شركت كنند، اما واقعا اگر قرار است عنوان كارآفرین برتر به فردی داده شود و هیچ حمایتی از او صورت نگیرد، فایده این برگزیده شدن چیست؟علیرضا رضایی عارف، كارآفرین برتر ملی سال گذشته هم در حالی با وعدههای مسوولان وزارت كار دلخوش بوده كه هماكنون بعد از گذشت هشت ماه از سال جدید، هیچكدام از آن وعدهها محقق نشده است!او میگوید: متاسفانه بارها خواستم با معاونان وزیر دیداری داشته باشم، اما متاسفانه موفق نشدم، بنابراین در صورتی كه من بار دیگر برگزیده شوم، از وزیر كار خواهم خواست به جای هر جایزه و هدیه، فقط اجازه بدهند سالی سه بار با او ملاقات داشته باشم!سوال اینجاست كه واقعا هدف از انتخاب این افراد چیست؟ اگر قرار است تجربه توانمندی كارآفرینان برتر بی استفاده بماند و آنها حتی برای انتقال نظرات و پیشنهادات خود به مسوولان هم با مشكل مواجه باشند، پس هدف از برگزاری جشنواره كارآفرینان برتر چیست؟اگرچه امروز موضوع كارآفرینی در كشور ما مورد توجه قرار گرفته و حتی برای آن دانشكدهای مجزا تاسیس شده است، اما به نظر میرسد نباید این موضوع مهم در پیچ و خم تصمیمگیریهای بدون نتیجه و بیفایده رها شود. بهتر است برای حل بخشی از مشكل بیكاری، جدیتر به كارآفرینی و كارآفرینان توجه شود .
م برگرفته از: tafahomnews.com
کارآفرینان افرادی هستند که فرصتها را درک می کنند و خلاء ها را می بیند. درک فرصت ها توسط این افراد ممکن است از طریق بازار گردی ( ارتباط با محیط زندگی، بازار و ... ) و یا ارتباط با افراد ( در جلسات ) یا نگاه به تلویزیون ، رسانه ها شبکه اینترنت و ... حاصل شود، که به آن نگاه کارآفرینانه ( یا نگاه جستجو گرانه، نگاه فرصت گرایانه، شکار فرصت و... ) گفته می شود. در این مقاله برداشت جدیدی از کارآفرینی تحت عنوان ( نگاه کارآفرینانه ) را مطرح می نماییم .
مقدمه
باتغییرات شتابان درمحیط بین المللی و گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و جایگاه جدید که سه انقلاب اینترنت، دیجیتال و کارآفرینی E.D.I در حال تحول آن می باشند، برای دلسوخت گان کشور و نظام سؤالات متعدد ذیل مطرح می باشد :
جایگاه و سهم ما از تجارت جهانی درحوزه IT و بازاریابی چیست؟
چرا بعضی از کشورها مثل کره، سنگاپور، تایوان، مالزی و ... که عقب تر از ما در توسعه اقتصادی بودند، گوی سبقت را از ما ربوده اند .
چرا در ده سال گذشته با ورود از گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی کشورهایی مانند هند، فنلاند، ایرلند و ... جهش های میلیارد دلاری انجام داده اند .
چرا شرکت های جدید در عرصه دیجیتال و اینترنت با کارآفرینی خود در کشورهای مختلف به سرعت بعنوان میلیاردهای جدید معرفی شدند و چرا کشور ما از الگوهای کسب و کار جدید در حوزه E.D.I بهره مند نمی شوند .
چرا خروجی دانشگاه های آمریکایی و ... مانند استانفورد، هاروارد، بابسون، MIT و ... کارآفرینانی مانند بیل گیتس ( مایکروسافت )، جفری بزوس ( آمازون دات کام ) و ... است که نقش کلیدی در موفقیت و توسعه کشور خود دارند و چرا ما ایرانیان از این قرصت های طلایی خیلی خیلی کم بهره مند می شویم طبیعتاً پاسخ به سوالات را می توان به سیاست ها و استراتژی های توسعه، فضای رقابتی توسعه کسب و کار، امنیت سرمایه ، امنیت سیاسی و اقتصادی ،درونگرا بودن اقتصاد در بیست و چند سال گذشته نسبت داد. اما در کل نکته قابل طرح که در توسعه از آن غفلت کرده ایم، وجود عامل تغییر C hange agent است که پیش برنده توسعه و موتور توسعه بعنوان Directing force می باشد .
- عامل تغییر
عامل تغییر چیست ؟ در گذشته طی قرون متمادی اقتصاددانان اصلی ترین افراد پاسخگو به این مسئله به طرق زیر بوده اند :
1- مرکانیست ها ( تجاریون ) اولین گروهی بودند که استراتژی توسعه مبتنی بر فعالیت بازرگانی را مطرح کردند و عنوان نمودند جامعه ای جامعه موفق می باشد که طلا و نقره بیشتری داشته باشد و فعالیت موجد ارزش افزوده تچاری باشد .
- طبیعی یون دومین گروهی بودند که عنوان کردند کشوری توسعه یافته و موفق می باشد که زمین بیشتری داشته باشد و کشاورزی فعالیت اصلی موجد ارزش افزوده است. توماس مان این جمله کلیدی را عنوان نمود (( زمین یگانه سرچشمه ثروت است )).
- کلاسیک ها سومین گروهی بودند که تولید را عامل موجد ارزش افزوده و صنعت را محور توسعه نام نهادند تا از ترکیب عوامل تولید، کار و نیرو، سرمایه و زمین افزوده ایجاد گردد .
- اقتصاددانان مکتب اتریش ( خصوصاً شومپیتر ) چهارمین گروهی بودند که عنوان کردند جامعه ای جامعه موفق و توسعه یافته می باشد که در آن نوآوری محور توسعه باشد .
در واقع سوال اساسی بازهم بدین صورت مطرح می شود (( چگونه نوآوری اتفاق می افتد، (( آیا همه می توانند نوآوری را انجام دهند )) ، آیا اکتسابی است یا ... در کشور ما این بحث با شعارهای گوناگون مطرح می گردد و در بیانات مسئولیت کشور جلوه می نماید :
بعضی ها کشاورزی را موتور توسعه می دانند . وبعضی دیگر مهارت ،صنعت خودرو و افراد دیگری در جامعه IT را موتور توسعه می دانند . در واقع هر کس از نگاه کاری خود استراتژی توسعه را بیان می دارد اما شومپیتر نوآوری را موتور توسعه اقتصادی می داند و اعلام می نماید که کشور یا جامعه ای موفق می باشد که در آن نوآوری موتور توسعه باشد .
-تخریب خلاق
شومپیتر اعلام می کند : شرکت های جدید توسط کارآفرینان شرکت های قدیم را در صحنه رقابت کنار می گذارند این تخریب خلاق Creative destruction می نامند که از طرق زیر حاصل می شود :
- ارائه محصول یا خدمت جدید
- بازار فرایند تولید
- منبع جدید
- ایجاد تشکیلات جدید در شرکت موجود
نگاه کارآفرینانه بدنبال تقویت این موجودیت می باشد که شکار لحظه ها و فرصت ها نقش های اساسی در موفقیت دارد و این موفقیت همیشه بدست نمی آید. ( نگارنده بر اساس تجارب مدیریتی و کارآفرینانه خود این مطلب را ارائه می نماید امید است که خوانندگان با نقد کارشناسانه در جهت تعالی بحث اقدام نمایند. در بررسی مسیر موفقیت افراد در ایجاد کسب و کار سوالی که همواره مطرح می شود این است که چگونه فرد اقدام به عمل کارآفرینانه می نماید یعنی در انتخاب ایده و کسب و کار چگونه فرصت ایجاد کسب و کار را کشف می نماید، آیا شانس و تصادف بود یا نگاه آگاهانه و اقدام خردمندانه از پیش طراحی شده می باشد که هر دوی اینها دو روی یک سکه می باشند .
اقدام آگاهانه
شانس یا تصادف
آنجه که تقویت کننده و جهت دهنده به سمت انتخاب آگاهانه و فرصت گرایانه می باشد استفاده از تجربیاتی است که در دیگران در شکار فرصت ها بدست آورده اند و تجربه آنها بعنوان الگو برای کارآفرینان آتی می تواند موثر و مفید باشد . آنچه که مسلم می باشد این است که در تعیین مسیر موفقیت همه چیز از بازار و بازارگردی و کنجکاوی و سماجت و اصرار شروع می شود. کارآفرین بالقوه یا فرد جوان تحریک شده در مسیر کارآفرینی ََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََََ و بدنبال لحظه تاریخی شکار فرصت ها می باشد تا پس از تشخیص فرصت اقدام آگاهانه خود را شروع نماید. به این مسئله به دو صورت می توان نگاه کرد .
1- افرادی که دید کارآفرینانه داشته اند چگونه مبادرت به اقدام کارآفرینی نموده اند .
2- افراد عادی که پتانسیل و آرزوی کارآفرینی دارند، چگونه نگاه کارآفرینانه در آنها تقویت گردد و آیا اساساً این دید و تجربه انتقال پذیر می باشد .
فرصت جدید
خیلی اوقات کارآفرینان بدون پشتوانه و آگاهی از تئوری و تجربیات و ادبیات کارآفرینی و اقدام کارآفرینانه، این بدین معنا می باشد که عمل گرایی و تشخیص فرصتها در بسیاری از موارد الزاماً داشتن آگاهی قبلی و اطلاع از مبانی تئوری، شناخت صنعت یا خدمات خاص یا ... را از یک موضوع نمی خواهد، اما فرد در اثر سوابق خود و انرژی ذخیره شده درونی که انگیزش فرد را تشکیل می دهد بر اثر یک تصادف و برخورد تشخیص فرصت و شکار فرصت می نماید و این جرقه و تصمیم منجر به اقدام کارآفرینانه می گردد و خیلی اوقات نیز منجر به موفقیت می شود. سوال این است که چطور می شود یک نفر تشخیص می دهد و اقدام عملی نیز می نماید و محصول و خدمت به بازار ارائه می نماید و این فرایند را تا آخر اجرا می نماید اما طیف وسیعی از تشخیص فرصت و اجرای کسب و کار و ارائه در بازار ناموفق می باشد. سوال دیگر این می باشد که برای تشخیص فرصت ها، الگوها، روش ها و تجربیات دیگران چگونه می تواند بعنوان چراغ هدایت آینده تلقی شود. یکی ازروشها تجربه ای است که نگارنده بر اثر تدریس در کارگاههای آموزشی آنرا (( نگاه کارآفرینانه )) نامیده وآن از بازار گردی و از عبور و حضور در بازار مسیر می گردد :
چه کنیم محصول، خدمت و فرآیند جدید در بازار ایجاد کنیم، حضور در بازار چه خلاء ها و چه فرصت ها و چه تجاربی را گوشزد می نماید. نوآوری در آزمایشگاه ها و اختراعات یافت می شود. اما نوآوری از طریق بازار یعنی عبوردربازار و محیط و جستجو و یافتن شکار فرصت ها که نام آن را (( نگاه کارآفرینانه )) می نامیم، درعبور روزمره از اماکن و خیابان، بازار و برخورد با انظار و در بازدیدها و جلسات، ملاقات ها مسائل زیادی رد و بدل می گردد اما در نگاه کارآفرینانه که منجر به تشخیص فرصت می گردد چه می باشد. افراد در مسیر حضور خود در بازار بر اساس نیازها و خواسته هایی که متناسب با سن آنها می باشد، مسائل مختلفی را دنبال می کنند
مرجع : خانه کارآفرینی
برگرفته از: tafahomnews.com
ایرنا-مقوله کارآفرینی، بیش از چند دهه در کشورهای دیگر و کمتر از یک دهه در ایران تجربه دارد به طوری که در آن کشورها زیرساخت ها برای حمایت از فعالیت های کارآفرینانه تدبیر شده اما در ایران، هنوز این مهم نیاز به زیرساخت های بنیانی دارد.تجربه موفق بسیاری از کشورها نظیر مالزی و کره جنوبی، نشان می دهد زیرساخت های اقتصادی برای توسعه کارآفرینی در آن کشورها، ایجاد شده است بطوری که فعالیت های کارآفرینانه همواره مورد حمایت جدی از سوی دولت های آن کشورها، می باشد.برنامه ریزان اقتصادی و اجتماعی در کشور مالزی، در صدد هستند این کشور را تا سال 2020 میلادی به مرتبه کشورهای توسعه یافته، ارتقا دهند.این کشور که تا سال 1960 میلادی فقط صادرکننده لاستیک و قلع بود اکنون با اتخاذ تدابیری خردمندانه که بر ارتقا رفاه جامعه مبتنی است، گام های مهمی جهت تحقق توسعه یافتگی برمی دارد .
اصلاحات اقتصادی در کشور کره جنوبی طی چند دهه با سرعت و جدیت تمام پیگیری شد بطوری که پس از دو دهه رشد شتابان آن، زبانزد کشورهای دیگر است.تعامل میان دولت و مردم یکی از ویژگی های توسعه اقتصادی در کشور کره است. بعبارتی توسعه برای مردم و مردم در جهت توسعه از ویژگی های مهم اقتصادی در این کشور محسوب می شود.برنامه ریزان کشور کره جنوبی با تاکید بر آموزش کارآفرینی در مقاطع مختلف تحصیلی معتقد هستند باید دانش آموزان را برای پذیرش نقش کارآفرینانه در جامعه آماده ساخت. نظام آموزشی این کشور برخلاف نظام آموزشی ایران که جوینده کار برای بازار کار تربیت می کند به حضور انسان های خلاق و توانمند در عرصه های مختلف اقتصادی و اجتماعی، اعتقادی راسخ دارند .
تجربه کشورهای یادشده، در صورتی که به درستی از سوی برنامه ریزان و مسئولان مورد تعمق قرار گیرد می تواند بستر مناسبی برای توسعه این مهم، در ایران باشد.اقتصاد این کشورها مبتنی بر تولید است و تنها در این راستا می توانند از فعالیت های کار آفرینانه حمایت کنند.تفکر کارآفرینی با اینکه در ایران بسیار نوپا است اما تا زمانی که نتوان بسترهای حضور کارآفرینان در جامعه را به درستی تبیین کرد، این مهم راه به جایی نمی برد.طی چهار سال فعالیت وزارت کار در دولت نهم گام های مهمی جهت ترویج این تفکر در جامعه برداشته شده است اما در صورتی که زمینه های عینی این موضوع در جامعه فراهم نشود پس از اندک مدتی کارآفرینی می تواند فقط بعنوان تفکری ناپخته که مدتی هزینه هایی را به جامعه تحمیل کرد، تلقی شود.معاون سرمایه انسانی و توسعه اشتغال وزارت کار و امور اجتماعی"حمید حاجی عبدالوهاب" چندی پیش خبر از تشکیل نهادی برای حمایت از کارآفرینی داد. این سازمان در صورتی که بدور از مسائل بوروکراسی بتواند فعالیت هایی را در جهت توسعه کارآفرینی در کشور شکل دهد بی شک موجب دلگرمی کارآفرینان، خواهد بود.توسعه کارآفرینی به معنای اعتقاد به تولید، اعتقاد به نیروی انسانی خلاق و کارآمد و در نهایت اعتقاد به کار است. جوامعی که این سه عنصر در آن رشد یافته باشد بی شک می تواند در زمینه کارآفرینی گام بردارند.فرهنگ کار طی سال های اخیر در کشور مخدوش شده است . متاسفانه برخی از جوانان بدون عنصر کار و تلاش می خواهند به درآمدهای کلان دست یابند. این تفکر نظیر سمی است که بر پیکر جامعه تزریق می شود و می تواند، بنیان های اخلاقی جامعه را تهدید کند.حاجی عبدالوهاب پیشتر اعلام کرد: امیدوارم با تشکیل سازمان حمایت از کارآفرینان، کارآفرینان برتر از این پس مورد حمایت جدی این سازمان قرار گیرند و پس از برگزاری جشنواره ها که طی چهار سال گذشته همواره در کشور برگزار شده است، در جامعه رها نشوند و از تجارب و اندیشه های ارزشمند آنها در سازمان یاد شده، استفاده شود.کارآفرینی تفکری است که باید از ابتدای دوره های آموزشی به روح و روان کودکان،نوجوانان و جوانان دمیده شود. متاسفانه هم اکنون مشکلات متعددی در خصوص این نوع آموزش ها در کشور مشاهده می شود و تا زمانی که تفکر سیستمی در جامعه حل نشود هر ساله با گروههای مختلف فارغ التحصیلانی از مدارس و دانشگاه های کشور مواجه هستیم که در صدد هستند برای کسب درآمد به دولت تکیه و از آن محل، ارتزاق کنند. همچنین اقتصادی که مبتنی بر واردات بی رویه کالا باشد با تولید و مهارت نیروی انسانی بیگانه است.خلاقیت، نوآوری، شجاعت به همراه مهارت ارکان مهم کارآفرینی هستند. تفکراتی از این دست نیاز به نهادینه شدن دارند و نمی توان آن را در مدت کوتاهی به جامعه، تزریق کرد. دانش آموزان ایرانی بطور معمول نمره محفوظات ذهنی خود را می گیرند و بطور عام از نوآوری و خلاقیت در آموزش هایی که کسب می کنند، خبری نیست.آنچه مسلم است تفکر کارآفرینی در کشورهایی که در این زمینه تلاش کرده اند هم اکنون نهادینه شده است و این موضوع شاید چندین دهه در آنجا، زمان برده است.تفکر نوپای کارآفرینی در ایران نیاز به زمان دارد و در این مدت نه تنها باید نظام آموزشی کشور موجب تغییر شود بلکه بسترهای اقتصادی آن در جامعه، دچار دگرگونی عظیمی شود .
برگرفته از: tafahomnews.com
معمولا مردم برند (Brand) را به عنوان نام تجاری محصولات شرکت ها تعریف می کنند . مثلا وقتی می گویند برند آدیداس، منظورشون محصولاتی از کارخانه آدیداس هست. ولی در مدیریت و کسب و کار کاملا اینگونه نیست. تعریف برند در تجارت مشخصه یک محصول یا خدمات عرضه شده برای شناختته شدن و متمایز شدن آن کالا یا خدمات از سایر رقباست. یعنی وقتی میگیم برند آدیداس منظورمون اون چیزی هست که محصولات شرکت آدیداس رو از سایر شرکت های سازنده وسایل ورزشی متمایز می کنه. مثل کیفیت، لوکس بودن، تبلیغات شکل گرفته روی اون محصول و عواملی از این دست. اما همین سبک تعریف هم، مانند بسیاری از تعاریف دیگر در کسب و کار و تجارت، تحریف شده و پیچیده شده است. برند در واقع یک عامل بین المللی و جهانی تجارت است که دارای اعتبار و ارزش مادی قابل اندازه گیری بوده، مقبولیت مردمی دارد و قادر است ارتباط قوی بین کالا و خدمات با مخاطب یا مشتری برقرار کند .
برندهای قوی و معروف همواره سعی میکنند برای حفظ صیانت خود و تداوم حضورشان در صنعت به جای وارد شدن به بازارهای مختلف دامنه فعالیت شان را حتیالامکان به تولید و عرضه یک گروه خاص از محصولات و خدمات محدود سازند. بنابه تعریف، گسترش برند (برای یک محصول یا خدمت) باید امتیاز متفاوتی را ارائه نموده و یا بازار دیگری را سوای بازار مادر جذب کند .
