بنام خدا
عید قربان، تجدید خاطره عشق و ایثار
عید قربان، روز ثبوت و اثبات عشق و تسلیم است. روزی است که انسان در برابر معشوق، هیچ بودن همه چیز را می پذیرد، خود و همه چیز را فدای او می کند و «تعبّد» را که نتیجه عرفان، شهود و دیدن یار است، به معرض دید می گذارد. امروز باید به گونه ای عمل کنیم و به نوعی از آزمایش و امتحان به درآییم که ابراهیم علیه السلام وار و اسماعیل علیه السلام وار عشق و تسلیم را به نمایش بگذاریم. امروز باید خاطره عشق و ایثار حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت اسماعیل علیه السلام و حضرت هاجر علیهاالسلام را تجدید کنیم. امروز باید معلوم شود که عشق و ایمان ما، در چه مرتبه ای و آروزی وصل در چه حدی است و تا چه اندازه ای به تعبد و تسلیم دست یافته ایم.
محو جمال یار
ابراهیم علیه السلام هنگامی که از آزمایش های پی درپی کامیاب به درآمد و به خوبی آنها را به پایان رساند، به مقام «امامت» نایل شد. هنگامی که در «منا»، در قربانگه یار، قربانی خویش را حاضر کرد و سراپا تسلیم محض و سرشار از عشق و تعبد شد، دل از غیر دوست برداشت و محو جمال و دیدار یار شد:
چنان پر شد فضای سینه از دوست که فکر خویش گم شد از ضمیرم
در اینجا که با عشق، ایثار و تسلیم ذبیح خود، اسماعیل را فدا می کرد، از جانب معبود، ندا آمد که: هان ای ابراهیم، به خوبی امتحان دادی و اکنون «فدیه»ای که برایت فرستاده ایم قربانی کن که بیش از این از تو نمی خواستیم.
تمرین عشق و تعبد
امروز ما مسلمانان با رفتن به قربانگاه و قربانی کردن، این سنت خلیل علیه السلام را تجدید می کنیم و نیز عشق، تسلیم و
تعبّد را به مرحله عمل و آزمون می گذاریم و هنگام قربانی کلماتی را که ابراهیم خلیل علیه السلام در حال قربانی زمزمه می کرد، ما نیز خلیل آسا بر زبان می رانیم و عاشقانه می گوییم: بار خدایا، همچنان که از ابراهیم، خلیلت، و موسی کلیمت و محمد حبیبت، قبول کردی، این قربانی را از ما بپذیر.
سربریدن انانیّت ها
امروز، با سربریدن قربانی، تمام «انانیّت»ها و هواها را سر می بریم و از هر آنچه غیر خداست می بریم و چشم امید و طمع، از غیر او می بندیم. امام معصوم علیه السلام به «شِبلی» فرمود:… هنگامی که قربانی خویش را ذبح می کردی، آیا بدین نکته آگاه بودی که گلوی طمع را می بری؟ و آیا به این حقیقت توجه داشتی که به ابراهیم خلیل علیه السلام اقتدا کرده و فرزند عزیزت را به قربانگاه دوست آورده ای تا فدای معشوق کنی؟ شبلی گفت: نه توجه نداشتم…. فرمود: پس قربانی نکردی!