قالب پرشين بلاگdownload

خاطرات و دل نوشته ها
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم ***** در میان لاله و گل آشیانی داشتم
نويسندگان
شیردل شیروانی انارک

Image result for ‫تصویر حضرت سلیمان‬‎

بنام خدا

"رد کردن آب حیات"

وقتی جبرئیل کاسهء آب حیات را نزد سلیمان آورد و گفت: آفریدگار تو را مُخَیّر کرد که از این بیاشامی و تا قیامت زنده باشی، سلیمان با عدّه ای از انسانها و جنها و حیوانات مشورت کرد.

همگی گفتند بخور تا جاودان باشی!

سلیمان فکر کرد و یادش آمد که با خارپشت مشورت نکرده است.

اسب را نزد او فرستاد،ولی او نیامد.

سگ را فرستاد، و او آمد.

 

سلیمان گفت: پیش از آنکه در کار خود با تو مشورت کنم بگو چرا اسب را که بعد از آدمی، جانوری شریف تر از وی نیست،به طلب تو فرستادم نیامدی و سگ را که پست ترین حیوانات است فرستادم آمدی؟

خارپشت گفت: اسب اگرچه شریف است وفا ندارد و سگ گرچه پست ترین است اما وفادار است،چون نانی از کسی بگیرد، همهء عمر وفادار او باشد.

سلیمان علیه السلام گفت: جامی آب حیات برایم فرستاده اند. همه می گویند بنوش تا حیات جاودانی بیابی، نظر تو چیست؟

گفت: تنها تو از این جام خواهی آشامید،یا فرزندان،اهل و دوستانت هم خواهند خورد؟

گفت: تنها برای من است.

گفت: بهتر است قبول نکنی، چون اگر بنوشی و زندگانی دراز یابی،هر روز به فرزندان، دوستان و اقوام پیش از تو رنجی می رسد و مشاهده آنها زندگی را بر تو ناگوار می سازد،جهان بی ایشان برایت خوش نخواهد بود!

سلیمان این رأی را بپسندید و آب حیات را رد کرد.

وسائل الشّیعه ج ۲۰،ص ۱۳۷.






 
 
[ جمعه 28 مهر 1396  ] [ 5:40 AM ] [ شیردل شیروانی انارک ]
نظرات 0

درباره وبلاگ





بنام خدا هر کس در طول زندگی خودبا حوادث و وقایع تلخ و شیرینی مواجه می شود که تصویر این حوادث در ذهنش می ماند که این دهنیت ها را خاطرات و تجربیات آن فرد می نامند ، بنده نیز چون سایر افراد خاطرات و تجربیات تلخ و شیرینی در طول زندگی داشتم ، آنچه در این وبلاگ خواهد آمد خاطرات و تجربیاتم علاوه بر مطالب عمومی و مذهبی می باشد.
آمار سايت
کل بازديد : 468905 نفر

كل مطالب : 1524 عدد

كل نظرات : 0 عدد

تاريخ ايجاد وبلاگ :
سه شنبه 14 بهمن 1393 


آخرين بروز رساني : شنبه 3 آذر 1397 


پرتال جامع فرهنگی اطلاع رسانی راسخون