بنام خدا
آمدن نشان از شهید مفقودالاثر
صدایِ زنگِ خونه میلرزه
کیه؟
بازم یه بسته آوردن
این دفه جای چفیه ی پاره
دست و پای شکسته آوردن
بعد یک عمر مادری کردن
بعد یک عمر خون دل خوردن
انتظارت به سر رسید اما..
چی به روز جوونت آوردن
بعد سی سال حسرت لبخند
بعد سی سال آبرو داری..
داری از پا می افتی اما...نه
پاشو مادر تو کم نمیّاری..
پاشو مادر حیاطو جارو کن
پاشو بازم، با درد زانو هات..
منو این خونه خوب میدونیم
که چه برفی نشسته رو موهات
پاشو عکس شهیدتو بردار
پاشو وقتِ گلاب و اسپنده
کی میدونه که بعد من حتی..
دیگه مادر حنا نمی بنده
پاشو مادر مسافرت خسته ست
پاشو مادر بهت بدهکارم
قد سی سال شب نخوابی هات
از زمین و زمان طلبکارم
بازی سرنوشتو می بینی؟!
درد دوری چه زود پیرت کرد
گریه های نکرده ی یک عمر
عاشقونه زمین گیرت کرد
پاشو مادر...پاشو...حلالم کن
میدونم که ازم شدی عاصی
دس بکش رو سرم ولی انگار
دیگه مادر منو نمی شناسی...
سروده شاعره محترم (سوگندصفا)