بنام خدا
احتجاج امام علی(ع) به غدیر - بخش اول
یکی از شبهاتی که نزد برخی جلوه نموده این است که اگر ماجرای غدیر واقعیت داشته و روایت غدیر صحیح است، چرا در احتجاجات حضرت امیر(علیه السّلام) اشاره ای به این موضوع یافت نمیشود؟ زیرا مسلماً اوّلین کسی که میبایست آن را مستمسک قرار دهد و برای دفاع از ولایت و حقانیت جانشینی حضرت علی(علیه السلام) از آن بهره میبرد، خود آن حضرت بود.
مقدمه:
در طول تاریخ دشمنیهای مختلف و متنوعی با واقعه غدیرخم شده تا شاید بتوانند این خورشید نورانی را کمسو بنمایانند که هماره با شکست مواجه شدهاند و اکنون با گذشت بیش از چهارده قرن، همچنان افراد بسیاری از پرتوهای نورانی این چراغ پرفروغ بهرهمند میگردند. یکی از شبهاتی که نزد برخی جلوه نموده این است که اگر ماجرای غدیر واقعیت داشته و روایت غدیر صحیح است، چرا در احتجاجات حضرت امیر(علیه السلام) اشاره ای به این موضوع یافت نمیشود؟ زیرا مسلماً اوّلین کسی که میبایست آن را مستمسک قرار دهد و برای دفاع از ولایت و حقانیت جانشینی حضرت علی(علیه السلام) از آن بهره میبرد، خود آن حضرت بود.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، در سی و دومین جلد از کتاب گرانسنگ خود: «الصحیح من سیرة النبی الاعظم(صلی الله علیه وآله)»، به طور مفصل (از صفحه 66 تا 105) درباره این موضوع، صحبت نمودهاند که در اینجا چکیده ای از آن را تقدیم خوانندگان عزیز تقدیم میکنیم. امید که مایه جلب رضایت مولایمان حضرت صاحب الامر(علیه السلام) را فراهم آورد.
منظور از احتجاج، تأیید گرفتن از شاهدان یا مطّلعان از یک ماجرا با گواه قرار دادن خداوند است که مثلاً شما را به خدا قسم میدهم که آیا شما در فلان مکان، شاهد بهمان ماجرا نبودید یا فلان مطلب خاص را نشنیدید یا از آن اطلاع ندارید؟
در پاسخ به پرسش طرحشده، ذکر چند نکته ضروری است:
1. با توجه به منابع موجود، اکثر قریب به اتفاق علمای سنی به این حدیث تصریح نمودهاند. وقتی همه از این حدیث مطلع باشند و دهها هزار نفر در روز غدیر آن را از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) شنیده باشند دیگر چه نیازی به احتجاج است. زمانی برای اثبات مدعا افراد متوسل به احتجاج میشوند که برخی از مطلبی باخبر باشند و برخی دیگر از آن بیاطلاع. در چنین شرایطی از تأیید افراد با اطلاع برای مجاب کردن دسته بی اطلاع استفاده میشود. در حالی هزاران تن از افراد مسلح بنی اسلم آن فجایع پس از سقیفه را به بارآوردند و بعضی به پیامبر(صلی الله علیه وآله) به ناروا گفتند در بستر بیماری هذیان میگوید که همگی هفتاد روز پیش از، از دست دادن رسول خدا(صلی الله علیه وآله)، در روز غدیر پس از شنیدن صحبتهای آن حضرت با امیرالمؤمنین(علیه السلام) بیعت کرده بودند.
2. اینکه در منابع تاریخی صحبت از احتجاجات امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) به میان نیامده هرگز دلیل این این نیست که واقعاً ایشان هیچگاه به این موضوع احتجاج نکرده باشند و این موضوع در تاریخ اتفاق نیفتاده باشد؛ به خصوص که همگی از دشمنی با حضرت امیر(علیه السلام) در طول تاریخ و خصوصاً مورخان متاثر از باورهای مذهبی و فرقه ای اطلاع داریم. طبیعی است که هر آنچه در راستای احقاق حق ایشان میتواند مورد استفاده و تمسک قرار گیرد از مجموعه منابع و آثار حذف و طرد شود. اقرار اهل سنت به این موضوع تمام پایههای عقیدتی و مستندات تاریخی آنان را سست میکند و از همینرو بسیار طبیعی است از نقل مطالبی که حقانیت ولایت علوی را ثابت میکنند طفره بروند. جالب است بدانیم که زهری، محدث معروف شام تصریح کرده که فضائلی از علی(علیه السلام) میدانم که اگر برزبان بیاورم حتماً مرا خواهند کشت؛
3. حقانیت غدیر و روایت غدیر تنها با احتجاج ثابت نمیشود و احتجاج نکردن دلیل بطلان موضوع نیست؛ آن دسته از اهل سنت که غیر این را ادعا کردهاند خود باید برای اثبات مدعایشان دلیل بیاورند، به خصوص که دلایل مخالفان آنان از استحکام و قوت بیشتری برخوردار است؛
4. موارد متعددی را در منابع شیعی و سنی میتوان یافت که به احتجاجات امیرالمؤمنین(علیه السلام) و حضرت زهرا(سلام الله علیها) اشاره شده است که این نیز یکی دیگر از دلایل اثبات غدیر است.
ادامه مطلب در پست بعدی.....
منبع : پایگاه راسخون