بنام خدا
کلبه خلافت مولای متقیان
🍃 رو به دوستش کرد و گفت: دیروز به قصر خلیفه رفتم.
🍃 - برای چه؟
🍃 - میخواستم دم و دستگاه خلافت را از نزدیک ببینم.
🍃 - راهت دادند؟
🍃 - باید بودی و قصر را با چشم خودت میدیدی!
🍃 - بزرگ و زیبا بود؟
🍃 - بله. یک خانه بود و یک حصیر و دیگر هیچ!
🍃 - فقط همین؟
🍃 - بله. به دنبال پیش از این بودم. با چشم این طرف و آن طرف را نگاه میکردم. گویا علی فهمید که در سر من چه میگذرد؛ چون به من گفت: ✨عاقل برای بیتوته در مسافرخانه یا در منزلهای بین راه، پیش از این خود را به زحمت نمیاندازد.✨
📚 انوار نعمانیه، ص 18
[ دوشنبه 27 آذر 1396 ] [ 6:45 AM ] [ شیردل شیروانی انارک ]