بنام خدا
ادامه خاطرات اولین سال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران
بعد از ازدواج با عنایت به اینکه تقریبا تمام هزینه های ازدواح بنده را مرحوم پدر متقبل شدند ، لذا با پولی که بعنوان وام از استانداری گرفته بودم یکدستگاه خودرو ژیان مدل 1357 به میلغ 21 هزارتومان خریداری کردم و با همین خودرو یک سفر سه روزه به اصفهان داشتیم که بسیار خاطره انگیز بود برای ما و خصوصا برای همسرم که اولین بار بود که به اصفهان می آمد.
با شروع مدارس در مهرماه همسر بنده مشغول بکار در محل ماموریت شد و بنده هم کماکان در فروشگاه پوشاک و کمیته هماهنگی استانداری مشغول بودم .تا اینکه اوایل آبانماه اعلام کردند چند نفر استادیار برای کارگاه های آموزشی هنرستان لازم دارند و بنده و جند نفر از دوستان که دوره کاردانی را گذرانده بودیم به هنرستان رفتیم و هفته ای سه روز با حقوقی جزئی برای ما در نظر گرفتند و ما در آنجا مشغول شدیم و البته بعدازظهرها هم در فروشگاه کار میکردم.
چند ماه از سال 1358 که سال مهم و خاطره آمیزی برای بنده و مردم ایران بود گذشت و اگرچه ما خیلی تغییر کرده بودیم یعنی تقریبا اکثر جوانان انقلابی شده بودیم و همه تلاشمان این بود که کمکی به انقلاب و حکومت اسلامی ایران بکنیم و عشق ما شنیدن سخنان امام عزیزمان و رهبر کبیرمان امام خمینی (ره) بود.
اتفاقات بزرگی در طول سال 58 در ایران بوقوع پیوست و از طرفی بدلیل لیبرال بودن دولت موقت همه گروههای سیاسی مطالبه حق و حقوق و کرسی برای خود داشتند که با درایتی که امام عزیز داشتند اجازه ندادند ایران پاره پاره شود اگرچه غائله در اکثر نقاط مرزی خصوصا در کردستان شروع شده بود و مردم بیگناه به خاک و خون کشیده می شدند و در روز 13 آبانماه هم لانه جاسوسی بدست دانشجویان پیرو خط امام اشغال شد و جاسوسان آمریکائی به اسارت درآمدند و چه مدارک مهمی که در این لانه جاسوسی بدست دانشجویان افتاد که حاکی از شرارت دولت امپریالیسم آمریکا بود و این آغازی بود برای شروع تحریم ها بر علیه ایران و بلوکه کردن دارائی های ایران در خارج از کشور.
ادامه خاطرات را بیاری خداوند و به شرط حیات در پست های بعدی خواهم نوشت....انشاالله