«گسترش برند (Brand Extension) به دنبال استفاده بهینه از تصورات، برداشتها و تداعی معانی مثبت مردم نسبت به یک برند و انتقال آنها به برند جدید است». به عنوان مثال اگر مشتریان در سایه ارتباط خود با یک شرکت احساس امنیت و اطمینان کنند این احتمال وجود دارد که آنها این ذهنیت خود را به محصولات شرکت نیز تسری داده و به این برداشت برسند که همه محصولات این شرکت نیز ایمن و مطمئن است. احتمال اینکه مشتریان وفادار یک برند مادر بیش از سایرین نسبت به گسترش برند و امتحان محصول جدید آن تمایل نشان دهند بیشتر است. این امر به نوبه خود احتمال کاهش هزینه های بازاریابی محصول جدید را نیز به دنبال خواهد داشت. گسترش برند همچنین ممکن است به تقویت برند مادر نیز کمک کند .
اما همانطور که ملاحظه میکنید ادعاهایی که در بالا به آنها اشاره شده تماماً با احتمال توأم است چرا که تجربه بسیاری از شرکت ها نشان از آن دارد که طرح های به اجرا درآمده در زمینه گسترش برند در بسیاری از موارد فرجام ناخوشایندی را به همراه داشته و یا حتی به شکست و یا نابودی برند مادر نیز انجامیده اند. حتی شرکت های بزرگ نیز در اجرای برنامه های رشد و گسترش خود اغلب این حقیقت مسلم را از یاد میبرند که برندها تنها زمانی باید گسترش یابند که محصول یا خدمت جدید بتواند نیازهای واقعی مصرف کننده را به درستی تأمین و برپایه آگاهی از جایگاه محکم و تواناییهایی که برند مادر در ذهن مشتریان موجود خود دارد طرح و به اجرا درآید. داشتن محصولات بیشتر همیشه به معنای دست یافتن به سود بیشتر نیست؛ به ویژه در درازمدت .
وظیفه گسترش برند چیست؟
گسترش برند باید جایگاه برند موجود را قوی تر و مستحکم تر کند.-فرصت های اضافه تری را پدید آورده و یا برای محصول موارد استفاده یا کاربردهای بیشتری را کشف کند . -باعث جذب کاربران یا استفاده کنندگان جدید به برند شود؛ البته صرفاً در صورتی که مشتریان موجود به وسیله گسترش برند سرخورده و فراری نشوند .
برند در صورتی باید به یک صنعت جدید وارد شود که همخوانی و سنخیت خود با صنعت موجود را حفظ کرده و بین بازار جدید با بازار اصلی و اولیه نوعی تناسب ذاتی برقرار باشد . زیرا مردم اغلب برندها را در ذهن خود به یک صنعت خاص ربط می دهند (سونی: الکترونیک ، ولوو: خودرو) . در نتیجه برندهای معدودی قادرند خارج از قلمرو بازار اصلی به حیات خود ادامه دهند. روش دیگری که گسترش برند میتواند به وسیله آن شاهد موفقیت باشد طرح و ایجاد یک دستهبندی جدید در بازار به جای وارد شدن به دسته بندی های موجود است. به عنوان مثال استار باکس در زمره شرکتهایی است که در سال 2002 توانست با ابداع یک دسته بندی جدید در بازار انقلابی را در صنعت تولید وعرضه قهوه ایجاد کند.تمرکز بر روی یک حوزه خاص و محدود نمودن فعالیت خود به محصول یا خدمات معین به معنای آن نیست که باید خط تولید محدودی داشته باشیم . مردم معمولاً شرکت هایی را که به جای وارد شدن به حوزه های مختلف و متفاوت به تمرکز خود بر روی یک حوزه تخصصی معین یا بازارخاص ادامه میدهند را به عنوان متخصص در آن صنعت می نگرند و متخصصان معمولاً به عنوان کسانی که بیشتر از سایرین می دانند و بهتر عمل میکنند مورد قضاوت قرار خواهند گرفت .
پنج پرسش کلیدی
اگر به گسترش برند خود میاندیشید از خود بپرسید :
1. اثرات بلند مدت این گسترش و اثرات کوتاه مدت آن بر روی برند مادر (Parent Brand) من چیست ؟
2. آیا برند مادر من متکی و وابسته به یک دسته محصول یا محصولات خاص و معین است یا میتوان آن را به یک بازار جدید هم وارد کرد .
3. این گسترش چه ارزشی را به برند مادر من اضافه میکند؟
4.این گسترش کدام نیاز برآورده نشده مشتری را برآورده خواهد کرد؟
5.این گسترش چگونه می تواند از نقاط قوت برند من در جهت موفقیت خود استفاده اهرمی کرده و در عین حال از امکان بروز نقاط ضعف و محدودیتهای برند من نیز جلوگیری کند .
هنگام اجرای طرح گسترش برند مطمئن شوید که، به موازات محاسبه درآمدهای حاصل از فروش محصول جدید، هزینههای نامرئی (Intangible Cost) این اقدام یعنی تأثیرات منفی و مخربی که ممکن است بر روی برند شرکت به جا بگذارد را نیز بررسی و مد نظر قرار داده اید.فراموش نکنید که صیانت از برند و حفظ سلامت برند در درازمدت معمولا اهمیتش از کسب درآمدهای فوری و کوتاه مدت به مراتب بیشتر است .
خلیل جعفرپیشه
برگرفته از: tafahomnews.com
یکی از بزرگترین چالشهای کارآفرینان و شاید مهمترین مانع آنها برای راهاندازی کسبوکارشان،کمبود منابع مالی برای تامین نیازهای سرمایهای است. این مقاله با فهرست کردن روشهای گوناگون تامین مالی تلاش دارد به معرفی جامعی از این منابع پرداخته و توانمندیها و نارساییهای هر روش را تا حد امکان به طور مشروح معرفی کند. شایان ذکر است که گرچه برخی از منابع تامین مالی که در این مقاله معرفی خواهند شد، تاکنون در ایران رایج نبوده است، اما ذکر آنها میتواند چشمانداز روشنی را برای استفاده از این ابزارها فراهم سازد و فعالان عرصههای مختلف را از ماهیت آنها آگاه سازد .
به دست آوردن وجوه مورد نیاز برای راهاندازی کسبوکارها، همواره به عنوان یک چالش برای کارآفرینان مطرح بوده است. فرایند به دست آوردن وجوه مورد نیاز ممکن است ماهها به طول انجامد وکارآفرینان را از حرفه مدیریت کسبوکارها منصرف کند. از سوی دیگر، بدون تامین مالی کافی،کسبوکارهای نوپا هرگز به موفقیت نخواهند رسید.کمبود سرمایهگذاری عاملی موثر در شکست بسیاری ازکسبوکارهاست، با این حال به دلیل نرخ بالای مرگ و میرکسبوکارهای کوچک جدید، موسسات مالی تمایل چندانی به قرض دادن وجوه یا سرمایهگذاری در آنها ندارند. فقدان سرمایهکافی،کسبوکار نوپا را با رها ساختن بر بنیان مالی ضعیف، مستعد شکست خواهدکرد .
سرمایهای که کارآفرینان برای راهاندازی کسبوکارهایشان نیاز دارند،کاملا همراه با ریسک است، چراکه سرمایهگذاران در این کسبوکارهای نوپا در قبال امکان دستیابی به پاداشهای چشمگیر (سودسرمایهای) باید برای احتمال از دست دادن کل سرمایه تزریق شده خود آماده باشند .
منابع تامین مالیکارآفرینان
طیف گستردهای از منابع تامین مالی (با امکانپذیری و هزینههای گوناگون)، در دسترس کارآفرینان قرار دارد و روشهای متفاوتی برای طبقهبندی آنها پیشنهاد شده است.در یک طبقهبندی از این منابع، دیکینز و فریل (2003) منابع مالی شرکتهای کارآفرینی را به دو دسته درونی و برونی بخشبندی کردهاند. [3] در گزارشی که توسط شرکت مالی «امکو» ارائه شده است، منابع مالی به سه دسته منابع سهام (حقوق صاحبان سهام)، منابع بدهی (استقراض) و دیگر منابع دستهبندی شده بودند.[8] در یک تقسیمبندی دیگر،کاردلو (1999) منابع مالی در دسترس کارآفرینان را به دو دسته تقسیم کرده است: منابع غیررسمی و منابع رسمی. [2] در این مقاله با تلفیق تقسیمبندیهای فوق، منابع به چهار دسته تقسیم شده است. این چهار دسته عبارتند از :
منابع خصوصی تامین مالی؛
منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض)؛
منابع تامین مالی از طریق سرمایه (حقوق صاحبان سهام)؛
منابع داخلی تامین مالی .
در ادامه هر یک از این منابع به گونهای تفصیلی مورد بحث قرار خواهد گرفت .
1- منابع خصوصی تامین مالی :
اولین منبعی که کارآفرینان جهت تامین وجوه موردنیاز برای راهاندازی کسبوکارهایشان، به آن رجوع میکنند، منابع خصوصی است. برای این گروه محاسبات ریسک و بازده، به مانند دیگر گروههادارای اولویت نخست نیست .
منابع شخصی (پس اندازهای شخصی ):
نخستین جایی که یک کارآفرین در جستجوی پول به سراغ آن میرود، منابع مالی شخصی اوست. این منبع ارزانترین منبع مالی در دسترس است. ظاهراکارآفرینان منافع خودکفایی را مشاهده نمودهاند، بهطوریکه رایجترین منبع تامین وجوه سرمایهای که برایکسبوکارهای کوچک به کار میرود، از محل صندوق شخصی کارآفرینان تامین میشود .
دوستان و بستگان :
پس از صرف وجوه شخصی،کارآفرین به دوستان و بستگانی روی میآوردکه ممکن است تمایل داشته باشند تا درکسبوکار او سرمایهگذاری کنند. به دلیل روابط آنها باکارآفرین، احتمال زیادی وجود داردکه این افراد سرمایهگذاری کنند. آنها اغلب صبورتر از دیگر سرمایهگذاران هستند. با وجود این انتظارات غیرواقعگرایانه یا ریسکهای درست درک نشده، از خطرهای این سرمایهگذاریهای خانوادگی است. برای پرهیز از چنین مسائلی کارآفرینان باید صادقانه فرصت سرمایهگذاری و ریسکهای آن را معرفی کنند تا در صورت شکست، دوستان و بستگان را با خود بیگانه نسازند. [10 ]
2 - منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض )
تامین مالی از طریق بدهی شامل وجوهی است که مال کان کسبوکارهای کوچک استقراض کردهاند و باید به همراه بهره آن را بازپرداخت کنند. بسیاری ازکارآفرینان به نوعی از سرمایه ناشی از بدهی (استقراض) برای راهاندازی شرکتهای خود بهره میبرند. اگرچه وجوه قرض گرفته شده به کارآفرین این اجازه را میدهد که مالکیت کامل شرکت را در اختیار داشته باشد، با این حال او باید بدهی ایجاد شده در ترازنامه را تعهد کند و به همین ترتیب آن را به همراه بهره متعلق به آن، در آینده بازپرداخت کند. افزون بر این، به دلیل ریسک بیشترکسبوکارهای کوچک، آنها باید نرخ بهره بیشتری را نیز پرداخت کنند. با وجود این، هزینههای تامین مالی از طریق استقراض اغلب پایینتر از تامین مالی از طریق سهام بوده و برخلاف تامین مالی از طریق سهام متضمن رقیق شدن مالکیت کارآفرینان در شرکت نیست .
کارآفرین که بر جستجوی تامین مالی از طریق استقراض است، به سرعت با دامنه گستردهای از گزینههای اعتباری روبرو میشود. در ادامه منابع تامین مالی از طریق بدهی (استقراض) مرور خواهد شد .
بانکهای تجاری
بانکهای تجاری بیشترین تعداد و بیشترین تنوع وامهای کسبوکارهای کوچک را ارائه میکنند. مالکان کسبوکارها، بانکها را به عنوان اولین قرضدهندگان مدنظر قرار میدهند. بانکها غالبا در فعالیتهای اعطای وام خود محافظهکارانه عمل میکنند و ترجیح میدهند تا در هنگام تخصیص وامهای خود به کسبوکارهای کوچک، آنها را به شرکتهای درحال فعالیت اعطاکنند تا به یک شرکت نوپای با ریسک بالا. چنانچه بانکی در اعطای وام خود به یک شرکت دچار اشتباه شود، ترجیح میدهد که جریان وجوه نقدکافی برای بازپرداخت وام موجود باشد. نخستین پرسشی که هنگام ارزیابی طرح کسبوکارکارآفرینان در ذهن بیشتر بانکداران نقش میبندد این استکه «آیا این کسبوکار قادر به ایجاد وجوه نقدکافی برای بازپرداخت وامی هست که دریافتکرده است ؟» گرچه بانکها برای تضمین وامهایشان بر وثیقه متکی هستند ولی آنچه بازپرداخت وام را در موعد مقرر تضمین میکند جریان نقدکافی شرکت است. از سوی دیگر، تهیه وثایق و راکد گذاردن آن نیز برای شرکتها هزینههایی را در بردارد. [01 ]
وام هایکوتاهمدت :
وامهای کوتاهمدت که برای کمتر از یکسال در نظر گرفته شدهاند، رایجترین نوع وامهای تجاری اعطاء شده به بنگاههای کوچک است. این وجوه نوعا برای پرکردن حساب سرمایه در گردش برای تامین مالی خرید موجودی بیشتر، بالا بردن برونداد (محصول)، تامین مالی فروش اعتباری و یا بهرهگیری از تنزیل نقدی به کار میرود. این وام هنگامی بازپرداخت میشودکه موجودی به وجوه نقد تبدیل شود .
وامهای میانمدت و بلندمدت :
وامهای میانمدت و بلندمدت برای مدت یکسال یا بیشتر ارائه میگردد و معمولا در افزایش سرمایه ثابت به کار میرود. بانکها این وامها را برای راهاندازی و آغاز بهکار یک کسبوکار، ساخت یک کارخانه، خرید املاک و تجهیزات و تامین وجوه برای دیگر سرمایهگذاریهای بلندمدت اعطا میکنند. بازپرداخت این وام معمولا ماهیانه یا فصلی تعیین میشود .
خطهای اعتباری و اعتبارات اسنادی :
یک خط اعتباری به منظور حفظ جریان نقدی مثبت، وجوه کوتاهمدتی را به شرکت ارائه میکند، سپس هنگامی که در مراحل بعد شرکت توانست مبالغ مورد نظر را به دست آورد، این وام بازپرداخت میگردد. یک مزیت خط اعتباری این است که تا زمانی که وجوه، بازپس گرفته نشود بهرهای به آن تعلق نمیگیرد، در حالی که در زمان نیاز جریان نقدی این خط فورا در دسترس واقع میگردد. [7 ] اعتبار اسنادی نیز میتواند در هنگام معامله با یک توزیعکننده جدید که ممکن است از نظر اعتباری شرکت دارای تضمین کافی نباشد، به کار گرفته شود . در چنین زمانی بانک میتواند با ارائه یک اعتبار اسنادی، پرداخت به شرکت را ضمانت کند. [7 ]
وامدهندگان به پشتوانه دارایی (وام رهنی ):
وامدهندگان به پشتوانه دارایی، این امکان را برای کسبوکارهای کوچک فراهم میسازند تا وجوهی را از طریق وثیقه گذاردن داراییهای بعضا بیکار خود (حسابهای دریافتنی، موجودیها، تجهیزات ثابت و...) قرض بگیرند. حتی شرکتهای غیرسودده که صورتهای مالی آنها نمیتواند متصدیان وام را برای پرداخت وامهای رایج متقاعد کند، میتوانند وامهای با پشتوانه دارایی را دریافت کنند. چنین شرکتهایی که جریان نقدی ضعیف دارند اما از لحاظ دارایی غنی هستند از این طریق میتوانند از داراییهای نابهرهور خود برای تامین مالی توسعه شرکت و یا عبور از بحرانهای مالی استفادهکنند .
اعتبار تجاری :
فروشندگان و عرضهکنندگان معمولاً خرید مواد اولیه و قطعات شرکتها را به مدت 30 تا 90 روز یا بیشتر با نرخ بهره معین تامین مالی میکنند .
عرضهکنندگان تجهیزات :
بیشتر فروشندگان تجهیزات از طریق ارائه تسهیلات خرید، مالکان کسبوکارها را تشویق میکنند تا تجهیزات مورد نیاز خود را از آنان خریداریکنند. این روش تامین مالی تا حدود زیادی مشابه اعتبار تجاری است. معمولاً فروشندگان تجهیزات، یک شرایط اعتباری منطقی با پرداخت منصفانه که در طول عمر تجهیزات به طورمتعادل تقسیط شده باشد را پیشنهاد میکنند .
شرکتهای تامین مالی تجاری :
شرکتهای تامین مالی تجاری انواع مشابهی از وامهای بانکی را در اختیار قرار میگذارند و معمولاً ریسک بیشتری را نیز نسبت به رقیبان محافظهکارشان، در پرتفوی وامهایشان تقبل میکنند. این شرکتها معمولاَ گزینههای اعتباری بسیاری را همانند بانکهای تجاری پیشنهاد میکنند، با وجود این به دلیل اینکه وامهای آنها دربردارنده ریسک بیشتری است، شرکتهای تامین مالی تجاری نرخ بهره بیشتری را نسبت به بانکهای تجاری درخواست میکنند .
مؤسسات وام و پسانداز :(S&Ls)
تخصص موسسات وام و پسانداز در ارائه وامهایی برای داراییهای واقعی است. علاوه بر نقش سنتی آنها در ارائه وامهای رهنی برای مسکن، این موسسات منابع مالی را برای داراییهای تجاری و صنعتی نیز ارائه میکنند. در یک وام نوعی تجاری یا صنعتی، مؤسسات وام و پسانداز تا 80 درصد از ارزش دارایی را با برنامه زمانی بازپرداخت تا 30 سال قرض خواهند داد .
کارگزاریها :
در برخی کشورهاکارگزاریها نیز در زمره شرکتهای وامدهنده جای میگیرند و بسیاری از آنها وامهایی را در نرخهای کمتر از نرخ بهره بانکی به مشتریانشان ارائه میدهند. این وامهای پوششی، نرخهای بهرهکمتری دارند، چراکه از پشتیبانی وثیقههایی - سهام و اوراق قرضه موجود در پرتفولیوی مشتری- برخوردارندکه باکیفیت و باتوان نقدشوندگی بالا هستند. نرخ بهره تعیین شده بستگی به نرخی داردکه کارگزار خود برای وام گرفتن آن مبالغ پرداخته است .
