بنام خدا
مجیز گوئی و تملق و پاچه خواری
چه به روز این مملکت آمده و به کجا میخواهیم برویم و برسیم که به هر نقطه و مکانی که میرویم یا تملق گوئی و یا غیبت و یا دروغگوئی و یا قضاوت های بی اساس و پایه را مواجه هستیم . آیا واقعا ما مسلمانیم و به دستورات دین اسلام و کتاب خدا عمل می کنیم و یا.......
از زبان ناصرالدین شاه نقل است که؛
ما را به قصد شکار آهو به دشت قزوین بردند
و من در شش زرعی به شکار شلیک کردم.
من به چشم خود دیدم که تیرم به خطا رفت!
ولی اطرافیان به شدت هر چه تمامتر،هورا و هیاهو و سر و صدا راه انداختند...!
که دست خوش اعلیحضرتا ،
تیرت به هدف خورد!
و من در حالیکه به فکر فرو رفته بودم
به ملازمینم گفتم ؛
آینده این ملک و مملکت تنگ و تاریک است!
زیرا که "پاچه خواری" ریشه این سرزمین را خواهد سوزاند!
جالب اینکه اینان پی به مقصودم نبردند و چند باره شروع کردند به تشویقم
و هورا کشیدن...!!
آن گاه که انسان از محیط ارزش های خدایی خارج می شود و ارزش های مادی ملاک به روزی و برتری او قرار می گیرد، اسارت آغاز می شود. چاپلوسی، حالتی است برخاسته از ضعف نفس و نوعی اسارت روحی انسان که در برابر دیگر آدمیان برای جلب منافع و کسب امتیازهای مادی صورت می گیرد. امیرمؤمنان علی علیه السلام می فرماید: الثَّناءُ بِأکْثَرِ مِنَ الْاِسْتِحقاقِ مَلَقٌ وَ التَّقْصیرُ عَنِ الْاِسْتِحْقاقِ عَیٌّ اَوْ حَسَدٌ.
وای بحال ما و اینگونه انسانهائی که در اطراف ما هستند.