بنام خدا
نقش امربهمعروف و نهي از منکر در ساماندهي آزادي
لزوم ساماندهي آزادي و تحديد آن به حدود قانون و هنجارهاي اجتماعي، مسئلهاي خردمندانه است که هر انديشمند آگاه به مسائل اجتماعي به ضرورت ساماندهي و نطاممند شدن آزادي در چارچوب قانون، اخلاق، مصالح و هنجارهاي اجتماعي اذعان ميکند. آزادي مطلق و لجامگسيخته در جوامع لائيک نيز مورد پذيرش اهل خرد نيست؛ زيرا به هرجومرج و بينظمي ميانجامد.
اين ضرورت حتي در نگاه برخي رهبران ليبراليسم مانند منتسکيو نيز انعکاس يافته و از ديد وي نيز آزادي به صورت مطلق تفسير نشده است؛ بلکه در دايرة قانون محصور، و آزادي به «انجام هر چيزي که قانون اجازه دهد» تعريف شده است. در اعلاميه حقوق بشر (Huomanrihts) فرانسه (مصوب 1789) نيز آزادي به معني توانايي بر انجام کاري تفسير شده است که به ديگران زيان نرساند (عميد زنجاني، 1388، ص 187-188).
اما پرسش اين است که راهکار اجراى درست قانون و يا راهبرد عملياتي سامان يافتن آزادي چيست؟
نگاه اسلام به آزادي يک نگاه کامل و همهجانبه است. آزادي در نگاه اسلامي بر اساس نيازهاي مرجع آزادي يا کسي که آزادي براي او در نظر است ـ يعني انسان ـ ترسيم و ساماندهي شده است. بنابراين، از منظر اسلام، از آنجهت که انسان، بهرهمند از استعدادهاي بالقوه و تمايلات عالي انساني است، چند نکته دربارة آزادي قابل استنباط و تأکيد است:
اولاً به لحاظ انسانشناسي اسلام، انسان بهطور ذاتي نيازمند آزادي است؛ زيرا موجودي انتخابگر و داراي استعدادهاي بالقوه است، نه بالفعل. بنابراين، انسان تنها در پرتو آزادي و بهرهمندي از قدرت انتخاب آزاد، ميتواند استعدادهايش را شکوفا سازد و به تکامل انساني خويش دست يابد.
ثانياً ارزش آزادي نيز ارزش غيرذاتي، بلکه اکتسابي و ناشي از موارد و نحوة کاربرد آن است؛ يعني ملاک تحسين يا تقبيح آن معلول پيامد يا ثمره و يا موضوعي است که آزادي در آن بهکار ميرود و يا از کاربرد آزادي حاصل ميشود. تنها آزاديهايي ارزشمند و پسنديده است که موضوع و آثار آن در راستاي شکوفايي استعدادهاي انساني و در خدمت کمال انساني و معنوي فرد و يا جامعه قرار گيرد.
ثالثاً از نگاه اسلام، انواع آزادي نيازمند ساماندهي و تقييد به حدود و تضييق به ضوابط در درون مرزهاي خردپسند آزادي است. اصولاً آزادى بيسامان و بدون رعايت قانون در واقع هرجومرج است كه حتي تصور آن وحشت آفرين و ناپسند شرع و عقل است. اسلام در تعيين مرز و ملاک تضييق آزادي، به دو بعدي بودن انسان نظر دارد که مصالح هر دو بعد بايد مورد توجه باشد. بنابراين، در نگاه اسلامي مبتني بر انسانشناسي الهي، حدود آزادي نيز صرفاً لطمه به قانون و يا اضرار به آزادي و منافع مادي ديگران نيست؛ چنانکه در متون و اعلاميههاي حقوق بشر غربي آمده است؛ بلکه حدود آزادي از ديدگاه اسلام، فراتر از اينها و لطمه به هر بخش از اجزاي مصالح مادي و معنوي فرد و جامعه است. منطق اين سخن نيز آن است که همه افراد جامعه حق تکامل فراگير و متوازن در ابعاد مادي و معنوي خويش را دارند. پس براي پاسداشت اين حق اساسي انسان، بايد جلو آزاديهاي مخل تکامل گرفته شود (مصباح، 1388، ص 155ـ156).
حال پرسش کليدي اين است که چه تضميني براي رعايت حدود و ضوابط مورد نياز براي تحديد آزادي در نظر گرفته شده است؟
در پاسخ به اين پرسش، اولاً بايد بدانيم که ليبراليسم غربي پاسخي قانعکننده و راهکاري عملياتي در اينباره ندارد؛ مگر برخي ديدگاههاي کلي و اينکه دولتها مسئولاند؛ اما اينکه دولتها تا چه اندازه حق دخالت دارند و يا اينکه توانايي آنها براي انجام اين مسئوليت چقدر است، پرسشي است که نگاه به وضعيت موجود و جاري غرب به ما پاسخ خواهد داد. در اين زمينه، وضعيت اجتماعي موجود حاکم بر جوامع غربي، و اعترافي افرادي مانند مايکل کوک نويسنده کتاب شايست و ناشايست در انديشه اسلامي و امثال اين شواهد، رساترين گواه اين مدعاست که در نگاه غربي، سازوکار مفيد و مؤثري براي تضمين رعايت حدود آزادي و حرمت قانون و جلوگيري از آزاديهاي لجام گسيخته و آسيبرسان به منافع، مصالح و آزادي ديگران وجود ندارد.
اما در نگاه اسلامي، پاسخ بسيار روشن، قاطع، دقيق و تأثيرگذار در اين زمينه وجود دارد، و آن فريضه امربهمعروف و نهي از منکر است که همانند يک ابزار بسيار کارآمد باعث مسئوليت عمومي و کنترل همگاني در جامعه ميشود. نقش امربهمعروف و نهيازمنکر، ساماندهي اوضاع اجتماعي و سامانبخشي و کنترل و هدايت آزاديهاست. اگر انسان آزاد و قادر بر انتخاب هرگونه رفتاري در جامعه، کنترل و هدايت نشود، دچار لجامگسيختگي، هرجومرج، بيبندباريها و تجاوز به منافع و حقوق و آزادي ديگران و شکستن مکرر ضوابط و قوانين ميشود.
پس امربهمعروف و نهيازمنکر، نهتنها پديدهاي ضدآزادي نيست، بزرگترين حمايت و صيانتکننده آزادي است. اين فريضه الهي ساماندهنده و هدايتکننده آزادي در مسير صحيح و در چارچوب حفظ حدود قانون و منافع و مصالح مادي و معنوي انسان است.
مطلب ادامه دارد.......