شرکتهای بیمه :
در دیگرکشورها برای بسیاری ازکارآفرینان، شرکتهای بیمه عمر میتوانند منبع مهم دستیابی به سرمایه کسبوکار تلقی شوند. شرکتهای بیمه دو نوع اساسی وام را ارائه میکنند. وامهای بیمهنامهای و وامهای رهنی. وامهای بیمهنامهای بر پایه مبالغی ایجاد شده است که از طریق حق بیمه پرداخت میشود. این وامها توسط بهترین نوع وثیقهها تضمین میشوند (پول نقدی که مالک کسبوکار قبلاً و از طریق حق بیمه پرداخته است). اساساً شرکت بیمه پول شخص کارآفرین را به خود او قرض میدهد و به دلیل آنکه قاعدتا با هیچ ریسک نکولی مواجه نمیشود، این وامها در نرخ بهرههای مطلوب ارائه میشوند. شرکتهای بیمه همچنین وامهای رهنی بلندمدتی را برای خرید داراییهای واقعی ارائه کردهاند. این نوع وامها بر پایه ارزش دارایی واقعی خریداری شده، قرار گرفتهاند. شرکتهای بیمه تا 75 یا 80 درصد از ارزش املاک و مستغلات را پوشش میدهند و به شرکت اجازه میدهند تا جدول زمانی بازپرداخت بیش از 25 یا 30 سال را بر عهده گیرد .
اتحادیههای اعتباری :
اتحادیههای اعتباری که تحت مالکیت اعضای خود قرار دارند، شناختهشدهترین مؤسسات برای ارائه وامهای مصرفی و خودرو به شمار میروند. با وجود این اکنون بسیاری از آنها خواهان آن هستندکه وجوهی را برای راهاندازی کسبوکارها به اعضای خود قرض دهند. اتحادیههای اعتباری وام خود را به هر شخصی ارائه نمیدهند، بلکه جهت واجدالشرایط شدن برای دریافت وام، یک کارآفرین میبایستی به عضویت یک اتحادیه اعتباری درآید .
اوراق قرضه
اوراق قرضه غالباً به عنوان منبع شناخته شده تامین مالی برای شرکتهای بزرگ محسوب میشوند. گرچه کسبوکارهای کوچکترکاندیدای مناسبی برای صدور اوراق قرضه نیستند، با وجود این برخی از شرکتهای کوچک هنگامی که با پاسخ منفی دیگر قرضدهندگان مواجه میشوند، اوراق قرضه را منبعی مناسب برای تامین وجوه مورد نیاز خود مییابند .
عرضههای خصوصی :
فرایندی است که طی آن شرکت برای استقراض و صدور اسناد تعهدآور تنها به معدودی از وامدهندگان ـ معمولاً شرکتهای بیمه یا صندوقهای بازنشستگی ـ روی میآورد و استقراض از طریق انتشار عام اوراق انجام نمیگیرد. بدهی عرضه خصوصی پیوندی است میان یک وام معمولی و اوراق قرضه، چراکه به صورت بالذات یک اوراق قرضه محسوب میشود اما شرایط آن به مانند وام به نیازهای فردی قرض گیرنده بستگی دارد. اوراق بهاداری که به عرضه خصوصی تبدیل شده است، چندین مزیت را نسبت به وامهای عادی بانکی داراست که از جمله آنها میتوان به نرخ بهره ثابت، سررسید بلندمدتتر، محدودیتهای کمتر و نهایتا ریسک پذیری بیشتر سرمایهگذاران خصوصی اشارهکرد. [10 ]
کمکهای دولتی :
در بسیاری ازکشورها، دولتها برای کمک به کارآفرینان در راهاندازی کسبوکارهای نوپا و یا در حال رشدشان، تسهیلاتی را با نرخ بهره پائین یا بازپرداخت بلندمدت اعطا میکنند. بنا به مقتضیات مکانی، در این بخش به سازمانها و نهادهای گوناگونی که در ایران، گزینههایی از این نوع منابع مالی را در اختیارکارآفرینان میگذارند، اشاره میشود. [4 ]
1 -صندوق حمایت از فرصتهای شغلی؛
2 -صندوق تعاون کشور؛
3 -دفتر همکاریهای ریاست جمهوری؛
4 –بانک کشاورزی؛
5-سازمان همیاری اشتغال جهاد دانشگاهی؛
6 -سازمان صنایع کوچک؛
7-سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران؛
8 -شرکت شهرکهای صنعتی ایران؛
9 -سازمان ملی جوانان؛
01- وزارت صنایع؛
11- سازمان مدیریت و برنامه ریزی .
3 - منابع تامین مالی از طریق سرمایه (حقوق صاحبان سهام )
اتکاء صرف بر بدهی و استقراض برای تامین مالی راهاندازی و یا رشد و توسعه شرکت، ممکن است مشکلات بیشماری را به وجود آورد. سرمایه به دست آمده از استقراض، سرمایه صبوری نیست. مدت زمان وامهای آن به ندرت از 3 تا 5 سال فراتر میرود. از سوی دیگر سرمایه ناشی از بدهی (استقراض)، سرمایه متعهدی نیست. بدهی بازپرداختهای دورهای بهره (فرع وام) و پرداخت نهایی اصل وام را ایجاب میکند. این عامل باعث میشودکه در هنگام افت فروش یا دیگر فشارهایی که بر روی سودآوری و به ویژه بر روی جریان نقدی وارد میشود، شرکت در معرض تهدید قرار بگیرد. در چنین مواقعی که شرکت از بازپرداختهای بدهیاش ناتوان میشود، بانکها ممکن است به عنوان آخرین راهچاره داراییها را به مالکیت خود درآورند و یا شرکت را مجبور به انحلال سازند . به همین دلیل صاحب نظران توصیه میکنندکه برای شرکتها یا دست کم شرکتهای با پتانسیل رشد بالا، سرمایههای ریسکی متعهد و صبورکه بازدهی آن پس از موفقیت قریبالوقوع شرکت پرداخت میگردد، مناسبترین انتخاب خواهند بود . اینگونه منابع مالی برای کسبوکارهای جدید مطلوب محسوب میشوند، چراکه این منابع عمدتا بر چشمانداز آتی شرکت تمرکز میکنند، در حالیکه بانکها اغلب عملکرد گذشته شرکت را به عنوان معیار اصلی مدنظر قرار میدهند .
در تامین مالی از طریق سرمایه (سهام ) ، سرمایهگذار مالک شرکت میشود. در این روش ضمن اینکه ریسک تقسیم میشود، عایدات بالقوه آن نیز تقسیم میگردد. برخی از منابع رایج تامین سرمایه از طریق سهام را در این بخش مرور میکنیم .
فرشتگان کسبوکار :
این اصطلاح برای توصیف سرمایهگذارانی بهکار میرودکه سرمایه اولیه شرکتهای پرریسک که در مرحله آغازین قرار دارند را فراهم میسازند. فرشتگان کسبوکار، افراد ثروتمندی هستندکه سرمایهگذاری مستقیمی را در شرکتهایی که در ابتدای راه هستند و هنوز قیمتی برای آنها تعیین نشده است، انجام میدهند. این در حالی است که هیچگونه ارتباط خویشاوندی نیز باکارآفرین ندارند. در اغلب موارد فرشتگان کسبوکار در جستجوی فعالیتهایی هستند که درباره آن تاحدودی چیزهایی را بدانند و بیشتر انتظار دارند تا دانش، تجربه و انرژیشان را همانند پولشان، در یک شرکت سرمایهگذاری کنند. [10 ] فرشتگان کسبوکار شکاف تامین مالی موجود میان سرمایههای به دست آمده از منابع خصوصی و مرحلهای که سرمایهگذاران مخاطرهپذیر نهادی تمایل به سرمایهگذاری خواهند داشت را پر میکنند.
شرکا :
یک کارآفرین میتواند برای گسترش سرمایه کسبوکار پیشنهادی، شریکی را انتخاب کند. دو نوع اصلی از شرکا وجود دارد: 1) شرکای کلی (عمومی)1،که شخصا مسئول کل بدهیهای کسبوکار هستند و 2) شرکای محدود،که مسئولیت محدود آنها، داراییهایشان را از ادعای اعتباردهندگان و بستان کاران شرکت محفوظ نگه میدارد .
شرکتهای سهامی بزرگ :
بسیاری از شرکتهای بزرگ در سراسر دنیا (مانند Intel ) ، صندوقهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیرشان را برای تامین مالی پروژههایی همراه باکسبوکارهای کوچک ایجادکردهاند. هدف از این سرمایهگذاریها، بیشتر پیگیری اهداف استراتژیک شرکت است (همانند دستیابی به فناوری نوین)، تا اینکه صرفا دستیابی به منافع مالی حاصل از آن مدنظر باشد.
شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر :
شرکتهای سرمایهگذاری مخاطرهپذیر، شرکتهای خصوصی و سودطلبی هستندکه سرمایه خود را در فعالیتهای پرریسک یا نوپا سرمایهگذاری میکنند. سرمایهگذاری مخاطرهپذیر میتواند سرمایهگذاری در شرکتهایی تعریف شودکه هنوز قیمتی برای آنها تعیین نشده است و دارای پتانسیل رشد چشمگیری هستند. [3] در تعریفی دیگر سرمایهگذاری مخاطرهپذیر نوعی سرمایهگذاری بلندمدت با ریسک ارزشگذاری نشده در سهام شرکتهای جدید معرفی شده استکه پاداش آن عبارت است از سود سرمایهای (افزایش قیمت سهام) محتمل به علاوه بازده نقدی حاصل از سود تقسیمی سهام [9] بازده ناشی از سودسرمایه آن با ریسک مازاد و غیرنقدینه بودن (توان نقدشوندگی پایین) سرمایهگذاری همراه استکه نمیتواند در طول مدت تعهد به کسبوکار آزادانه مورد مبادله قرار گیرد . [3]
بیش از یک سوم از سرمایهگذاریهای سرمایهگذاران مخاطرهپذیر منتج به شکست و زیان میشود. سرمایهگذاران مخاطرهپذیر غالباًدر شرکتهایی سرمایهگذاری میکنند که هنوز هیچگونه درآمدی را ایجاد نکردهاند و محصولی را در جریان تولید ندارند و از یک تیم کامل مدیریتی و با تجربه نیز بهرهمند نیستند. [1 ]
میسون و هریسون (1999) معتقدند «هدف سرمایهگذاران مخاطرهپذیر به جای آنکه معطوف به بهره و یا درآمد حاصل از سود تقسیمی باشد، به دست آوردن بازده بالای سرمایهگذاری در قالب سودسرمایهای است که از طریق خروج از سرمایهگذاری حاصل میشود و این خروج عموماً از مسیر عرضه عمومی اولیه (IPO) انجام میگیرد.»
عرضه عمومی سهام (عمومی شدن ):
در مراحل پسین تامین مالی،کارآفرینان میتوانند از طریق فروش سهام شرکتهایشان به عموم سرمایهگذاران، به یک شرکت عمومی (سهامی عام) تبدیل شوند. این روش یک روشکارا برای دستیابی به سرمایه موردنیاز است، اما مستلزم فرایندی هزینهزا و زمانبر است. عمومی شدن برای هرکسبوکارکوچکی امکانپذیر نیست، و در واقع تنها تعدادکمی ازکارآفرینان قادرند تا شرکتهای نوپای خود را عمومی کنند.
نامنویسی عرضه شرکتهایکوچک : (SCOR)
از آنجایی که در برخی ازکشورها مقررات حاکم بر فروش اوراق بهادار شخصی تا حد زیادی محدود شده است، این شیوه تامین مالی، ابزاری را برای فروش سهام عادی به عموم فراهم میکند. شرکتها میتوانند به جای آنکه با مشکلات عرضه عمومی اولیه (IPO) روبرو شوند، سهام عادی خود را در بازار خارج از بورس رسمی (OTC) مورد معامله قرار دهند.
4 - منابع داخلی تامین مالی
یک کسبوکار به نوبه خود ظرفیت ایجاد سرمایه توسط خودش را داراست. این نوع تامین مالی برای هر شرکت کوچکی در دسترس است .
عاملیت حسابهای دریافتنی :
به جای نگهداری و ثبت فروش اعتباری در دفاتر شرکت (که برخی از این حسابها هیچگاه وصول نمیشود)، یک کسبوکارکوچک میتواند یکجا حسابهای دریافتنی خود را به یک عامل بفروشد. تحت دادوستدی که به صورت «با رجوع» تنظیم شده باشد، مالک شرکت مسئولیت مشتریانی راکه از پرداخت حسابها خودداری کنند، خود بر عهده میگیرد. در دادوستدی که به صورت «بدون رجوع» تنظیم شده باشد، مالک از مسئولیت جمعآوری آنها فارغ خواهد شد و چنانچه برخی حسابها وصول نشود، عامل دچار زیان خواهد شد. عاملها معمولاً از 06 تا 95 درصد از ارزش اسمی حسابهای دریافتنی یک کسبوکارکوچک را پرداخت میکنندکه این دامنه به موارد مختلفی بستگی دارد .
اجاره به شرط تملیک یا اجاره (لیزینگ )
امروزه کسبوکارها میتوانند ذاتاً هر نوع داراییای را ـ از فضای اداری گرفته تا تلفن و رایانه و تجهیزات سنگین ـ اجاره کنند. از طریق اجاره داراییهای گرانقیمت، مالک کسبوکارکوچک قادر خواهد بود تا بدون راکد گذاردن سرمایه ارزشمند خود، برای یک دوره زمانی طولانیتر از آنها استفاده کند . به عبارت دیگر مدیر میتواند نیازمندیهای سرمایهای ثابت و بلندمدت کسبوکار را با اجاره تجهیزات و ماشینآلات کاهش دهد، تا حدی که هیچگونه سرمایهگذاری در داراییهای مستهلک شونده انجام نپذیرد. همچنین شرکت میتواند با اجاره به شرط تملیک داراییهایی همچون زمین نیازهای سرمایهای اولیه خود راکاهش دهد .
کارتهای اعتباری :
برخی کارآفرینان در صورتیکه از یافتن منابع مالی از محلهای دیگر ناامید باشند، شرکتهایشان را با استفاده از بیدردسرترین منبع تهیه سرمایه راهاندازی میکنندکه این منبع همان کارتهای اعتباری شخصی آنهاست. با قرار دادن هزینههای آغاز به کار و راهاندازی شرکت بر روی کارتهای اعتباری،کارآفرینان باید بیش از هر منبع دیگری پرداخت بهره سالیانه را در نظر بگیرندکه این منبع را گران و پرریسک میکند، با وجود این، برخی کارآفرینان گزینه دیگری را پیشرو نخواهند داشت .
سود انباشته :
در مراحل پسین تامین مالی نظیر مرحله جوانی، رشد یا بلوغ، شرکتها میتوانند از منبع داخلی سود انباشته نیز برای تامین مالی نیازمندیهای مالی خود استفاده کنند. این منبع را میتوان یکی ازکمهزینهترین منابع تامین مالی دانست که برای تامین نیازهای بلندمدت و توسعهای شرکت به کار میرود .
افزون بر همه این موارد، یک کسبوکارکوچک میتواند نیازمندیهای سرمایهای خود را با صرفهجویی در هزینههای ممکن به کمترین حد برساند.کارآفرین بایستی شیوههای صرفهجویی در خرج پول را مورد توجه قرار دهد، مواردی نظیر خرید تجهیزات استفاده شده (مستعمل) یا بازیابی شده، تبدیل دارایی شخصی به داراییهای تجاری، تبدیل دارائیهای غیربهرهور به دارائیهای بهرهور وکاهش هزینه در هر جاکه ممکن است. [10 ]
نتیجهگیری
گرچه برخی از منابع مالی ذکر شده هم اکنون درکشور ما رایج نیستند، با وجود این، با توسعه بازار مالی و ترویج ابزارهای موجود در این بازارها میتوان منابع مالی گوناگونی را برای کارآفرینان و مالکان کسبوکارهای کوچک فراهم آورد. هر چه گستردگی منابع و حق انتخاب کارآفرینان افزایش یابد، آنان قادر خواهند بود راهکارهای اجرایی بیشتری را برای رفع نیازهای مالی و رویارویی با بحرانهای مالی در اختیار داشته باشند. این امر ضمن کاهش ریسکهای مرتبط، امکان گزینش منبعی باکمترین هزینه را مهیا میسازد. همانگونه که در این نوشتار اشاره شد هر یک از این منابع توانمندیها و نارساییهای خاص خود را دارا هستندکهکارآفرینان باید با بررسی شرایط، هزینهها و همچنین تحلیل امکانپذیری هر یک از آنها، گزینه بهینه را انتخابکنند. برای مثال، مشخص شدکه گرچه تامین مالی ناشی از بدهی (استقراض) هزینههای کمتری را نسبت به تامین مالی از طریق سرمایه به شرکت تحمیل میکند، اما نمیتواند به عنوان منابع متعهد مورد توجه قرار گیرد. از سوی دیگر، اگرچه منابع مالی ناشی از سرمایه مستلزم پرداخت بهره نیست، ولی میتواند با رقیقکردن مالکیت کارآفرین، توان کنترل وی را در فرایند تصمیمگیریهاکاهش دهد .
در پایان یادآوری میگرددکه از یک سو منابع مذکور غالبا در چارچوب مراحل اولیه آمادهسازی و رشد شرکتهای نوپا قرار دارند و در مراحل بعدی و هنگامیکه شرکت عمومی میشود، ابزارهای متنوع دیگری نیز همانند اختیارهای خرید و فروش، قراردادهای آتی، اوراق قرضه قابل تبدیل به سهم، گواهی خرید و... بهکار گرفته میشود. از سوی دیگر، با روند رو به پیشرفت علم مدیریت مالی و افزایش نوآوریها و گسترش روزافزون ابزارهای مالی، بسیاری از منابع و ابزارهای مالی دیگر نیز در حال پیدایش است که این امر گزینههای پیش روی کارآفرینان را بیش از پیش متنوع ساخته و راههای بسیاری را پیش روی آنها میگشاید .
نویسنده: مهدی بیگدلو
برگرفته از: businessplan.ir
بعضی ازشاخص های اقتصادی دراین کشور درمقایسه با 47کشور دنیا به قرارذیل است :
- سرانه تولید ناخالص داخلی به ازاء هرنفرشاغل حدود 58000 دلارآمریکا می باشد. ( رتبه 4 بین 47کشور )
- توانایی سرمایه گذاری مخاطره آمیز برای توسعه کسب وکاردارای مقیاس حدود5/4 درصد ( ازمقیاس یک تا 10 ) است. ( رتبه 30 ازبین 47کشور )
- میزان درک مدیران این کشور ازکارآفرینی مقیاسی درحدود 3/6 ( ازمقیاس یک تا10 ) می باشد ( رتبه 21 ازبین 47کشور )
- هزینه کل تحقیقات دراین کشور حدود 12 میلیارد دلارمی باشد( رتبه 6 ازبین 47کشور )
-کارآفرینی درایتالیا :
ازنظر سنتی ساختار بهره وری ایتالیا با داشتن تعداد زیادی ازشرکت های کوچک معروف است . با توجه به طبیعت محصول, شرکت های کوچک ایتالیایی برروی بخشهای قدیمی متمرکزاست وسطح تکنولوژی آنها درحد متوسط می باشد .
