بنام خدا
حدیثی که به تنهایی برای اثبات ولایت کافیست!بخش دوم
شهادت هفتصد شاهد
یکی دیگر از مواردی که در آن بسیاری از بزرگان جهان اسلام به انتصاب امیر المومنین علیه السلام در روز غدیر اعتراف کرده اند مناشده امام حسین علیه السلام با بزرگان صحابه و تابعین است. دو سال قبل از مرگ معاویه امام حسین علیه السلام به همراه بسیاری از بنی هاشم به حج رفتند. امام در حج هر کس از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله و بزرگان که در جامعه به خوبی و عبادت شناخته می شد را دعوت کردند. با این اقدام بیش از هفتصد نفر[13] نزد حضرت جمع شدند. سپس امام سخنرانی کرده، به حاضران فرمودند که اگر آنچه را از امام می شنوند قبول دارند آن را به افراد مطمئن منتقل کنند. یکی از مطالب بسیاری که حضرت بیان فرمودند واقعه غدیر بود. امام فرمودند:
«شما را به خدا سوگند می دهم آیا می دانید که رسول الله صلی الله علیه و آله علی بن ابی طالب علیه السلام را در غدیر خم نصب کرده، ولایت او را اعلام نمود و فرمود هر که این ماجرا را دید به غایبان ابلاغ کند؟».
هفتصد نفری که نزد حضرت بودند تصدیق کردند که رسول الله صلی الله علیه و آله چنین کاری کرد.[14]
در این بیان نیز عبارت "نصب" صراحتا آمده و کسی در منظور پیامبر صلی الله علیه و آله تردید نکرد.
مناظره ای کوبنده
آخرین موردی که در این نوشتار به آن اشاره خواهد شد اعتراف گرفتن مامون عباسی از عالمان زمان خود در مورد انتصاب امام علی علیه السلام در غدیر است. مامون به یحیی بن اکثم، قاضی القضاة دربار، دستور می دهد با چهل نفر از فقیهان فهیم و توانای بر پاسخگویی نزدش حاضر شود. سحر روز بعد همگی نزد خلیفه حاضر شدند. مامون بعد از نماز آنان را به حضور طلبید و گفت قصد دارد در عقیدهای که دارد با آنان مناظره کند. سپس گفت:
«امیرالمومنین چنین عقیده دارد که علی بن ابی طالب بهترینِ خلفای خدا بعد از رسول الله و شایسته ترین مردم به جانشینی اوست».
اسحاق بن ابراهیم گفت: «یا امیرالمومنین! در میان ما هستند کسانی که آنچه امیر در مورد علی گفت را نمی دانند و امیر هم ما را برای مناظره احضار کرده است».
سپس مناظره بین اسحاق و مامون آغاز شده، مطالبی رد و بدل می شود تا اینکه مامون می پرسد: «اسحاق! آیا حدیث ولایت را قبول داری؟» و پس از جواب مثبت اسحاق به او می گوید: «پس برای ما بخوانش». بعد از خواندن اسحاق، مامون می گوید: «آیا چنین نیست که این حدیث بر گردن ابابکر و عمر برای علی حقی گذاشت که بر گردن علی به نفع آنها چنین حقی را نگذاشت؟» اسحاق پاسخ می دهد: «مردم می گویند (!) این حدیث به خاطر دعوایی است که بین زید بن حارثه و علی اتفاق افتاد و زید وَلاء[15] علی را نفی کرد». در این هنگام مامون با یادآوری این مطلب که زید قبل از حجة الوداع فوت کرده بود به اسحاق گفت: «تو چطور خود را با این حرف راضی کردی؟!» اسحاق که پاسخی نداشت در برابر استدلال مامون سکوت کرد.
سی و نه فقیه همراه او نیز دفاعی نداشتند تا بحث را ادامه دهند!
تنها همین یک حدیث کافیست
اعتراف اصحاب شورا پس از مرگ عمر بن خطاب، اعتراف معاویه و دوازده نفر از یارانش، اعتراف بیش از هفتصد نفر از اصحاب و تابعین بزرگ عالم اسلام دو سال قبل از مرگ معاویه و اعتراف چهل نفر از فقهای بزرگ اسلامی در زمان مامون بر اینکه طبق حدیث غدیر، رسول الله صلی الله علیه و آله علی بن ابی طالب علیه السلام را خلیفه بعد از خود معرفی کرده است به خوبی نشان می دهد معنای این حدیث در آن زمان چنان روشن بوده است که اهل بیت علیهم السلام و شیعیان ایشان برای اثبات حقانیت خود تنها این حدیث را نقل می کردند. [16]
پی نوشت ها :
[13] - اکثر این افراد از تابعین و حدود دویست نفر آنان از اصحاب رسول الله صلی الله علیه و آله بودند.
[14] - الغدیر،ج1،صص 398 تا400.
[15] - وَلاء پیمانی بوده است که دو نفر با هم می بستند و طبق آن یکی مولی دیگری می شد. در این حال اگر نفر دوم فوت می کرد مولای او از او ارث می برد.
[16] - البته همانطور که مشاهده می شود، در زمان مامون تلاشهایی هرچند ناشیانه و ابتدایی برای تغییر معنای حدیث شروع شده بود. اما در موارد قبلی که به صدر اسلام نزدیکتر بود، این ادعا که معنای حدیث غدیر نصب امام علی بن ابی طالب علیه السلام به خلافت بعد رسول الله صلی الله علیه و آله است، واضح و مقبول مخالفان و موافقان بوده، هیچ مقاومتی در برابرش صورت نمی گرفت.
منبع : پایگاه تبیان