مقدمه
قاضى ابو محمد عبدالحق اندلسی، نامبردار بهابن عطیه، (مذهب مالکی، م 546 ق)، دربارة سرآمد مفسّران مینویسد:
امّا صدر المفسّرین و المؤید فیهم فعلیبن ابیطالب1؛ امّا در رأس مفسران و مورد تأیید در میان آنان، علیبن ابیطالب است.
مقدمه
قاضى ابو محمد عبدالحق اندلسی، نامبردار بهابن عطیه، (مذهب مالکی، م 546 ق)، دربارة سرآمد مفسّران مینویسد:
امّا صدر المفسّرین و المؤید فیهم فعلیبن ابیطالب1؛ امّا در رأس مفسران و مورد تأیید در میان آنان، علیبن ابیطالب است.
بهار دل دوستدار علي
هميشه پر است از نگار علي
چنين واجب آيد بهار علي
دلم زو نگار است و علم اسپرم
دل ناصبي را به خار علي
در اين مقاله، نويسنده به معرفى مولى الموحدين حضرت على بن ابى طالب عليه السلام به عنوان «انسان كامل» مىپردازد و از زواياى مختلف به وصف شخصيت والاى اين مظهر علم و عمل و شجاعت و سماحت نغمه مى سازد.
در ازل کاين جلوه در خاک و گل آدم نبود
مهر رخسار علي را از تجّلي کم نبود
از لب لعلش دمي در طينت آدم دميد
گر نبود آن دم نشان از هستي آدم نبود
مفهوم آزادي
واژه آزادي، از زيباترين وايگاني است كه ذهن انسان، از روز نخست، با آن آشنايي دارد. آزادي، اميدبخشترين مفهوم را شكل ميدهد.
چكيده:
در رويكرد به مناسبات ميان اشخاص در تاريخ صدر اسلام، چنين دريافت مى شود كه جنبه اى از آن مناسبات، رشك ورزى بر امام على(عليه السلام) بوده است.
باده بده ساقيا ، ولى ز خُم غدير
چنگ بزن مطربا ، ولى به ياد امير
تو نيز اى چرخ پير ، بيا ز بالا به زير
داد مسرت ستان ، ساغر عشرت بگير
دشت غوغا بود، غوغا بود، غوغا در غدير
موج مى زد سيل مردم، مثل دريا در غدير
تشنگيها بود و توفان بود و شن بود و غبار
محشرى از هر چه با خود داشت صحرا، در غدير
آنچـه ميخوانيد وصيت امام علي (ع)بـه فرزندش امام حسن(ع)است كـه پـس از بـازگشـت از صفـيـن در قـريـه "حـاضـريـن" نـوشـت. وصيتي و سفارشي كـه بـه همـه فرزندان اسلام وعموم مومنـان است.
مجموع روایت هائی که مورخان نخستین درباره شهادت امیر مؤمنان آورده اند، و شیعه و اهل سنت آن را در کتابهای خویش نقل کرده اند نشان می دهد که علی (ع) با توطئه خوارج به شهادت رسید.
صداى كيست چنين دلپذير مى آيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مى آيد؟
صداى كيست كه اين گونه روشن و گير است ؟
كه بود و كيست كه از اين مسير مى آيد؟
يكي از رنج هاي بزرگ و طاقت فرسا كه همواره جامعه اسلامي را در همه اعصار و زمان ها با مشكل و مانع مواجه ساخته و آزادگان و فرزانگان را به غربت نشانده و در اندوه فرو برده و خانه نشين نموده و يا از حضور و فعاليت جامع و فراگير و متناسب با دانش ها و بينش ها و تدبير و تجربه ها و مديريت هاي كارآمد و تاثيرگذارشان بازداشته و به حداقل نقش آفريني رسانده است فقدان و غيبت « شناخت و بصيرت و آگاهي » و حضور و تحرك « جهل و جمود و تحجر » است .