سطح درک فرصت ها برای کسب وکارجدید درایتالیا 25% است که دربین کشورهای اتحادیه اروپا دررده
دوم قراردارد. علاوه برآن نرخ شروع کسب وکاردرمیان افراد 18 تا 24 ساله ایتالیایی 8% می باشد.که درمقام دوم بعد ازآمریکا می باشد. این برآورد نشان دهنده این استکه تعداد افراد خود اشتغال درایتالیا افزایش یافته است ودلیل منطقی آن را می توان شرایط بازارکارجستجوکرد. ایتالیا پایین ترین سطح فعالیتهای فرشتگان کسب وکاررا داراست( 2/2 %) .
علاوه برمحدودیت های مالی,کارآفرینان درایتالیا با مشکلات وموانع دیگری مواجهند که عبارتند ازسختی بازارکار, بوروکراسی اداری بالا به دلیل رعایت قوانین ومالیات ارزش افزوده نسبتا بالا .
نتایج GEM نشان می دهدکه درایتالیا فعالیت های کارآفرینانه درمیان نسل جوانتربیشتراست . بنابراین وجود این افراد جوان ترمی تواند برای حفظ یک بخش کارآفرینانه نسبتا بزرگ یک امرحیاتی باشد. افزایش مشارکت زنان برای کاستن این مشکل می تواند راه حلی محسوب شود .
ورود به فرهنگ محلی یک عامل مهم برای تقویت موفقیت شروع کسب وکارها محسوب می شود. درایتالیا به دلیل این که مشارکت زنان درکارآفرینی نسبت به سایرکشورهاکمتراست وجمعیت تا سال 2025 , 12%کاهش خواهد یافت ومقایسه خصوصیات اقتصادی- اجتماعی, هنوزهم تفاوتهای ناحیه ای خیره کننده را نشان می دهد, الگوهای فعالیت کارآفرینانه دورازحد متوسط است .
2- محیط کارآفرینی درایتالیا :
1-2- محتوای اجتماعی کشور:یعنی ازشاخصهای اجتماعی رابطه سیستماتیک وعمده ای را با میزان شروع کسب وکارنشان می دهند که می توان ازآموزش, سطح درآمد ودموگرافی جمعیت نام برد .
2-2- شرایط کسب وکارملی: رشد تولید ناخالص داخلی ومیزان بیکاری را برای ارزیابی شرایط کسب وکاریک جامعه مورد استفاده قرارمی دهند . درایتالیا بین سالهای 1990 تا 1998 رشد تولید ناخالص داخلی به طور متوسط 2/1% بوده است که درسال 1999 تا حدی کاهش یافته است . میزان بیکاری درایتالیا 5/12% می باشدکه نسبت به سایرکشورها بالااست . نرخ بالای بیکاری تا حدی به دلیل سختی بازارکارایتالیا می باشد .
3-2- شرایط چارچوب کاری کارآفرینانه : هنجارهای اجتماعی وفرهنگی, توانایی دستیابی به منابع مالی یکسان, دسترسی به خدمات شغلی, انتقال موثرتحقیق وتوسعه ووجود آموزش مفید ازجمله عواملی هستندکه دارای همبستگی مثبت , با فعالیت های کارآفرینانه می باشد .
درایتالیا نا مربوط ترین جنبه های محیط کارآفرینانه عبارتند از:کمی انتخاب روشهای تامین مالی, فقدان R&D وانتقال های تکنولوژی می باشد .
درایتالیا شرکت های کوچکترسودآورترازشرکتهای بزرگترهستند. با وجود این برخلاف کاهش میزان بهره, درآمدهای حاصل ازمزیتهای بهره وری ازطریق هزینه های تامین مالی عمده, ازبین می رود. این هزینه های تامین مالی برای شرکتهای کوچک 3/1 سود ناخالص وبرای شرکتهای بزرگ درحدود 17% می باشد. شرکت هایکوچک ازنظر تامین مالی شکننده ترهستند وبیشتردرمعرض وضعیت نامشخص چرخه کسب وکارقرارمی گیرند. ایتالیا ازنظر سرمایه گذاران غیررسمی ازبقیه کشورها به جزژاپن کمتراست . درایتالیا انتقال تکنولوژی نسبت به سایرکشورهای GEM ضعیف تراست چون ازمنابع مانند دانشگاه ها , شرکت های بزرگ, شرکت های کارآفرینانه وآزمایشگاه های دولتی سرمی زند وهنوزهیچ کدام ازنوآوری های ایجاد شده دردانشگاهها به صورت تجاری درنیامده اند .
3- بخشکارآفرینانه ایتالیا :
1-3- درک فرصت های کارآفرینانه :
کارشناسان عقیده دارندکه فرصتهای خوبی درچندین سال اخیردرایتالیا وجود داشته است واین مساله می تواند امید وارکننده باشد .
2-3- انگیزه وظرفیت کارآفرینانه :
فعالیت کارآفرینانه فقط درصورتی به وقوع می پیونددکه افراد علاوه بر آگاهی ودرک موقعیت ها دارای ظرفیت بهره برداری ازاین فرصتها باشند. ظرفیت کارآفرینانه نیازمند وجود مهارت های مناسب می باشد .
3-3- اختلاف جغرافیایی :
وجود تفاوتهای عمده درمیان 20 ناحیه ایتالیا یک موضوع دیرینه وشناخته شده است . درایتالیا حدود 200 ناحیه( 125 مورد درشمال شرق ومرکزکشور, 59 درصد درشمال غرب , 15 مورد درمزوگیرونو) وجود دارد. درسال 1994 شرکتهایی که دراین نواحی فعالیت داشته اند 42% ازنیروی کاررادراختیار داشته اند. این درصد درناحیه شمال شرق 60 درصد وجنوب 10% می باشد .
4-3- خود اشتغالی درمقابل کارآفرینی :
تمایل کشور به سوی ایجاد تعداد زیادی ازشرکتهای کوچک درخودکفایی بیشترازرشد تمرکزدارد. این مساله با یافته هاییکه نشان می دهد ایتالیا فاقد انتقال تکنولوژی بین تحقیق وفعالیت تجاری است, سازگارمی باشد. همچنین نشان می دهدکه هرچند ایتالیا تعداد زیادی شرکت هایکوچک ایجاد میکند, ولی فقط تعدادکمی ازآنها پیشرفت میکنند .
4- آینده کارآفرینی درایتالیا :
چهارعامل اصلی برای تعیین سطح فعالیت کارآفرینی عبارتست از :
- وجودیک فرهنگ مطلوب برای قانونی کردنکارآفرینی به عنوان یک فعالیت مورد احترام
- وجود درک برای استفاده ازموقعیت های کارآفرینانه
-وجود افرادی که با مهارتهای مورد نیازبرای استفاده ازفرصتهای تشخیص داده شده ویک سیستم محرک انگیزه های بالقوه کارآفرینانه
- وجود روشها وانتخابهای سرمایه گذاری خارجی کافی
درمقابل این زمینه عمومی باید عملکرد ایتالیا را مورد ارزیابی قرارداد, درایتالیا مسائلی وجود دارد نظیر :
- تجاری سازی تکنولوژی وانتقالهای R&D هردوبسیارپایین می باشد وهیچگونه ارتباطی بین صنعت وموسسات تحقیقاتی وجود ندارد .
- تفاوتهای اقتصادی- اجتماعی عمده ای هنوز بین نواحی کشوروجود دارد .
- ساختارغیرقابل انعطاف بازارنیروی کارباعث کاهش محرکهای کارآفرینانه می شود .
- شروع بسیاری ازکسب وکارها بیشتربه منظور خودکفایی صورت می گیرد .
-کاهش مورد انتظارعمده ای که درنرخ جمعیت بوجود خواهد آمد ,کشوررابرای افزایش یا حفظ سطوح جاری کارآفرینی تهدید خواهدکرد .
- تمایلات کارآفرینانه درنسل جوان موج می زند .
- دولت ازافرادکارآفرین حمایت میکند .
- طبق تعریف,کارآفرینی مربوط به ایجاد شرکت ها وکسب وکارهای جدید به منظوربهره وری می باشد واین اقدام درجایی صورت می گیردکه یک موقعیت برای بهره وری ازطریق توانایی کارآفرین برای ایجاد نوآوری محصولات وسازمانها ایجاد شده است .
یک چارچوب محرک قوی نشان می دهدکه دولت درقبالکارآفرینان متعهد می باشد ووجود چنین سیستمی می تواند باعث افزایش انگیزه کارآفرینانه شود .
درواقع درمیان کشورهای GEM آنهایی که ازسطح بالای فعالیت های کارآفرینانه دارا می باشند, دولتهایی دارندکه نسبت به تدارک شبکه های ایمنی تاکید زیادی برعوامل محرک برای نوآوری دارند .
درایتالیا تمایلات به سمت حمایت ازابتکارات بوده اما مدرکی دال برتغییر این سیاست توسط دولتهای اخیروجود دارد. متاسفانه عدم ثبات دولتهای ایتالیا ارزیابی این تغییرات را مشکل می سازد .
لازم است ایتالیا درموارد زیرتقویت شود :
- انتقالهای R&D تکنولوژی – انتخاب های سرمایه گذاری وتامین مالی - قابلیت انعطاف بازارنیروی کار- تفاوتهای ناحیه ای- ساختارجمعیت - توسعه یک فرهنگ رشد گرا
درمقابل خود اشتغالی یک رهیافت گسترده برای این موضوع توصیه می شود :
1- دولت باید برایجاد یک محیط کسب وکارازطریق عوامل انگیزشی قوی تاکید بیشتری داشته باشد .
2- افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای معرفی کارآفرینی به درون سطح سوم آموزش ( دانشگاه) بویژه درمیان دانشجویان علوم ومهندسی می باشد .
3-افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای ارتقاء R&D وانتقال دانش فنی بین موسسات تحقیقاتی ودنیای کسب وکارمی باشد .
4- به دلیل روند دموگرافیک ایتالیا, افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه به تعهد اساسی دولت برای معرفی قوانین مناسب مهاجرت وافزایش مشارکت زنان درکارآفرینی نیازمند می باشد .
5- دولت نقش عمده ای درارتقاء وتدوین یک رفروم عمده درسیستم سرمایه گذاری دارد .
6- درارتقاء رفروم بازارنیروی کاردارد .
7- دولت نقش عمده ای درشفاف سازی وترویج یک ذهنیت رشد گرادارد .
5- اقدامات دولت ایتالیا برای ارتقاء کارآفرینی :
- آموزش یک جامعه کارآفرینانه
- دسترسی به منابع مالی برای شرکتهای کوچکترودریک مرحله زودترومنابع مالی برای شرکتهای درحال توسعه وتکنولوژیکی
- دسترسی به تحقیق ونوآوری واستفاده بهترازپتنت های توسط SME ها
- بهبود دیدگاه خدمات حمایتی
- بهبود اموراداری
- بهبود انتقال وشرایط کاری
6- معرفی سازمانهای حامی کارآفرینانه درایتالیا :
Confapi-CAN-Confartigrananto-CASA-- اتاق بازرگانی – سازمان کارآفرینی جوانان
- سازمان confidi- صندوق تضمینی مرکزی برای SME - وزارت تحقیقات وعلوم - وزارت صنایع - موسسه G.Tagliacarne - اتحادیه ملی اتاق های بازرگانی - موسسه suiltppo Italia - AIFI ( انجمن سرمایه گذاران مخاطره آمیزایتالیا )
7-کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا :
وزارت علوم ایتالیا برنامه ای طراحی کرده تا با همکاری دانشگاهی ودانشجویان درتوسعه یک ایده اساسی کمک وهمراهی نماید که کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا به صورت ذیل مطرح می شود :
1-7- دانشگاه بولوگانا: برنامه این دانشگاه شامل آموزش, تحقیق ومشاوره و... می باشد. هدف این دانشگاه ازکارآفرینی کاربرد تکنولوژی وتاسیس شرکت می باشد .
2-7- انستیتو پلی تکنیک میلان: دراین دانشگاه هدف ازکارآفرینی شامل موارد زیراست :
- ایجاد فضای مناسب دردانشگاه وهماهنگ کردن سیستم
- فراهم نمودن ارتباط با افراد نوآوردرصنعت
- همکاری وارتباط با برگزارکنندگان سمینارهایی دررشته های اقتصاد, ساخت ونوآوری وکارآفرینی
3-7- انستیتو دانشجویی: هدف آن تربیت وحمایت ازموسسین شرکتها و موسسات تحقیقاتی است که فعالیتهای این انستیتو برای شرکت عبارتند از :
- مشاوره واطلاعات برای پیشبرد برنامه ها - آگاهی درجهت گیری به سوی کارآفرینی – رشددادن کارآفرینان درشرکتهای کوچک - توسعه وایجادکارآفرینی دردرون موسسات - دانشگاه تورنتو: فعالیت این دانشگاه درزمینه آموزش , تحقیقات ومشاوره و....می باشد. - دانشگاه باکونی: این دانشگاه فعالیتهایی درزمینه آموزشی , تحقیقاتی ومشاوره و... درزمینه کارآفرینی ارائه می دهد .
-کارآفرینی درایتالیا :
ازنظر سنتی ساختار بهره وری ایتالیا با داشتن تعداد زیادی ازشرکت های کوچک معروف است . با توجه به طبیعت محصول, شرکت های کوچک ایتالیایی برروی بخشهای قدیمی متمرکزاست وسطح تکنولوژی آنها درحد متوسط می باشد .
سطح درک فرصت ها برای کسب وکارجدید درایتالیا 25% است که دربین کشورهای اتحادیه اروپا دررده
دوم قراردارد. علاوه برآن نرخ شروع کسب وکاردرمیان افراد 18 تا 24 ساله ایتالیایی 8% می باشد.که درمقام دوم بعد ازآمریکا می باشد. این برآورد نشان دهنده این استکه تعداد افراد خود اشتغال درایتالیا افزایش یافته است ودلیل منطقی آن را می توان شرایط بازارکارجستجوکرد. ایتالیا پایین ترین سطح فعالیتهای فرشتگان کسب وکاررا داراست( 2/2 %) .
علاوه برمحدودیت های مالی,کارآفرینان درایتالیا با مشکلات وموانع دیگری مواجهند که عبارتند ازسختی بازارکار, بوروکراسی اداری بالا به دلیل رعایت قوانین ومالیات ارزش افزوده نسبتا بالا .
نتایج GEM نشان می دهدکه درایتالیا فعالیت های کارآفرینانه درمیان نسل جوانتربیشتراست . بنابراین وجود این افراد جوان ترمی تواند برای حفظ یک بخش کارآفرینانه نسبتا بزرگ یک امرحیاتی باشد. افزایش مشارکت زنان برای کاستن این مشکل می تواند راه حلی محسوب شود .
ورود به فرهنگ محلی یک عامل مهم برای تقویت موفقیت شروع کسب وکارها محسوب می شود. درایتالیا به دلیل این که مشارکت زنان درکارآفرینی نسبت به سایرکشورهاکمتراست وجمعیت تا سال 2025 , 12%کاهش خواهد یافت ومقایسه خصوصیات اقتصادی- اجتماعی, هنوزهم تفاوتهای ناحیه ای خیره کننده را نشان می دهد, الگوهای فعالیت کارآفرینانه دورازحد متوسط است .
2- محیط کارآفرینی درایتالیا :
1-2- محتوای اجتماعی کشور:یعنی ازشاخصهای اجتماعی رابطه سیستماتیک وعمده ای را با میزان شروع کسب وکارنشان می دهند که می توان ازآموزش, سطح درآمد ودموگرافی جمعیت نام برد .
2-2- شرایط کسب وکارملی: رشد تولید ناخالص داخلی ومیزان بیکاری را برای ارزیابی شرایط کسب وکاریک جامعه مورد استفاده قرارمی دهند . درایتالیا بین سالهای 1990 تا 1998 رشد تولید ناخالص داخلی به طور متوسط 2/1% بوده است که درسال 1999 تا حدی کاهش یافته است . میزان بیکاری درایتالیا 5/12% می باشدکه نسبت به سایرکشورها بالااست . نرخ بالای بیکاری تا حدی به دلیل سختی بازارکارایتالیا می باشد .
3-2- شرایط چارچوب کاری کارآفرینانه : هنجارهای اجتماعی وفرهنگی, توانایی دستیابی به منابع مالی یکسان, دسترسی به خدمات شغلی, انتقال موثرتحقیق وتوسعه ووجود آموزش مفید ازجمله عواملی هستندکه دارای همبستگی مثبت , با فعالیت های کارآفرینانه می باشد .
درایتالیا نا مربوط ترین جنبه های محیط کارآفرینانه عبارتند از:کمی انتخاب روشهای تامین مالی, فقدان R&D وانتقال های تکنولوژی می باشد .
درایتالیا شرکت های کوچکترسودآورترازشرکتهای بزرگترهستند. با وجود این برخلاف کاهش میزان بهره, درآمدهای حاصل ازمزیتهای بهره وری ازطریق هزینه های تامین مالی عمده, ازبین می رود. این هزینه های تامین مالی برای شرکتهای کوچک 3/1 سود ناخالص وبرای شرکتهای بزرگ درحدود 17% می باشد. شرکت هایکوچک ازنظر تامین مالی شکننده ترهستند وبیشتردرمعرض وضعیت نامشخص چرخه کسب وکارقرارمی گیرند. ایتالیا ازنظر سرمایه گذاران غیررسمی ازبقیه کشورها به جزژاپن کمتراست . درایتالیا انتقال تکنولوژی نسبت به سایرکشورهای GEM ضعیف تراست چون ازمنابع مانند دانشگاه ها , شرکت های بزرگ, شرکت های کارآفرینانه وآزمایشگاه های دولتی سرمی زند وهنوزهیچ کدام ازنوآوری های ایجاد شده دردانشگاهها به صورت تجاری درنیامده اند .
3- بخشکارآفرینانه ایتالیا :
1-3- درک فرصت های کارآفرینانه :
کارشناسان عقیده دارندکه فرصتهای خوبی درچندین سال اخیردرایتالیا وجود داشته است واین مساله می تواند امید وارکننده باشد .
2-3- انگیزه وظرفیت کارآفرینانه :
فعالیت کارآفرینانه فقط درصورتی به وقوع می پیونددکه افراد علاوه بر آگاهی ودرک موقعیت ها دارای ظرفیت بهره برداری ازاین فرصتها باشند. ظرفیت کارآفرینانه نیازمند وجود مهارت های مناسب می باشد .
3-3- اختلاف جغرافیایی :
وجود تفاوتهای عمده درمیان 20 ناحیه ایتالیا یک موضوع دیرینه وشناخته شده است . درایتالیا حدود 200 ناحیه( 125 مورد درشمال شرق ومرکزکشور, 59 درصد درشمال غرب , 15 مورد درمزوگیرونو) وجود دارد. درسال 1994 شرکتهایی که دراین نواحی فعالیت داشته اند 42% ازنیروی کاررادراختیار داشته اند. این درصد درناحیه شمال شرق 60 درصد وجنوب 10% می باشد .
4-3- خود اشتغالی درمقابل کارآفرینی :
تمایل کشور به سوی ایجاد تعداد زیادی ازشرکتهای کوچک درخودکفایی بیشترازرشد تمرکزدارد. این مساله با یافته هاییکه نشان می دهد ایتالیا فاقد انتقال تکنولوژی بین تحقیق وفعالیت تجاری است, سازگارمی باشد. همچنین نشان می دهدکه هرچند ایتالیا تعداد زیادی شرکت هایکوچک ایجاد میکند, ولی فقط تعدادکمی ازآنها پیشرفت میکنند .
