بنام خدا
مدح هفتمين ستاره فروزنده
به سر مى پرورانم من هواى حضرت باقر
به دل باشد مرا شوق لقاى حضرت باقر
ز عشقش جان من بر لب رسيده ، كَس نمى داند
كه نبود چاره ساز من سواى حضرت باقر
چنان بگرفته صيت علميش آفاق را يك سر
كه پيچيده در اين عالم صداى حضرت باقر
پيمبر گفت با جابر، كه خواهى ديد باقر را
سلام از من رسان آن گه براى حضرت باقر
سؤ الاتى كه از وى كرد دانشمند نصرانى
جوابش را شنيد از گفته هاى حضرت باقر
مسلمان گشت راهب ، ناگهان در محضر آن شه
منوّر شد دل او از ولاى حضرت باقر
به رستاخيز گر خواهى نجات از گرمى محشر
برو در سايه ظلّ هماى حضرت باقر
جلال و شأ ن قدر آن امام پاك بازان را
نمى داند كسى غير از خداى حضرت باقر(1)
پی نوشت :
1-شعر از شاعر محترم : آقاى رضائى .
[ دوشنبه 31 فروردین 1394 ] [ 10:23 PM ] [ شیردل شیروانی انارک ]