قالب پرشين بلاگdownload

خاطرات و دل نوشته ها
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم ***** در میان لاله و گل آشیانی داشتم
نويسندگان
شیردل شیروانی انارک

بنام خدا

یک روز بیادماندنی در کنار دوستان دوران سربازی و دفاع مقدس

روز پنجشنبه 14 مردادماه یکی از روزهای بیاد ماندنی برای بنده و دوستان همرزم دوران خدمت سربازی و دفاع مقدس بود که بعد از حدود یکسال در اصفهان که نصف جهانش نامیده اند دور هم جمع شدیم و دیداری تازه کرده و ضمن بیان خاطرات گذشته مروری بر شرایط فعلی جامعه داشتیم.لازم بذکر است که این دیدار از سالهای قبل بصورت هر ششماه یکبار انجام شده و این نوبت یک وقفه در برگزاری پیش آمد و لذا کمی با تاخیر برگزار شد.

بنده همانگونه که در خاطرات دوران سربازی و دفاع مقدس نوشتم در مردادماه سال 1359 و بعد از شروع جنگ تحمیلی عراق بر ایران با وجودیکه معافیت سربازی داشتم به خدمت فراخوانده شدم و با وجود درخواست های مکرر محل کارم (بدلیل نیاز به تخصص کاری) و علیرغم موافقت ارتش با توجه به شرایط مملکت بصورت داوطلب برای رفتن به خدمت مقدس سربازی و دفاع از میهن اسلامی ایران به خدمت رفتم.

محل خدمت بنده بعد از گذراندن دوره آموزشی که حدودا سه ماه طول کشید در مرکز 55 توپخانه اصفهان بود و از اینجا بود که با پیشنهاد شهید تیمسار صیاد شیرازی که در آنموقع بعد از فرماندهی پادگان اصفهان بتازگی فرمانده نیروی زمینی ارتش شده بود با تشکیل گردان های بلال که نیروی داوطلب ارتشی برای پیاده نظام بود بهمراه دوستان داوطلب دیگر به جبهه های نبرد عازم شدم و .....

به هر حال در سالروز میلاد حضرت معصومه(س) با هماهنگی که دوستان اصفهانی انجام دادند(که بسیار هم مشکل بود) حدود 15 نفر از دوستان دور هم جمع شدیم و یک روز و شب خاطره انگیزی را گذراندیم و جالبست که تعدادی از اعضاء خانواده هم در این گردهمائی حضور داشتند و آنها هم از نزدیک با یکدیگر آشنا شدند و آنقدر سرگرم و مشغول بودیم و دیدار برای دوستان خوش آیند بود که هیچکدام به فکر گرفتن عکس نیافتادیم و روز بعد تازه متوجه شدیم که این دیدار را با گرفتن چند عکس میتوانستیم تصویری کنیم.

البته قبل از حضور در کنار دوستان فرصتی پیش آمد تا ضمن دیدار با دوستان در موسسه راسخون نور از مرکز شهر اصفهان و خصوصا زاینده رود که بهتر است گفته شود زنده رود داشته باشم .اگرچه این روزها این رودخانه زیبا بدلایل مختلف و .... بدون آب می باشد و آبی در آن جریان ندارد اما ابهت و زیبای آن پابرجاست و خواهد بود.

شب را در اصفهان و کنار دوستان گذراندم و صبح جمعه به یزد بازگشتم و خاطرات شیرین این دیدار برایم مانده و خواهد ماند.

(والسلام علیکم)

 




 
 
[ چهارشنبه 27 مرداد 1395  ] [ 5:34 AM ] [ شیردل شیروانی انارک ]
نظرات 0

درباره وبلاگ





بنام خدا هر کس در طول زندگی خودبا حوادث و وقایع تلخ و شیرینی مواجه می شود که تصویر این حوادث در ذهنش می ماند که این دهنیت ها را خاطرات و تجربیات آن فرد می نامند ، بنده نیز چون سایر افراد خاطرات و تجربیات تلخ و شیرینی در طول زندگی داشتم ، آنچه در این وبلاگ خواهد آمد خاطرات و تجربیاتم علاوه بر مطالب عمومی و مذهبی می باشد.
آمار سايت
کل بازديد : 459795 نفر

كل مطالب : 1524 عدد

كل نظرات : 0 عدد

تاريخ ايجاد وبلاگ :
سه شنبه 14 بهمن 1393 


آخرين بروز رساني : شنبه 3 آذر 1397 


پرتال جامع فرهنگی اطلاع رسانی راسخون