4- آینده کارآفرینی درایتالیا :
چهارعامل اصلی برای تعیین سطح فعالیت کارآفرینی عبارتست از :
- وجودیک فرهنگ مطلوب برای قانونی کردنکارآفرینی به عنوان یک فعالیت مورد احترام
- وجود درک برای استفاده ازموقعیت های کارآفرینانه
-وجود افرادی که با مهارتهای مورد نیازبرای استفاده ازفرصتهای تشخیص داده شده ویک سیستم محرک انگیزه های بالقوه کارآفرینانه
- وجود روشها وانتخابهای سرمایه گذاری خارجی کافی
درمقابل این زمینه عمومی باید عملکرد ایتالیا را مورد ارزیابی قرارداد, درایتالیا مسائلی وجود دارد نظیر :
- تجاری سازی تکنولوژی وانتقالهای R&D هردوبسیارپایین می باشد وهیچگونه ارتباطی بین صنعت وموسسات تحقیقاتی وجود ندارد .
- تفاوتهای اقتصادی- اجتماعی عمده ای هنوز بین نواحی کشوروجود دارد .
- ساختارغیرقابل انعطاف بازارنیروی کارباعث کاهش محرکهای کارآفرینانه می شود .
- شروع بسیاری ازکسب وکارها بیشتربه منظور خودکفایی صورت می گیرد .
-کاهش مورد انتظارعمده ای که درنرخ جمعیت بوجود خواهد آمد ,کشوررابرای افزایش یا حفظ سطوح جاری کارآفرینی تهدید خواهدکرد .
- تمایلات کارآفرینانه درنسل جوان موج می زند .
- دولت ازافرادکارآفرین حمایت میکند .
- طبق تعریف,کارآفرینی مربوط به ایجاد شرکت ها وکسب وکارهای جدید به منظوربهره وری می باشد واین اقدام درجایی صورت می گیردکه یک موقعیت برای بهره وری ازطریق توانایی کارآفرین برای ایجاد نوآوری محصولات وسازمانها ایجاد شده است .
یک چارچوب محرک قوی نشان می دهدکه دولت درقبالکارآفرینان متعهد می باشد ووجود چنین سیستمی می تواند باعث افزایش انگیزه کارآفرینانه شود .
درواقع درمیان کشورهای GEM آنهایی که ازسطح بالای فعالیت های کارآفرینانه دارا می باشند, دولتهایی دارندکه نسبت به تدارک شبکه های ایمنی تاکید زیادی برعوامل محرک برای نوآوری دارند .
درایتالیا تمایلات به سمت حمایت ازابتکارات بوده اما مدرکی دال برتغییر این سیاست توسط دولتهای اخیروجود دارد. متاسفانه عدم ثبات دولتهای ایتالیا ارزیابی این تغییرات را مشکل می سازد .
لازم است ایتالیا درموارد زیرتقویت شود :
- انتقالهای R&D تکنولوژی – انتخاب های سرمایه گذاری وتامین مالی - قابلیت انعطاف بازارنیروی کار- تفاوتهای ناحیه ای- ساختارجمعیت - توسعه یک فرهنگ رشد گرا
درمقابل خود اشتغالی یک رهیافت گسترده برای این موضوع توصیه می شود :
1- دولت باید برایجاد یک محیط کسب وکارازطریق عوامل انگیزشی قوی تاکید بیشتری داشته باشد .
2- افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای معرفی کارآفرینی به درون سطح سوم آموزش ( دانشگاه) بویژه درمیان دانشجویان علوم ومهندسی می باشد .
3-افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه نیازمند تعهد اساسی دولت برای ارتقاء R&D وانتقال دانش فنی بین موسسات تحقیقاتی ودنیای کسب وکارمی باشد .
4- به دلیل روند دموگرافیک ایتالیا, افزایش سطح ظرفیت کارآفرینانه به تعهد اساسی دولت برای معرفی قوانین مناسب مهاجرت وافزایش مشارکت زنان درکارآفرینی نیازمند می باشد .
5- دولت نقش عمده ای درارتقاء وتدوین یک رفروم عمده درسیستم سرمایه گذاری دارد .
6- درارتقاء رفروم بازارنیروی کاردارد .
7- دولت نقش عمده ای درشفاف سازی وترویج یک ذهنیت رشد گرادارد .
5- اقدامات دولت ایتالیا برای ارتقاء کارآفرینی :
- آموزش یک جامعه کارآفرینانه
- دسترسی به منابع مالی برای شرکتهای کوچکترودریک مرحله زودترومنابع مالی برای شرکتهای درحال توسعه وتکنولوژیکی
- دسترسی به تحقیق ونوآوری واستفاده بهترازپتنت های توسط SME ها
- بهبود دیدگاه خدمات حمایتی
- بهبود اموراداری
- بهبود انتقال وشرایط کاری
6- معرفی سازمانهای حامی کارآفرینانه درایتالیا :
Confapi-CAN-Confartigrananto-CASA-- اتاق بازرگانی – سازمان کارآفرینی جوانان
- سازمان confidi- صندوق تضمینی مرکزی برای SME - وزارت تحقیقات وعلوم - وزارت صنایع - موسسه G.Tagliacarne - اتحادیه ملی اتاق های بازرگانی - موسسه suiltppo Italia - AIFI ( انجمن سرمایه گذاران مخاطره آمیزایتالیا )
7-کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا :
وزارت علوم ایتالیا برنامه ای طراحی کرده تا با همکاری دانشگاهی ودانشجویان درتوسعه یک ایده اساسی کمک وهمراهی نماید که کارآفرینی دردانشگاههای ایتالیا به صورت ذیل مطرح می شود :
1-7- دانشگاه بولوگانا: برنامه این دانشگاه شامل آموزش, تحقیق ومشاوره و... می باشد. هدف این دانشگاه ازکارآفرینی کاربرد تکنولوژی وتاسیس شرکت می باشد .
2-7- انستیتو پلی تکنیک میلان: دراین دانشگاه هدف ازکارآفرینی شامل موارد زیراست :
- ایجاد فضای مناسب دردانشگاه وهماهنگ کردن سیستم
- فراهم نمودن ارتباط با افراد نوآوردرصنعت
- همکاری وارتباط با برگزارکنندگان سمینارهایی دررشته های اقتصاد, ساخت ونوآوری وکارآفرینی
3-7- انستیتو دانشجویی: هدف آن تربیت وحمایت ازموسسین شرکتها و موسسات تحقیقاتی است که فعالیتهای این انستیتو برای شرکت عبارتند از :
- مشاوره واطلاعات برای پیشبرد برنامه ها - آگاهی درجهت گیری به سوی کارآفرینی – رشددادن کارآفرینان درشرکتهای کوچک - توسعه وایجادکارآفرینی دردرون موسسات - دانشگاه تورنتو: فعالیت این دانشگاه درزمینه آموزش , تحقیقات ومشاوره و....می باشد. - دانشگاه باکونی: این دانشگاه فعالیتهایی درزمینه آموزشی , تحقیقاتی ومشاوره و... درزمینه کارآفرینی ارائه می دهد .
برگرفته ازماهنامه ی کارآفرینان
یکی از مهم ترین ویژگی های رهبری کارآفرینی این است : رهبر باید فرهنگی ایجاد کند که در قالب آن اشتباهات پذیرفته شود. پس، اول اشتباهاتتان را قبول کنید و سپس آن را تصحیح نمایید. به علاوه، شما باید هر یک از افراد گروه را تشویق کنید که تصمیمات مناسبی در حوزه مسئولیتش اتخاذ کند. حتی اگر برخی از تصمیمات به نتیجه نرسید، برای تلاش زیاد از افراد تقدیر نمایید . کسی را با وجود تلاش صادقانه به خاطر نرسیدن به نتیجه مواخذه یا تنبیه نکنید. بدون شکست در طی مسیر، پیروزی های بزرگ بدست نمی آید .
اشتباهات گریز ناپذیر هستند
کارآفرینان در شروع کار فکر می کنند برای هر چالشی که با آن مواجه می شوند، پاسخ درستی نیز هست. معمولا پاسخ های خوب متعددی وجود دارد اما یک پاسخ کاملا درست هرگز پیدا نمی شود. کلید حل مشکلات، مشخص کردن پاسخ ها و رویه های برنامه ریزی شده است .
یک استاد رفتار شناسی می گوید: به عالی بودن راضی باشید. متعالی و کامل بودن را به خدا واگذار کنید .
آنگونه که فکر می کنید درست است، عمل کنید. اما در نظر داشته باشید که ممکن است اشتباه نمایید .
برخلاف آنچه که فکر می کنید، پذیرش مسئولیت این امر که شما هم می توانستید اشتباه کنید، بی نهایت آزادانه است. دانستن اینکه همیشه نمی توانید درست عمل کنید، این آزادی را به شما می دهد که تلاش نمایید تا آنچه را فکر می کنید بهترین است، در یک لحظه بخصوص از زمان انجام دهید. البته پر واضح است که همیشه باید برای درست عمل کردن حرکت کرد. کسی طرفدار شکست نیست .
آیا می خواهید درست عمل نمایید یا می خواهید یک شرکت موفق ایجاد کنید؟
ساختن یک شرکت موفق مثل جنگیدن می ماند. شما هدف نهایی را در ذهن دارید، "بردن نزاع" . اما تمام کردن جنگ اصلا مد نظر نیست. دفاع از خود و تصمیمات تان تلف کردن وقت و انرژی است. از اشتباهات درس بگیرید و آنها را از میان بردارید. انتقادات سازنده را بپذیرید و از منتقدان سپاسگزار باشید. هم چنین راهنمایی ها و پند و اندرز کسانی را که این مسیر را با آزمون و خطا پیموده اند، بپذیرید .
روی شرکت شرط بندی نکنید
اشتباهات برخی عمدی هستند و برخی سهوی .
قبل از هر گونه تصمیم گیری غرامت احتمالی اشتباه را ارزیابی کنید. در تمام شرایط سنگ بنای شرکت را روی یک تصمیم صرف نگذارید .
• شاید الآن زمان مناسبی نیست که تمام پول نقد شرکت را برای تبلیغات چهار رنگ و روی جلد در یک مجله صنعتی خرج کنید .
• شاید الآن نباید مواد اولیه از خارج کشور وارد کنید .
• شاید نباید 5 دفتر فروش منطقه ای تاسیس نمایید .
اشتباهات ناشی از تلاش بهتر از اشتباهات ناشی از کوتاهی و قصور است
یک موضوع اساسی در تمام این سطور، تمایل به تلاش است . اگر تصمیمی بگیرید و آن را با جسارت و پیش بینی چند نتیجه انجام دهید، در وضعیت روحی بهتری خواهید بود و اگر نتیجه مورد نظرتان اتفاق نیفتد ، تلاش می کنید دلیل آن را ارزیابی نموده و دفعه بعد بهتر عمل نمایید .
برعکس اگر هیچ کاری انجام ندهید و یک نتیجه بد داشته باشید چه مسئله ای ثابت می شود؟؟؟؟
تصمیمات باید با اطلاعات موجود گرفته شود .
اگر شما یک کارآفرین تازه کار و تکنولوژی مدارهستید، احتمالا می خواهید وقتی با تصمیمات مهم مواجه شوید که تا حد ممکن اطلاعات داشته باشید. اما اطلاعات کامل یک ایده آل است و هرگز به آن نمی رسید .
در حقیقت به تاخیر انداختن یک تصمیم در انتظار بدست آوردن اطلاعات بیشتر ضرر بیشتری می رساند تا اینکه یک تصمیم فوری بگیرید و آن را با نتایج مورد نظر تطبیق دهید .تمرین، تمرین، تمرین
ایجاد چنین فرهنگی خیلی آسان نیست . رفتاری است که اغلب باید یاد گرفته شود. بنابر این آزمون و خطا را تمرین کنید. بدیهی است که معنای تحت الفظی این عبارت مد نظر نیست. بلکه هدف گفتن این نکته است که اول شما و بعد اعضای گروه باید آگاهانه، خیلی سریعتر از شیوه ای که در گذشته داشته اید، تصمیم گیری کنید .
خودتان را بشناسید . علت تعلل شما چیست ؟ چرا؟ مکانیسم دفاعی که برای اجتناب از تصمیم گیری استفاده می کنید چه هستند؟ اگر آنها را تشخیص دهید، می توانید با آنها مبارزه کنید. اعضای گروه را دور هم جمع کنید و در باره چالش هایی که شرکت با آن مواجه است، صحبت کنید. یکی از مواردی را که به خاطر دریافت اطلاعات بیشتر بلاتکلیف مانده، مشخص کنید و بپرسید اگر مجبور باشیم امروز تصمیم بگیریم چه کاری باید انجام بدهیم. اگر بازخوردی مشاهده کردید ، فورا آن را اجرا کنید. اگر می خواهید موفق باشید نیاز دارید شجاعتتان را توسعه دهید . باید توان تصمیم گیری خود را تقویت کنید و در درونتان به این باور برسید که بعد از تاریکی روشنایی فرا می رسد. می بایست اشتباهات را به مثابه یک فرآیند تجربه اندوزی در نظر بگیرید. شما فقط می توانید مطمئن باشید که آنجا بوده اید و کار را انجام داده اید. سعی کنید ظرفیت ذهنی و تجربه اتان را گسترش دهید. هم چنین باید این عقاید را در نهاد هر یک از افراد شرکت پرورش دهید. وقتی کار گروه شما در رده پایینی است باید به این باور برسید که افراد گروه سعی دارند کارشان را آنطوریکه باید، انجام بدهند و چاره جویی فی البداهه را یک نیاز می بینند. از طرفی، همانطوریکه رقیبان به فکر خارج شدن شما از دور رقابت هستند، تلاش کنید تصمیمات درست را اتخاذ نمایید . در صورت پیشرفت امور به این روال شما و عوامل اجرایی گروه، پیروزی را جشن خواهید گرفت .
کلام آخر
مواردی که در ادامه می آید مربوط به رابطه شما با اعضای گروه است. ممکن است به نظر ساده بیایند، اما واقعیات زیادی را در بر می گیرند. بنابراین با دقت آنها را بررسی کنید :
-به صورت خصوصی مشورت نمایید و به صورت عمومی ارزیابی کنید .
-به دیگران اعتبار بدهید و بار تقصیرها را به دوش بگیرید .
-مردم مجبورنیستند شما را دوست داشته باشند، اما مجبورند شما را بپذیرند .
مترجم : ناهید مهریزی
Source:TechVent, 2004
برگرفته از: روزنامه تفاهم
بیشتر اهل تفریحاند و نیز جدی تر و سختکوشترند. شوخطبع تر و در عین حال عبوس ترند (منابع : اداره کل کارآفرینی و اشتغال تورنس 1979/ نقل از آقایی،1377). اگر فرد از خودآگاهی مناسبی برخوردار نباشد، در موقعیتهایی که چنین تجارب متضادی را تجربه میکند، دچار اضطراب و نگرانی میشود، که خود نیز از عامل آن بیخبر است و لذا به طور ناخودآگاه از پردازش تجارب متضاد دوری میکند، و به این شیوه با خود کنار میآید. امّا افرادی که از خودآگاهی مناسبی برخوردار هستند میدانند که چه تجاربی را تجربه مینمایند و لذا در هر موقعیت متناسب با آن وضعیت میتوانند تجارب متفاوت و متضادی را تجربه نمایند.
1-- انگیزه پیشرفت در حدّ بالا:
همة انسانها دوست دارند پیشرفت کنند. یک فرد عادی همانند یک کارآفرین علاقمند به پیشرفت است. امّا تفاوت در سبکهای برخورد با این مقوله و عامل انتظار پاداش موجب ایجاد تفاوت در میزان انگیزه پیشرفت میشود. افراد معمولی پیشرفت در چندین هدف برایشان مطرح میباشد. و به صورت عرضی این اهداف را در کنار هم قرار می دهند. افراد عادی اکثر اوقات توان و انگیزة خود را بین اهداف مورد نظر تقسیم میکنند، یا بصورت متناوب هر از چند گاهی به یکی از اهداف توجه مینمایند. و در مورد اخیر، شخص همیشه در حالتی از اضطراب بسر میبرد، زیرا زمانی که به یکی از اهداف مورد نظر توجه میکند، از اهداف دیگر باز می ماند و خود را مقصر میداند و لذا همیشه نگران است. امّا یک کارآفرین معمولاً اهداف خود را ترکیب میکند و در قالب یک هدف واحد آنرا پیگیری میکند، و یا اهداف خود را بصورت طولی در امتداد هم قرار میدهد، وکاملاً توان و انگیزه خود را برای رسیدن به آن اهداف (اهداف متمرکز شده) سرمایهگذاری میکند. برای تقویت انگیزه افراد، راههای مختلفی وجود دارد، امّا مهمترین اصول در این زمینه همسویی هدفهاست (سعیدی کیا،1382). کارآفرینان با توجه به اینکه معمولاً از کنترل درونی برخوردار میباشند، لذا عامل پاداش و تشویق را در خود جستجو میکنند، به همین خاطر از توانایی خود انگیزه بالایی برخوردارند. امّا افراد عادی ممکن است که بیشتر به مشوّقهای بیرونی توجه نمایند و در نبود مشوّقهای بیرونی دچار نقصان انگیزه شوند. اکثر مردم میتوانند به هدفهایی برسند که مشابه همان چیزی است که «میخواهند» انجام دهند. امّا کارآفرین کسی است که میتواند خود را برانگیزاند تا در کار خود بازدهی چنان بالایی داشته باشد که «باید» داشته باشد (مردیث و همکاران ترجمه نبیئیان،1371). برخی از شواهد جالب، ارتباط بین سطح انگیزش پیشرفت و قابلیت سازندگی یک جامعه را نشان داده است. این شواهد بر این موضوع اشاره دارند که انگیزش پیشرفت میتواند پیشرفت اقتصادی و تکنولوژیکی را تغذیه کند و موجب گسترش آن شود (دچارمز و مولر،1962). آنهایی که انگیزه قوی پیشرفت ندارند غالباً تکالیفی را انتخاب می کنند که امکان خطر در آنها کم یا زیاد است و از خودارزیابی واقع بینانه که برای تنظیم و طرحریزی هدفهای معقول ضروری است اجتناب مینمایند (هک هاوزن، شمالت8و اشنایدر 1985 /نقل از گیج، ترجمه خوی نژاد،1374).
2- تلاش و پشتکار قوی:
کارآفرین با توجه به اعتماد بالایی که به خود دارد، ناکامیها را با بردباری تحمل میکند و به سعی و تلاش خود ادامه میدهد و تا نتیجه دلخواه را به دست نیاورد دست از تلاش نمی کشد. اکثر کارآفرینان رمز موفقیت خود را تلاش و پشتکار قوی میدانند. بدون اراده قوی، کارآفرین نمیتواند از پس بزرگترین مشکل که همانا آغاز کار است برآید. خصوصیت ادامه کار بیش از دیگران، انجام کار بیش از حد نیاز، شاخصهای متداول در تمام کارآفرینان موفق و شرکتهای آنان است. اگر شما ناخودآگاه بیشتر کار کنید، استعداد ارزشمند کارآفرین شدن را دارید (کوک، ترجمه تیموری.1382). در مصاحبههای انجام شده با کارآفرینان، یکی از آنان بیان کرد که برای هر مسألهای اگر با هستی محرم شوی قطعاً جواب خواهید گرفت، وی راز محرمیت را تلاش و پشتکار بیان نمود. کارآفرین دیگری همین مطلب را با زبان قرآنی بیان نمود: و الذَّینَ جَهَدوا فینا لَنَهدینَّهُم سُبُلَنا: کسانی که برای ما جهاد و تلاش کنند آنها را به راههای خودمان هدایت میکنیم (سوره عنکبوت آیة 69) .
3- نارضایتی سودمند:
گل کارآفرینی بر بستری از نارضایتی که ما آن را نارضایتی سودمند مینامیم، میروید. در زمینهِ نوآوری و پیشرفت، موافقت و رضایت، کاری از پیش نمیبرد بلکه نارضایتی سودمند وسیلهای است مؤثّر برای برانگیختن، نویددادن، اندیشیدن و اظهار عقاید تازه بویژه هنگامی که مردم درمییابند که میتوانند آزاد و مورد اطمینان باشند و رهبرانشان آنها را به طور جدّی تشویق میکنند که برای خود جایگاهی بسازند و صحبت کنند و در امور شرکت کنند (کوپر، ترجمه عزیزی،1377). نارضایتی سودمند به شکلگیری عقاید و احساسات ارزشمند کمک میکند و به کار معنا میبخشد (کوپر، ترجمه عزیزی،1377). نارضایتی سودمند شاهراه کارآفرینی است. یعنی تا زمانی که فرد به این نتیجه نرسد، که موقعیت فعلی را باید بهبود بخشید، کارآفرینی رخ نمیدهد.
4- تحمّل ابهام:
سروکار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگیهای مهم کارآفرین است (مردیث و همکاران، ترجمه نبیئیان،1371). کارآفرینان تمایل دارند تا در برابر ابهامات شکیبایی بالایی از خود نشان دهند و چگونگی ادارة خطرات مقابل خود و دیگران را اداره کنند (مقیمی،1382). کارآفرینان همواره با امکان عدم موفقیت مواجهاند. تغییرات پیوستهای که باعث ابهام و تنش در همه جنبههای کار میشود، این عدم قطعیت را پیچیدهتر میسازد. شکستها و شگفتیها اجتنابناپذیرند؛ فقدان سازماندهی، ساختار، و نظم، شیوهای از زندگی است. مایة رشد کارآفرینان موفق سیالیت و هیجانی است که از وجود چنین ابهامی ناشی میشود. امنیت شغلی و بازنشستگی عموماً برای آنان معنی ندارد (دانلد اف. ریچارد ام ترجمه عامل محرابی،1383،). کارآفرینان تمایل دارند تا در برابر ابهامات، شکیبایی بالایی از خود نشان دهند و چگونگی ادارة خطرات مقابل خود و دیگران را اداره کنند. آنها شکست در یک طرح را یک تجربه یادگیری میدانند نه یک تراژدی فردی و شخصی (مقیمی ،1382). این توانایی نیز یکی از مؤلفههای تشخیص و درک فرصتها است. زیرا هر فرصتی تا زمانی که تجلی پیدا نکرده است، در پردهای از ابهام قرار دارد. در پرتو همین تحمل ابهام است که تهدید به فرصت تبدیل میشود.
5- استقلال طلبی:
میل به استقلال، نیروی پیشبرنده کارآفرینان معاصر است. ناراحتی آنان از سیستمهای بوروکراسی خشک، همراه با تعهدی بیشائبه برای «ایجاد تفاوت» منجر به شخصیتی مستقّل میشود که کوشش میکند تا به شیوه خود به اهداف دست پیدا کند. منظور این است که کارآفرینان همه تصمیمات را باید خود بگیرند؛ بلکه برای اتّخاذ تصمیمات مهم، واقعاً نیاز به افراد زبردست دارند (دانلد اف. ریچاردام، ترجمه عامل محرابی،1383).
6-استفاده از سبک های مختلف فکری:
افراد خلّاق به طور ناخودآگاه قادرند سبکهای مختلف فکری را بکار برند؛ امّا چنانچه به طور آگاهانه از سبکهای فکری و تفاوتهای آنها مطلع شوند و آموزش ببینند، بسیار بهتر و اثربخشتر از گذشته میتوانند آنها را به کار گیرند و این اثربخشی برای سایر افراد بسیار ملموستر و بارزتر خواهد بود. سبک فکری یعنی ترجیح دادن یک روش از روشهای به کارگیری فکر. خلّاقیت در گرو استفاده مناسب از سبکهای فکری است (صمدآقایی،1383). افراد کارآفرین با توجه به اینکه از توان خلاقیت بالایی برخوردار میباشند، در نتیجه از سبکهای مختلف فکری استفاده مینمایند.
7- بهرهگیری از منبع شهود در تصمیم گیری:
توانایی تصمیمگیری بر پایه شمّ و بصیرت، ارزشمندترین دارایی کارآفرینان، که حاصل سالها تجربه در اتخاذ تصمیمات لازم در موقعیتهای بسیار پیچیده است. هرچه محیط پیرامون شما بیشتر تغییر کند، قضاوت و تصمیمگیری بیشتری براساس شم و بصیرت لازم میشود. اشتباه پیش میآید امّا باید سریعاًآن را تشخیص داد و دست به اصلاح زد. اطلاعات کمی میتواند پشتیبان قضاوتها باشد امّا جای شم شما را که در بسیاری از تصمیمات کارآفرینی نهفته است نخواهد گرفت (مردیث و همکاران، ترجمه نبیئیان،1371).
8- چالش خواهی(تحریکذهنی):
به نظر آلپورت، هدف نهایی و ضروری زندگی افزایش تنش است که ما را به یافتن رویدادها و چالشهای جدید وا میدارد. زمانی که یک چالش را برآورده کردیم، برای یافتن دیگری برانگیخته میشویم. آنچه برای ما پاداش دهنده است فرآیند پیشرفت میباشد و نه یک پیشرفت خاص، تلاش برای هدف است و نه برای رسیدن به آن. ما همواره به هدفهای جدیدی نیاز داریم که ما را به پیش برانند و سطح بهینهی تنش را در شخصیت حفظ کنند (شولتز، ترجمه سید محمدی،1377).
نویسنده : فرامرز سهرابی، ابوالفضل کرمی ، جعفر مقصود
برگرفته از:مرکز توسعه کارآفرینی
امروزه شناسایی همه ظرفیت های موجود در کارآفرینی و بکارگیری آنان درعرصه های مختلف زندگی اجتماعی، به یکی از بهترین شیوه ها و راهکارهای رشد و توسعه تبدیل گشته که از آن طریق می توان به شکل غیر تهاجمی ومنطقی درسامان بخشی به کارها و تعدیل وختم بسیاری ازمشکلات ومعضلات و بحران های مخرب نظیر بیکاری روبه گسترش،رکود و کسادی اقتصادی، نابسامانی های تولید وعرضه کالاها وخدمات،هدررفت بسیاری از منابع استراتژیک، ناامنی های اجتماعی،خمودی ورخوت درفضای عمومی جامعه وتوسعه نیافتگی همت گمارد .
امروزه عنصر کار آفرینی و کارآفرینان، در هنگامه تغییرات پر شتاب و برق آسای عصر تکنو لوژی اطلاعات بعنوان نقطه ی اتکا وعموداستواربنیادزندگی بشری ،حارث ونگهداروسکاندارسفینه ی نجات انسانیت دراقیانوس متلاطم ومواج عصرپست مدرن،نه فقط درنقش یک هدایتگر،بلکه به خواستگاه وپایگاه تجلی آرمانها وچشم اندازهای متعالی جوامع بدل گردیده است .
آن به بسیاری ازبحرانها،دشواریها،مشکلات،اضطرابات ودرگیری های فکری وفیزیکی بشرپایان داده وعامل آرامش و آسایش انسان درعصر موسوم به جهانی شدن گشته است.به گونه ای که باید ازآن بعنوان یک الزام وضرورت اساسی درهدایت ومدیریت کلان جامعه بشری ازسوی رهبران،مدیران وسیاست گذاران تاکیدنمود .
این مهم ازآن جهت بیشتر مورداقبال دولتمردان وسیاستگذاران جهانی واقع گردید که ازکارآفرینی بصورت یک رویکردنوین اقتصادی درارتقای بهره وری،استفاده ازفرصت ها وظرفیتهای بلااستفاده،بکارگیری منابع وسرمایه های معطل وسرگردان ونشان رفتن به سمت راهکارهای جدید ونوآورانه ونیز ازکارآفرینان به انسانهای پرتوان،عاشق،تلاشگر،مخاطره پذیروبسان "غزال های تیزپا"درپشت سرنهادن موانع وعبور از آنها نام برده شدکه باعث ایجادتحول گسترده وبنیادین دربسیاری ازعرصه های موردنظر می گردند .
کارآفرینی،عنصری است که درهیمنه ی پیچیدگی زندگی اجتماعی انسان امروز،که درآن عدم قطعیت به جای ثبات واطمینان،تغییرجایگزین سکون وآرامی وابهام جانشین شفافیت گردیده است میتواندبعنوان راهکارمقتضی مواقع دشواربه بسیاری ازدغدغه هاپایان داده وکاروان سعادت جامعه رابه سلامت به سرمنزل مقصدهدایت نماید .
بعنوان شاهدی برمدعای فوق میتوان به پیشرفت های بوجودآمده ازرهگذرکارآفرینی برای تعدادی ازملت ها،کشورها وبنگاهها مخصوصا اقتصادهای نوپا وشکوفای کشورهای کوچک جنوب شرق آسیا اشاره نمود که چگونه با بکارگیری شیوه ومشی کارآفرینانه وجدی گرفتن آن بعنوان یک راهبرد حیاتی وآموزش واشاعه ی آن درکلیه لایه های اجتماعی بالاخص دربین جوانان وفارغ التحصیلان وزنان ودختران، دردنیای بشدت رقابتی اقتصاد پا جای بزرگان این عرصه نهاده واطلاق ببرهای اقتصادی آسیا رایافتند. کشور پهناور وپرجمعیت هندوستان مثال دیگری برای اثبات این ادعا می باشد .
کارآفرینان هندی باکمک ومساعدت دولت وبا بکارگیری سعی وتلاش وجدیت درمسیر نوآورانه ورو به جلوی خود رفته رفته کشورشان را به یکی ازقطب های اقتصادی جهان بدل می سازند ،کشوری که تا دیروز با این دغدغه مواجه بود که چگونه باید این همه شکم های گرسنه راسیر کند امروز درحالی که بهت وحیرت عالمیان رابرانگیخت ادعا می کند که باکمک این همه کارآفرین می تواند درتعاملات حساس جهانی تاثیرگذار گردد .
البته ازاین قماش کشورها وملت ها زیادند.با تعمق درریشه ها وعوامل ایجاد چنین عظمت وابهتی بدون شک می توان به نقش سرمایه های انسانی این ممالک پی برد که آن خودنیزمتاثر ازتعامل پویا ی دولت ومتغیرهای محیطی وفرهنگی بعنوان عوامل مطلوبیت آفرین وامکان سازکارآفرینی می باشد .
کشورپهناور ایران باهمه مختصات وویژگی های منحصربفرد خود وباتوجه به دیرینه بسیاردرخشان وتابناک علمی وفرهنگی وبرخورداری ازوجود ذیجود مفاخر وفرهیختگان،انسانهای والاهمت،سخت کوش،پیشگام،خلاق ،مبتکر وبااراده ونیزبهره مندی ازآمیزه های متعالی دین مبین اسلام وتعالیم ارزنده آن وسیره مترقی نبوی وباعنایت به منابع وذخایر عظیم وموهبت های بی بدیل خدادادی نظیر منابع عظیم انرژی،معادن سرشار،امکانات غنی ارضی ،کشاورزی واقلیمی بی نظیر،میتواند وصدالبته باید به یکی ازکارآفرین ترین ممالک دنیا تبدیل گردیده وازرهگذر آن به اعتلا وشکوفایی همه جانبه درعرصه های اقتصادی،علمی،اجتماعی دست یابد تا ازاین بابت الگو وسرآمدشده ودوباره فرهنگ وتمدن غنی ایرانی-اسلامی راشکوفاساخته وبرتارک گیتی به درخشش درآورد .
منوط ومشروط به اینکه دراین راه ازهمه ی امکانات وتوانمندی های خوداستفاده نموده وازراه بسیج همگانی هرآنچه دریداختیاردارد و بابکارگیری کلیه عوامل وامکانات درایجادیک خیزش وجنبش عظیم اجتماعی تحت عنوان " نهضت ملی کارآفرینی" که همسو وهم راستا با جنبسش علمی ونرم افزاری درکشوراست بپاخیزد. چه ،این است راز ورمز مهتری وعزت وافتخار ملی .
بدیهی است لازمه تحقق چنین جنبشی، انجام پاره ای ازاقدامات زیربنایی دربرخی ازمهمترین بخشهای جامعه می باشد که ازآن جمله می توان به ایجادونهادینه شدن "خانواده کارآفرین" بعنوان سلول بنیادی پیکره ی عظیم اجتماع اشاره نمود که از آنطریق به اشاعه وتوسعه فرهنگ متعالی کاروکارآفرینی دربین افرادخانواده های ایرانی همت گمارد .
نظیر آنکه تدبیری اندیشیده شودتا کار ونحوه انجام آن وارزش های کار وتلاش توسط والدین ودرکنار کانون گرم خانواده به فرزندان این مرز وبوم که آینده سازان آن می باشند آموزش داده شود تا بعنوان یک باورملی دراذهان آنان جای گیرد .
این روند بایدادامه یابد وبه شکل وساختار "مدرسه کارآفرین" یعنی نخستین نهاد آموزش وپرورش رسمی اجتماع توسط معلمان ومربیان دلسوز ودرقالب الگوهای تعلیم وتربیت وچارچوب علمی به دانش آموزان یادداده شود که کارآفرینی تضمین کننده آینده آنان وراهکار مناسبی برای برخورداری ازمواهب یک زندگی پرنشاط ومرفه درآینده ونیز الزام وضرورت اجتناب ناپذیر برای توسعه همه جانبه خواهدبود وپس از آن ادامه این روند ازطریق تحقق "دانشگاه کارآفرین" بعنوان مغزمتفکر جامعه وخاستگاه عظیم علمی ودانشی کشور از طریق ایجاد "کرسی های برتر کارآفرینی " وراه اندازی وتجهیز مراکز رشد وپارک های علمی فناوری پیگیری گردد ضمن آنکه باید به القای روح کارآفرینی درسازمانها ونهادهای کسب وکار وNGOها درجامعه بعنوان "سازمانها وبنگاههای کارآفرین " اشاره نمود وازهمه مهمتر اینکه نباید نقش بسیارارزشمند "دولت کارآفرین " ونهادهای حاکمیتی کارآفرین مغفول واقع گردد .
مجموعه این روشها وروندها به نهضت عظیم وانقلاب بزرگ کارآفرینی درجامعه ایرانی منجرگردیده که ازدستاوردهای ارزنده آن میتوان دستیابی به جایگاه رفیع جهانی کشوردربین ممالک مترقی ونیز رشدوشکوفایی وتوسعه علمی،اقتصادی واجتماعی درکشور وخودکفایی واستقلال کامل اقتصادی وافزایش ضریب امنیت اجتماعی وبهبود کیفیت زندگی وارتقای سطح بهره وری وپویایی وتحرک عوامل اقتصادی ومنابع حیاتی وذخایر گرانقدر درجامعه نام برد .
دراین صورت میتوان امیدوار شدکه این الگوی کارآمدبصورت خودجوش توسط آحادملت پذیرفته شده ونهضت عظیم تلاش ومجاهدت درراه شکوفایی واعتلای اقتصادی- اجتماعی تارفع کلیه کاستی ها وبه بارنشستن کلیه تدابیر وتمهیدات کارآفرینانه فراگیرخواهدگردید وجامعه رادرحصول به همه ی ارزش های کارآفرینانه درراه زدودن لکه های فقر وتوسعه نیافتگی ونیز خشکاندن ریشه های ناامنی واضطراب های اجتماعی یاری می نماید .
درخاتمه این نوشتاردگرباره به جهت نقش ورسالت عظیم نهادهای علمی ،مجامع دانشگاهی ،نخبگان واساتید ومعلمان ومربیان معظم ونیزاصحاب قلم ورسانه ها درراه اعتلای فرهنگ کارآفرینی ونیزبارز نمودن نقش کارآفرینان بعنوان عاملان واقعی تحول وشکوفایی جامعه تاکید می گرددکه بعنوان یک الزام وضرورت انکارناپذیرهمه این عزیزان که درمراحل مختلف وبمراتب دلسوزی وتعهد خودرانسبت به پیشرفت وسعادت ملت ابرازداشته اندوهمواره دغدغه ونگرانی اعتلای ملی رااعلام نموده اندبایدبعنوان پیش قراولان وپیشگامان این نهضت عظیم درخط مقدم طلایه داران راستین وحامیان حقیقی این حرکت تعالی آفرین گردن
نویسنده : سید نبیاله حسینی
برگرفته از: سایتjobportal.ir
با آنکه چین از حدود دو دهه پیش سیاست های باز اقتصادی را در پیش گرفته اما هنوز هم هزاران شرکت و نهاد دولتی در این کشور نسبت به بخش خصوصی وکارآفرین های جوان از هر جهت مزیت دارند. این در حالی است که در چین نسبت به آمریکا و اسپانیا، جوانان دانشجو تمایل بسیار بیش تری به کارآفرینی دارند. تقریبا نیمی از دانشجویان چینی مایلند به طریقی رییس خود باشند و به طور مستقل به رشد اقتصادکشورشان کمک کنند. طی سالهای گذشته رشد نفوذ اینترنت در جامعه چین با سرعتی بسیار بالا ادامه پیداکرده است. تحقیقات نشان میدهد طی سالهای آتی تاثیر تجارت الکترونیک در تمام سطوح از خرد وکلان بر اقتصاد چین بسیار بیشتر از تاثیری است که این نوع تجارت بر اقتصادهای غربی بر جا میگذارد .
تحول کارآفرینی چین در 2008با ورود چین به سازمان تجارت جهانی، زمینه برای استفاده شرکتهای متوسط وکوچک این کشور از تکنولوژی اطلاعات فراهمتر شد . طی سالهای اولیه یعنی بین سالهای 2000 تا 2003 دو روند باعث شد تمام اقشار جامعه چین اعم از شرکتها و مصرف کنندگان به استفاده از اینترنت بپردازند: نخستین نسل استفاده کنندگان از اینترنت از دانشگاهها فارغالتحصیل شدند و به جای پرداختن به بازیهای کامپیوتری به خرید کالا از طریق این شبکه پرداختند. با رشد سرانه درآمد و متنوع شدن کالاها، رفتار مصرف کنندگان تغییرکرد و زیرساختهای لازم برای خردهفروشی اینترنتی فراهم شد. بدیهی است که با پدید آمدن این تحولات بسیاری از افراد جویای ابزارهای جدیدکارآفرینی، از این شیوه استفاده کردند .
روند دوم آغاز سرمایهگذاری عظیم شرکتهای فعال در حوزه تجارت الکترونیک در چین بود. در نتیجه این تحول رقابتی شدید بین شرکتهای چینی و این شرکتها پدید آمد که به افزایش استفاده شرکتهای چینی از این ابزار منجر شد. شرکتهای چینی برای تامین نیازهای مصرف کنندگان وادار شدند خدمات متنوعی ارائه دهند. در سال 2007 ، 50 میلیون چینی از طریق اینترنت به خرید کالا پرداختند و برای نخستین بار ارزش مبادلات تجاری از این طریق بیشتر از ارزش فروش کالا توسط فروشگاههای بزرگ خردهفروشی نظیر وال مارت شد. همچنین سال پیش تعداد خریداران کالا از اینترنت بیشتر از استفاده کنندگان ازکارتهای اعتباری بود. آمارها نشان میدهد یک میلیون کارآفرین در چین از تکنولوژی اطلاعات جهت انجام کارهای مختلف خود استفاده میکنند. این افراد غیر ازکسانیاند که کسب وکارشان مبتنی بر اینترنت است. حرکت فعالان اقتصادی چین به سوی تجارت الکترونیک فرصتهای بیشماری را هم برای چینیها و هم در سطح جهان به وجود آورده است. این حرکت همچنین ساختار تجاری چین را بیش از پیش با ساختار جهانی تجارت تلفیقکرده است. نسل جدیدکارآفرینهای چینی کسانیاند که با هزینه پایین و با استفاده از ابزارهای جدید و پیشرفته در اقتصاد خود نقشی بزرگ ایفا میکنند .
استراتژی توسعه روستایی چین
سالهای 1978 و 1979 را میتوان نقطه عطفی در تاریخ چین بهحساب آورد. در این سالها پس از گذشت 30 سال از انقلاب کشاورزی، مقامات کشور متوجه سیاستهای اشتباه خود در توسعه سیاسی و اقتصادی چین شدند و اقدامات اصلاحی جدیدی را جهت رفع مشکلات و چالشها به اجرا درآورند. اصلاحات سیاسی چین در این سالها، تحولات عمدهای در اقتصاد ملی چین پدید آورد و مهمترین بخشی که تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت، بخش کشاورزی بود. در آن زمان دولت چین سیاستهای خود را دگرگون کرد. بهجای تأکید بر صنایع سنگین، بر صنایع سبک و فعالیتهای کشاورزی تمرکزکرد؛ برنامههایی را جهت کنترل جمعیت به مرحله اجرا گذاشت؛ و از میزان دخالتهای خود در امورکشاورزی کاست. این سیاستها تأثیر مثبتی در بخش کشاورزی داشت .
توسعه کارآفرینی و اشتغال در چین
تا قبل از انجام اصلاحات اغلب روستانشینان در بخش کشاورزی مشغول به کار بودند. در سال 1991 حدود 350 میلیون کشاورز به کار اشتغال داشتند که این تعداد تا سال 1997 به 190 میلیون نفرکاهش یافت. نسبت افراد شاغل در بخش کشاورزی به کل شاغلان این کشو روزبهروزکاهش مییابد و در حال حاضر به نزدیک 50 درصد رسیده است .
روستاهای چین، تا قبل از انجام اصلاحات نقش " انبار نیروی کار" را برای شهرها ایفا میکردند. در مواقعی که شهرها نیاز به نیروی کار بهویژه نیروی کار ارزان قیمت داشتند، روستاییان برایکار جذب شهرها میشدند و در مواقعی که به دلیل رکورد اقتصادی در شهرها، نیازی به نیروی کار جدید نبود، روستاییان مهاجر دوباره به روستاهای خود باز میگشتند . برای بسیاری از مهاجران نه در شهرها شغل مناسبی یافت میشد و نه میتوانستند دوباره در روستا به شغل کشاورزی بپردازند. برای حل این معضل دولت چین اقدام به تأسیس و راه اندازی شرکتهای کوچک تولیدی و صنعتی در روستاها و شهرکها نمود. این شرکتها، شرکتهایی نیمه دولتی محسوب میشوند که با پشتیبانی دولت و توسط جمعی از روستانشینان تأسیس شده و تحت قوانین محلی و منطقهای اداره میشوند. دولت مرکزی چین دخالت چندانی در اداره این شرکتها ندارد .
با توسعه کشاورزی و افزایش درآمد روستاییان، تعداد زیادی ازکشاورزانکه با اجرای سیاستهای جدید صاحب سرمایه و امکاناتی شده بودند، در این شرکتها سرمایهگذاری کردند. این شرکتها در تمام دوران اصلاحات بهجز سال 1989 و 1990 پیشرفت چشمگیری داشتند. در دوره زمانی بین سالهای 1981 تا 1994 تولیدات این شرکتها سالیانه 30 درصد رشد داشته است. در سال 1978 حدود 25 میلیون نفر در این شرکتها مشغول به کار بودند،که این تعداد تا سال 1990 به 90 میلیون نفر رسید.حدود 60 درصد کارکنان این شرکتها به فعالیتهای صنعتی مشغولند . شرکتهای صنعتی در روستاها و شهرکها محصولات گوناگونی را ازکالاهای سرمایهای عمده گرفته تاکالاهای مصرفی ارزانقیمت تولید میکنند .
شرکتهای روستایی از نظر ابعاد، نوع فعالیت و تعدادکارکنان طیف گستردهای دارند . تعدادکارکنان این شرکتها بین 90 تا 4100 نفر است. اغلب این کارکنان در همان شهرک یا روستای محل کار خود زندگی میکنند .
ارزش تولیدات این شرکتها در سال 1986 بالغ بر 354 میلیارد یوآن بودهکه حدود 7/31 درصد ارزش کل تولیدات صنعتی این کشور است. با تأسیس این شرکتها متوسط درآمد روستاییان افزایش یافت؛ فرصتهای شغل جدید و متنوعی فراهم آمد و زمینه برای مهاجرت از روستا به روستا فراهم شد. در حال حاضر این شهرکها حدود 40 درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص داده و برای نزدیک به 130 میلیون نفر اشتغال ایجاد کردهاند .
مؤسسات مالی و اعتباری روستایی نقش مهمی در راهاندازی و پیشرفت این شرکتها ایفا میکنند. این مؤسسات ابعاد متفاوتی دارند و هر یک نقش منحصر به فردی در ارائه خدمات مالی به روستاییان و در نتیجه اقتصاد ملی کشور دارند بانک کشاورزی چین، بانک توسعه کشاورزی چین، شرکتهای سرمایه گذار روستایی و شرکتهای تأمین اعتبار از جمله این مؤسسات هستند. این مؤسسات با اعطای وام و تسهیلات به کارآفرینان روستایی آنان را تشویق به راهاندازی شرکتهای صنعتی و تولیدی میکنند .
برگرفته از: روزنامه تفاهم
اگر بپذیریم که در قرن حاضر اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری استوار است باید بستر لازم را برای رشد کسانیکه ایده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبدیل مینمایند، فراهم سازیم. اینجاست که نقش کارآفرین و نیاز به کارآفرین در جامعه مشخص میشود لذا میتوان گفت:کارآفرین ارتباط دهنده دانش و علوم با صنعت و بازار است. در قرن شانزدهم میلادی کارآفرینی برای اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خود تشریح نموده اند .
نظر به اهمیت موضوع و نقش کارآفرینی در اقتصاد ملی و جهانی، تولید ثروت و ایجاد اشتغال به تدریج نه تنها اقتصاد دانان بلکه صاحبنظران سایر رشتهها از جمله روانشناسان، جامعه شناسان و حتی تاریخ دانان، از زوایای مختلف موضوع را بررسی و به ارائه تعاریفی ازکارآفرینی پرداختند. اما با تمام تفاوتها در تعاریف تقریباً همگی بر نوآور بودن، تصمیم گیر بودن، متعهد بودن و مخاطره پذیر بودنکارآفرین اتفاق نظر دارند. تعاریف زیادی از واژه کارآفرینی به عمل آمده که هر یک ابعادی از ویژگیهای کارآفرینی را ارائه میدهد. اما شاخصههای کارآفرین به قدری زیاد است که نمیتوان تمام آن را در یک جمله یا عبارت خلاصه نمود .
کارآفرین، نوآور و خلاق، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگراست.کارآفرین دارای عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخیل، دوراندیشی، خودجوشی، بصیرت، تفکر مثبت، توانمندی در ایجاد ارتباط از دیگر ویژگیهای کارآفرینان است.کارآفرین به چالشها پاسخ مثبت میدهد، با مشکلات و موانع برخوردی مثبت دارد و از دانش به خوبی بهره میگیرد. او تلاش میکند تا دانش تولید شده در مراکز تحقیقاتی را به دانش تولید محصول تبدیل نماید و محصولی قابل رقابت به بازار ارائه دهد .
در یک نگاه کلی میتوان کارآفرینی را به دو گروه اساسی تقسیم نمود.کارآفرینی فردی وکارآفرینی سازمانی. اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد آن راکارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد آن راکارآفرینی سازمانی مینامند .
جاذبة اصلی کارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی آن بی حد بودن نوآوری است.کارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصتها در زمانهای مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند. نوآوری فرایندی است پایان ناپذیر، زیرا نمیتوان برای تولید علم حد و مرزی قائل گردید. در اقتصاد مبتنی بر دانش، نوآوران و صاحبان فکر سرمایههای اصلی شرکتهای تولیدی وکارآفرین هستند. امروزه 70 تا 75 درصد سود در شرکتهای نرم افزاری و دارویی از طریق سرمایههای عقلانی کارکنان حاصل میگردد .
بسیاری ازکارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکتهای کوچک و متوسط 2SME)ها) شروع مینمایند. این شرکتها سهم به سزایی در توسعه صنایع پیشرفته 3 (HT) و ایجاد اشتغال داشته و نسبت به شرکتهای بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند. لذا بسیاری از دولتها متقاعد شده اندکه باید بستر رشد را برای واحدهای کوچک و متوسط در قالب مراکزرشد، پارکهای صنعتی و فنّاوری فراهم سازند و آنها را تا مدت زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند حمایتکنند. درکشورهای جنوب شرقی آسیا %95کل بنگاههای اقتصادی و صنعتی کشورهارا «SMEها»تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال کشورها تاثیر گذارند .
درکشور ما مراکز حمایت ازکارآفرینان بسیار محدود وکارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد . مراکز حمایت ازکارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند .کارآفرینان با ایجاد «SMEها» با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت مقداری وام وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی میشوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست میدهند. با تولید دانش فنی یک محصول، توسط کارآفرین، شرکتهای تولیدی خارجی توسط عوامل خود درکشور از این تواناییها اطلاع یافته و قیمت محصول خود را چنان پائین میآورندکه کارآفرین توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی هستی خود را از دست بدهد. در این مواقع اگرکارآفرین حمایت نشود چگونه میتوان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد « SMEها » درکشور توسعه یابد .
چه باید کرد ؟ چه نظام کنترلی برای واردات باید داشت تا ضمن حفظ انگیزه درکارآفرین محصول او نیز چه از نظر قیمت و چه از نظرکیفیت قابل رقابت در بازار باشد؟
بحث و نتیجه گیری
با توجه به سطح فرهنگی، روابط اجتماعی، نظام آموزشی، نوع حمایتهای دولتی، زیر ساختهای اجتماعی، دسترسی به سرمایههای خطر پذیر، مهارتهای کسب وکار و سطح فناوری، سطح کارآفرینی در بین کشورهای مختلف بسیار متفاوت است . اگر چه افزایش فعالیت های کارآفرینی باعث رونق وتوسعه اقتصاد ملی هرکشور میگردد اما این رابطه یک رابطه خطی با شیب یکسان نیست.بررسی ها نشان میدهد درکشورهایی که زیرساختها و قوانین حمایتی مناسبی دارند، قانون مالکیت معنوی رعایت میشود و هزینه قابل ملاحظه ای در بخش تحقیقات و بخشهای تحقیق و توسعه صرف میشود.کارآفرنیی دارای سطح بالاتری براساس فرصتهاست. درکشورهای واردکننده صنایع پیشرفته (HT) سطح کارآفرینی اغلب پائین و فعالیت های کارآفرینی براساس ضرورتها شکل میگیرد.کارآفرین نوآور و خلاق، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است. او هدف گرا، واقع گرا و رشدگرا است.کارآفرین دارای عزم و اراده، اعتماد به نفس و استقلال طلب است. قدرت تخیل، دور اندیشی، خودجوشی، بصیرت، تفکر مثبت، توانمندی در ایجاد ارتباط از دیگر ویژگیهایکارآفرینان است .
در دنیای امروزکه فناوری به سرعت تغییر مییابد،کارآفرینان چه در بعد فردی یا سازمانی آموختن و پیوسته آموختن را در اولویت قرار داده و میدانند. امروز آن دورانی که مهارتی را در مدرسه یا بازار میآموختند و تا پایان عمر از آن استفاده میکردند، به سر آمده است. امروز سازمانهای توسعه ای وکارآفرینان یادگیری دائمی را به عنوان یک ویژگی در خود نهادینه کردهاند تا بتوانند با بهره گیری از دانش در هر فرصت مناسب محصولی جدید با خدماتی نو و قابل رقابت به بازار ارائه دهند.قطعاً امروز یکی از دغدغههای اساسی درکشور ایجاد اشتغال مولد برای جوانان است. بنابراین باید با برنامه ریزی دقیق بستر لازم را فراهم نمود، تا یادگیری و خلاقیت در جامعه به یک فرهنگ تبدیل شود. باید روح کارآفرینی در سراسرکشور گسترده گردد تا جوانان کشور با شور و اشتیاق وارد فعالیتهای کارآفرینی شوند و خود مولد کار باشند نه به دنبال کار در جامعه سرگردان به سر برند.برای رسیدن به این هدف که «ایران فردا را ایران کارآفرین بسازیم» باید برای مواردی همانند موارد اشاره شده ذیل که به عنوان پیشنهاد مطرح شده برنامه اجرایی تهیه کنیم و مصمم و معتقد باشیم که راه گریز از بحران بیکاری و راه توسعه اقتصادی و صنعتی جز از راه توسعه کارآفرینی میسر نخواهد بود .
1 - آموزش مهم ترین وکلیدی ترین نقش در توسعه کارآفرینی دارد. باید موسسات آموزشی اعم از دبیرستانها، مراکز آموزش حرفه ای، دانشکدهها و دانشگاهها آموزشهای لازم را جهت توسعه کارآفرینی و فرهنگ سازی در دستورکار خود قرار دهند، در آموزشها باید به ابداع و خلاقیت بها داده شود نه محفوظات .
- 2 نقش کارآفرین در توسعه صنعتی، اقتصادی و ایجاد اشتغال در جامعه باید به صورت یک باور همگانی درآید و این اعتقاد به وجود آیدکه در دنیای امروز و در «اقتصاد دانش محور» رشد و توسعه از طریق نوآوری و خلاقیت امکان پذیر است .
- 3 انجام تحقیقات بنیادی به عنوان پایه و اساس تولید علم و تحقیقات کاربردی به عنوان به کارگیری مبانی علمی در توسعه فنّاوری مورد حمایت و نتایج حاصله به طور پیوسته ارزیابی و دستاوردهای آن به زبان ساده در سطح جامعه ترویج میشود تا در ذهن جوانان شکوفههای نوآوری و خلاقیت شکل گیرد .
-4 بخشهای تحقیق و توسعه (R&D) شرکتها باید حمایت شوند و به نقش کارآفرینان در تولید محصولی جدید و فرآیندهای نو در تولید بها داده شود . میدان رشد برای افراد خلاق وکارآفرین باز باشد، تا هم افزایی لازم در مراکز تحقیق و توسعه به وجود آید و انگیزه کار مضاعف گردد .
5 - سازمانهای توسعه ای باید با حمایت مالی و همکاری دانشگاهها نسبت به ایجاد مراکز توسعه کسب وکارکوچک (SBDC) تلاش جدی نموده تا هستههای کارآفرینی در این مراکز شکل گیرند .
6 - مراکز مالی حمایت کننده ازکارآفرینان در سراسرکشور فراگیر گردد. دولت و موسسات مسئول توسعه فنّاوری با مکانیزمی (ساز وکاری) مناسب این مراکز را پشتیبانی و بخشی از خطر سرمایهگذاری را قبول نمایند .
7 - قوانین و مقررات مالی و مالیاتی به گونه ای تدوین شودکه انگیزه لازم جهت فعالیتهای کارآفرینی به وجود آید.خرید تولیدات شرکتهای کارآفرین و سایر محصولات داخلی باید با برنامه ریزی مناسب مورد حمایت دولت قرار گیرد، به گونه ای که ضمن ایجاد انگیزه برای تولیدات داخلی به رقابت پذیر بودن محصولات نیز توجه شود .
-8 افراد کارآفرین مورد حمایت و احترام باشند وکسب درآمد و ثروت از طریق کارآفرینی یک ارزش محسوب گردد .
9 - شهرکهای علمی تحقیقاتی و صنعتی که قادرند خدمات مراکز رشدی به کارآفرینان و صاحبان ایده ارائه دهند باید در مکانهای مناسب کشور ساخته شوند. این شهرکها با حمایتهایی که ازکارآفرینان به عمل میآورند ضمن هدایت آنها هزینه ایجاد SMEها را برایکارآفرین کاهش میدهند. البته باید در ساخت اینگونه فضاها از تجربیات سایرکشورها و تجربیات موجود درکشور بهره گرفت .
گرد آورنده:انوشه بختیاری
برگرفته از: روزنامه تفاهم
درچنین فضایی از کارآفرینی به عامل رشدوتوسعه جامعه یاد میشودونیزبعنوان یکی ازشاخص های مهم وتاثیرگذاردربسیاری اززمینه هاکه مورد اقبال گسترده جمع کثیری ازنخبگان وصاحب نظران واقع میگردد.این خوددلالت برتاثیرات عمیق وگسترده آن دربه چالش کشیدن انسان های عصرپست مدرن دارد .
مع الوصف چنین پدیده ارزشمندی بویژه توجه دوگروه ازافرادرابه خودجلب نموده وازسوی آنان موردمداقه وکنکاش بیشتری واقع گردیده و آنان رابرآن داشته تا از راه مطالعه ی عمیق تربه جستجوی ابعاد پیدا و نهان آن بپردازند تا از ثمرات، نتایج و تبعات آن در راستای خلق ارزش بیشتر در جهت پویایی و توانمند سازی و همچنین رفع معضلات و مشکلات فراروی کاروان پیشرفت انسانیت عصر حاضربه احسن وجه استفاده نماینداین دو گروه عبارتنداز :
اقتصاددانان و فعالان عرصه های اقتصادی
دانشگاهیان، متولیان عرصه ی تعلیم و تربیت، دانشگاهها و مراکز آموزش عالی
عالمان اقتصادی،آنگاه که به مسائل مهم موردعلاقه خودنظیر:اشتغال،بیکاری،عدم توسعه یافتگی ویاپویایی وشکوفایی اقتصادی ونیز حوزه های نوین اقتصادی همچون:اقتصاد دانش محور،اقتصاداطلاعات،اقتصادوب محور،اقتصاد توسعه،اقتصادکارآفرینی ومباحثی ازاین دست توجه می کنند، شاید یکی از مهمترین وجذاب ترین گزینه ها و موارد مورد علاقه ی خود را رقم زده وازآن بعنوان راهکار کارامد و پرفایده جهت رونق و توسعه ی اقتصادی وساماندهی به نابسامانی های اقتصادی و پیامدهای مذموم وناهنجارآن استفاده نمایند .
البته ازاین دیدگاه به کارآفرینی نگریستن نگاه بعید وغریبی نیست،چه آنکه بسترنخستین مقولات کارآفرینی اقتصادبوده ودرآغاز علمای بزرگ مکاتب اقتصادی همچون:اسمیت،کانتیلون،باتیست سی،شومپیترو...زودترازدیگران به کارآفرینی ونقش های بی بدیل آن پی برده بودند و از این نظرآن دارای سابقه ی درخشان و دیرینی است حتی تا به امروز که به رغم تمام تمایلات وگرایشات نوظهور در دگر عرصه ها وحیطه های دانش بشری به کارآفرینی اقبال نشان داده شد،
همچنان باید اقتصاددانان راصاحبان اصلی این قلمرو دانست که همواره به اثرات وتبعات چشمگیر آن بالاخص برای جوامع درحال توسعه توجه دارندچراکه امروزه مهمترین دغدغه ها وچالشها همجنان ازعواملی نظیر اشتغال ،بهره وری،رقابت پذیری وتعادل اقتصادی و...اذهان اقتصاددانان را به خودمشغول نموده است
و آنان برآنند تا در چرخه ی فعالیتهای اقتصادی سالم و کارامد با هدف ایجاد ارزش افزوده مناسب و ارتقای بهره وری کامل و بهینه عوامل کل ازهمه ی ظرفیتها پتانسیل های بالقوه استفاده نموده تا قادرباشند با اندک هزینه ای بیشترین فایده و بهره را مستفاد گردیده و فرایند وروند رقابت را به نفع عوامل توسعه آفرین تسهیل و تعدیل نموده تاشکاف و توسعه نیافتگی به سمت رشد وشکوفایی اقتصادی تغییریابد .
نویسنده : سید نبیاله حسینی
برگرفته از: سایتjobportal.ir
در هزاره جدید کار و زندگی به همدیگر وابسته شده به طوری که جداکردن آنها گاه ممکن نیست زیرا فرد کارش را در خانه انجام می دهد؛ علاوه بر آن دیگر نیاز به حضور فیزیکی در محل کار به آن صورت قبلی مطرح نبوده بلکه به جای آن مباحثی همچون کسب و کار الکترونیکی کسب و کار خانگی (HOME BUSINESS)و نظایر آن مورد توجه قرار گرفته است .
باتوجه به بالارفتن سطح تحصیلات قشر جوان (حتی در سالهای اخیر پذیرش دانشجویان دختر نسبت به پسر بیشتر شده است) که بیشتر زوجهای تحصیلکرده که رشته تحصیلی شان مشابه هم هست ترجیح می دهند کارشان یکسان باشد. در این مقاله به موضوع «به صورت مشترک کار و زندگی را اداره کردن» پرداخته شده است .
تعریف
زوجهای کارآفرین (CO-PRENEURS) به زوجهایی گفته می شود که همزمان و با هم مدیریت امور زندگی و کسب و کار را برعهده می گیرند . آمار و گزارشها نشان می دهد که تعداد زوجهای کارآفرین در ایالات متحده آمریکا رو به افزایش است. تخمین زده می شود که صاحبان نزدیک به یک میلیون کسب و کار زن و شوهری هستند که با هم شریکند . (TOMPSON, AND TOMPSON, 2000,p2)
زوجهای کارآفرین با یک نوع چالش مواجه هستند، به طوری که همزمان اهداف زندگی کاری و خانوادگی را با تناقض و مشکل مواجه می سازد. صاحبان کسب و کارهای خانوادگی اینگونه توصیف می شونـــد: تصمیم گیرنده یک نفر است، در حالی که هر دو سختکوش و پرکار بوده و آینده نگر هستند. داشتن ازدواج موفقیت آمیز مستلزم گذراندن اوقات بیشتر باهم، حمایت دوجانبه از یکدیگر در تمام لحظات زندگی و تمرکز لحظات بیشتر زندگی جهت پیوند و ارتباط بیشتر است .
کارآفرینی مشترک به صورت یک مسئله کلی و عمومی در حال افزایش است؛ باوجود این، پرداختن به آن در حوزه عمل بسیار مشکل می باشد. تفکر و شناختی که امروزه درباره کارآفرینی مشترک وجود دارد، بیشتر از روی حکایتها و داستانهایی که در این زمینه بوده، باقی مانده است. فقط مقدار ناچیزی از مطالعات دانشگــاهی به بغرنجی ها و پیچیدگی هایی که در اداره کسب و کار و روابط شخصی و خانوادگی وجود داشته و زن و شوهر با موفقیت هر دو مورد را اداره کرده اند، پرداخته اند. مارشاک (2000) اشاره می کند که درباره این جمعیت (زوجهای کارآفرین) تحقیق جامع و مناسبی انجام نشده است. وی دلایل عدم پرداختن تحقیقات دانشگاهی به این موضوع را ناشی از وجود افسانه در فرهنگ که «حوزه و قلمرو کار و زندگی خانوادگی باید جدا باشد»؛ می داند .
در نشریات بازرگانی نسبت به این موضوع تا حدی توجه بیشتری شده است و معمولاً از دیدگاه تجویزی (PRESCRIPTIVE) بررسی شده است. برحسب مصاحبه های انجام شده و نمونه های در دسترس، ده ها مقاله، قدمها و مهارتهای مورد نیاز برای ادغام زندگی زناشویی با کسب و کار را گزارش کرده اند. در بسیاری از مقالاتی که در نشریات معتبر به این موضوع پرداخته شده است؛ معمولاً نویسندگان این نوع مقالات به متغیر وابسته (عملکرد سازمانی در این نمونه ) اشاره کرده اند و به ندرت رفتار زوجهای کارآفرین موفق را با زوجهای کارآفرین ناموفق مقایسه کرده اند. بیشتر مقالاتی که در این زمینه تدوین شده است؛ کسب و کارهای موفق را که توسط زوجیـن اداره می شود، شناسایـی کــرده اند که چگونه آنها با مهارت و تردستی وظایف کسب و کار و زندگی زناشویی را انجام داده اند .
البته در این زمینه استثناهایی هم وجود دارد که در زیر اشاره خواهد شد. در اینجـــا خلاصه ای از تحقیقاتی ارائه می شود که در زمینه زوجهای کارآفرین وجود دارد. در این تحقیقات نشان داده می شود که کارآفرینی مشترک چگونه کیفیت زندگی زناشویی را بالا برده و رضایت از آن را به دنبال دارد. در این مقاله به نقاط مشترک و سازگار زوجهای کارآفرین و عدم توافقها و ناسازگاریهای بین آنها اشاره شده است. و همچنین در این قسمت عوامل تعیین کننده موفقیت زوجهای کارآفرین نیز بررسی می شود. منظور نویسندگان در غالب فرضیاتی مطرح شده است که دو پیامد مهم متغیرهای مورد مطالعه پژوهش هستند : کیفیت زندگی زناشویی و عملکرد کسب و کار. همان طوری که می دانیم این دو موضوع کاملاً و متقابلاً بر همدیگر تاثیر می گذارند .
کارکردن با همدیگر به زوجها این امکان را می دهد که ویژگیهای شخصیتی متفاوت همدیگر را بپوشانند و مکمل یکدیگر باشند. ممکن است یکی از طرفین گشــاده رو و ریسک پذیر باشد و در حالی که دیگری در کسب و کار محافظه کارانه عمل کند. در این صورت بین این دو نفر رابطه ای شکل می گیرد که برایشان مهم نیست حتی اگر 24 ساعت با همدیگر باشند. در حالی که بیشتر زوجها 70 درصد از این ساعت را از همدیگر جدا هستند (TOMPSON, AND TOMPSON, 2000,p2) .
موفقیت بسیاری از زوجهای کارآفرین ناشی از تحمل بیشتر و تکمیل نقاط ضعف یکدیگر باتوجه به شناختی که از هم دارند میسر می شود. ممکن است یکی از زوجها بسیار خوشبینانه بوده و روابط عمومی بسیار قوی داشته باشد و دیگری ممکن است نسبتاً بدبین بوده اما از مهارتهای فنی بالایی برخوردار باشد. به همین دلیل می توان گفت که عامل و کلید اصلی موفقیت آنان از تفاوتهایی است که در ویژگیهای شخصیتی و توانائیهایشان است و مهمتر از آن، قبول و تحمل این تفاوتها است .
برای هیچ کدام از زوجها هیچ شریکی غیراز آنها نمی تواند امور و مسائل شان را آنگونه که هست درک کند، چون کار و زندگی شان مشترک است. به عنوان مثال، اگر بچه شان مریض شود، آن چیزی که در ابتدا برایشان مهم است فرزندشان است و آنچه که در درجه دوم اهمیت قرار دارد مسائل مربوط به کسب و کارشان است .
تدوین و رعایت مقررات اساسی برای سلامت روانی کارکنان (SANITY) در جایی که شرکت متعلق به زوجهاست بسیار ضروری و مهم است. چرا که کارکردن برای شرکتهایی که صاحبان آنها زن و شوهر باشند ممکن است برای کارکنان گیج کننده باشد بخصوص این امر در مواردی مهم و صادق است که کارکنان ندانند که رئیس اصلی شرکت کدام یک است .
یکی از سخت ترین و دشوارترین بخش در راه اندازی و اداره کسب و کار با همسر خود جایی است که روابط شخصی و خانوادگی را در محیط کار کاملاً کنار بگذارند .
در گذشته، فرض براین بود که هر شخصی باید شخصیت چندگانه ای داشته باشد و در محل کارش خیلی حرفه ای عمل کرده و هنگامی که به خانه بر می گردد صمیمی برخورد کند. اما امروزه این نوع نقش بازی کردن کنار گذاشته شده است و زوجها ممکن است در محل کارشان از شام که در خانه خواهند خورد صحبت کنند و یا در تعطیلات و آخر هفته کارهای مربوط به کسب و کارشان را ادامه دهند .
بنابراین، می توان گفت که این مسئله ضرورتاً کار اشتباهی نیست که زوجها تمام وقت (در محل کار و خانه) درباره کسب و کارشان صحبت کنند. چرا که بعضی زوجها از این طریق هم روابط زناشویی و هم امور مربوط به کسب و کارشان را ارتقاء می بخشند، یعنی راه اندازی کسب و کار باعث تقویت ارتبـاط فی مابین می شود و این مسئله به مانند مشارکت در یک سرگرمی و تفریح است .
البته در بعضی موارد این خطر هم وجود دارد که اگر زوجها تمام وقت شان را به صحبت و امور مربوط به کسب و کار مشترکشان اختصاص دهند عشق و علاقه به ازدواج و زندگی در آنان به سردی (DAMPEN) گراید .
و بالاخره می توان گفت که زوجهایی که با همدیگر کار می کنند هیچ راز وسری ندارند که از همدیگر بپوشانند. در حالی که هنگامی که کار و زندگی خانوادگی خیلی از هم فاصله داشته باشد & هریک از زوجها نمی دانند که دیگری اکثر وقت خود را چه کار می کند. در حالی که وقتی باهم باشند از همدیگر شناخت و اطلاع بیشتری پیدا می کنند .
ارائه پیشنهادها برای زوجهای کارآفرین
مقــــــالاتی که در نشریات معروف کسب و کار درباره زوجهای کارآفرین نوشته شده است، چند ویژگی دارد: اول اینکه براساس مصاحبه هایی که با زوجهای کارآفرین انجام شده بود برخی از آنان در زندگی خانوادگی یا کسب و کار و یا در هر دو با مشکلاتی مواجه شده بودند. از این مشکلات برای ارائه پیشنهادها جهت موفقیت آمیز بودن در زندگی خانوادگی و کسب و کار استفاده شده بود. دوم، تعداد نمونه هایی که با آنها مصاحبه شده بود؛ خیلی کم بود و معمولاً در هربخش با یک تا سه زوج کارآفرین مصاحبه شده بود. سوم، بااینکه تعداد نمونه های زوج آفرین در هر مقاله از سه تا بیشتــــر تجاوز نمی کرد؛ باوجود این، دیدگاه تجویزی داشتند. این پیشنهادها و دستورات به دو صورت که در اکثر مقالاتی که در این زمینه چاپ شده بود فهرست شده است: یعنی اینکه در ابتدا مشخص شده است که زوجهای کارآفرین برای موفق شدن چه باید انجام بدهند و چه نباید انجام دهند.
تعدادی از صاحبنظران اشاره کرده اند که: زوجها باید بین زندگی کسب و کار و زندگی خانوادگی مرز مشخص و روشنی قائل شوند. بدون شک مسائل و موضوعها هردو حوزه در یکدیگر دخالت و سرایت پیدا می کنند؛ اما همسران باید تلاش کنند که هر دو حیطه را از همدیگر جدا نگه دارند. اگر اتاق نشیمن خانه یک شعبه دیگری از دفتر شرکت باشد؛ در آن صورت زندگی خانوادگی بسیار آزاردهنده خواهد بود . در مقابل اگر مسائل کم ارزش و عادی زندگی، پیوسته در اداره و محل کار بین زوجها به میان آورده شود، کارکنان و مشتریان پریشان و ناراحت شده و یا ممکن است احترام و شان مالک (رئیس اداره) در نظرشان کم شود. این توصیف معقول به نظر می رسد، اما ممکن است در عمل غیرواقعی باشد. تصور کنید که زوجی روز تعطیل برروی مسئله خاصی در خانه شدیداً با هم مشاجره و دعوا کرده اند و آن را نتوانسته اند تا روز بعد حل کنند. در محل کار آنها باید سعی کنند که به طور معمولی و عادی با همدیگر برخورد کنند، اما آیا ممکن است هیچ تنش و عصبانیتی بین آنها به وجود نیاید؟ مطمئناً این مسائل از روابط زندگی زناشویی به محیط کسب وکار سرایت می کند .
نکاتی برای زوجها
در اینجا به نکــات و توصیه هایی اشاره می شود که در بقای کسب و کار و تداوم زندگی زناشویی مفید به نظر می رسند :
قبل از اینکه به صورت مشترک به کسب و کار بپردازید، از خودتان بپرسید که آیا ارزشهایتان مشترک است؛ یا نه؟
واقعاً درباره کارهایی که باید انجام دهید، مشخص کنید که آن کار را چه کسی و چگونه باید انجام بدهد؟
وقتی را نیز به خانواده خود اختصاص دهید. همان طوری که زمانی را به قراردادها و ملاقات مربوط به کسب و کارتان اختصاص می دهید، برای زمانی که به امور زندگی و خانوادگی اختصاص می دهید، ارزش قائل شوید .
درباره پول به صورت شفاف و واقع گرایانه گفت وگو کنید .
در محل کارتان همچون زن و شوهر رفتار نکنید، نگذارید کارکنانتان زندگی شخصی و خانوادگی شما را در محل کارتان مشاهده کنند .
ارتباطات و گفت وگو بین زوجها کلیدی و حیاتی است. اجازه ندهید مشکلات (حتی ریز و جزئی) روی هم انباشته شوند. سعی کنید روی کوچک ترین مسائل نیز با همدیگر صحبت کرده و نظر طرف مقابل را جویا شده و آن را حل کنید. (TOMPSON, AND TOMPSON, 2000,p5)
البته لازم به ذکر است که مطالب و تحقیقاتی که راجع به زوجهای کارآفرین در اینجا آورده شد؛ در کشورهای غربی انجام شده و متناسب با فرهنگ و قوانین خانوادگی و اجتماعی آنهاست و ممکن است خیلی از این موارد با فرهنگ ما ایرانیان متناسب نباشد .
جمع بندی و نتیجه گیری
بــــاتوجه به اینکه مفهوم راه اندازی کسب و کار توسط زوجهای زندگی در سالهای اخیر بیشتر شده است. بنابراین، این گروه در اداره کردن همزمـــان زندگی خانوادگی و کسب و کارشان احتمالاً با چالشهایی مواجه خواهند شد. لذا به نظر می رسد که این گروه از صاحبان کسب و کار قبل از راه انـــدازی کسب و کارشان بهتر است وظایف و مسئولیتهای هرکدام را در هر دو حوزه خانواده و کسب و کار کاملاً برای همدیگر مشخص کنند. مهمتر از آن موفقیت زوج کارآفرین هم در زندگی و هم در کسب و کار بستگی به میزان تحمل همدیگر و داشتن خلاقیت در زندگی زناشویی و پرهیز از روشهای تکراری در تعاملات با همدیگر است. نکته قابل توجه اینست که شناخت خصوصیات و ویژگیهای زوجهای کارآفرین از همدیگر در مقایسه با سایر زوجها خیلی بیشتر است و می شود گفت که اینگونــــه افـراد هیچ گونه موضوع سری و پنهان در برابر یکدیگر ندارند .
منابع
1 - GEORGE H. TOMPSON DETERMINANTS OF SUCCESSFUL CO-PRENEURSHIP UNIVERSITY OF WAIKATO DEPARTMENT OF STRATEGIC MANAGEMENT PRIVATE BAG 3105 HAMILTON NEW ZEALAND HOLLY B. TOMPSON UNIVERSITY OF WAIKATO DEPARTMENT OF STRATEGIC MANAGEMENT PRIVATE BAG 3105 HAMILTON NEW ZEALAND, 2000.
2 - HUSBAND-WIFE COMPANIES HAVE BUILT-IN DURABILITY THIS ARTICLE APPEARED IN THE DOMINION POST NEWSPAPER ON DECEMBER 17,2000. WWW.DOMINIONPOST.COM
3 - MARSHACK, K. COPRENEURS AND DUAL-CAREER COUPLES: ARE THEY DIFFERENT? ENTREPRENEURSHIP THEORY & PRACTICE, 1994 (FALL): 49-60.
4 - HECKMAN, N., BRYSON, R., & BRYSON, J. PROBLEMS OF PROFESSIONAL COUPLES: A CONTENT ANALYSIS. JOURNAL OF MARRIAGE AND THE FAMILY, 1977 (MAY): 328-340.
5 - THOMAS, S., ALBRECHT, K., AND WHITE, P. DETERMINANTS OF MARITAL QUALITY IN DUAL-CAREER COUPLES. FAMILY RELATIONS, 1984 (33): 513-521.
6 - BUSINESS SUCCESS. WWW.VIPGO.NET
دکتر زهرا صباغیان: عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی دکتر محمود احمدپور داریانی: عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر محمد عزیزی: کارشناس ارشد مدیریت آموزش و پژوهشگر مرکز کارآفرینی دانشگاه امیرکبیر
برگرفته از: سایت tadbir