به سایت ما خوش آمدید . امیدوارم لحظات خوشی را درسایت ما سپری نمایید .

خوش آمدید

هر گونه نظر و پیشنهاد و انتقادی داشتید، در قسمت نظرات اعلام کنید.

لینک های سایت

۲۶  ذى الحجه سال‌ شصتم هجرى قمرى

امام حسين (ع) روز بيست‌وششم ذي‌الحجه سال 1361 هجرى ‏قمرى وارد منزل شراف شدند.‏ كسي كه از مكه به طرف كوفه مي‌آيد بعد از عقبه به منزل ديگري ‏مي‌رسد بنام واقعه ولي چون در شراف امكانات و خصوصاً آب بيشتر بوده لذا امام حسين ‏‏(ع) درواقعه كه آن را واقعه الحزون نيز گويند توقف نكردند و در شراف منزل گزيدند.‏

ادامه مطلب
دوشنبه 4 آبان 1394  - 3:03 PM

۲۵ ذى الحجه سال‌ شصتم هجرى قمرى

بيست‌وپنجم ذي‌الحجه سال شصت هجرى قمرى امام حسين (ع) همراه با كاروان خود به عقبه البطن ‏رسيدند. ‏ابن عبدريه از امام صادق (ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود: چون حسين ‏بن علي (ع) از قبه البطن بالا رفت به ياران خود فرمود: نمي‌بينم خود را جز اينكه كشته ‏خواهم شد. اصحاب گفتند: يا اباعبدالله! علت چيست؟ فرمود: به سبب آنچه كه در خواب ‏ديدم. اصحاب از خواب امام پرسش كردند.‏

فرمود: در خواب ديدم سگاني به من يورش مي‌برند كه در ميان آنها سگي دو رنگ بود كه ‏از همه درنده‌تر به نظر مي‌رسيد. طلحه بن زيد از امام صادق (ع) روايت كرده كه امام ‏حسين (ع) فرمود: سوگند به خدايي كه جانم به دست اوست. حكومت بني‌اميه براي ‏آنها گوارا نخواهد شد مگر اينكه مرا بكشند و اينها قاتل من خواهند بود. 

ادامه مطلب
دوشنبه 4 آبان 1394  - 3:02 PM

۲۴ ذى الحجه سال شصتم هجرى قمرى

روز پنجشنبه بيست‌وچهارم ذي‌الحجه بود كه امام حسين (ع) همراه با يارانشان وارد ‏منزل القاع شدند. طبري از ابومحنف نقل كرده و او را در نوران كه از قبيله‌ي بني‌مكرمه ‏است روايت كرده كه يكي از خويشان او كه شايد نامش عمروبن نوران باشد از امام (ع) ‏سوال كرد. عزم كجا داريد؟ امام فرمود: عازم كوفه هستم.‏

آن مرد به امام گفت: تو را به خدا سوگند كه از اين راه بازگرد زيرا تو به استقبال نيزه‌ها و ‏شمشيرها مي‌روي، اگر كساني كه نامه و پيك نزد شما فرستاده‌اند، هزينه اين جنگ را ‏بر عهده مي‌گيرند و مقدمات كار را از هر جهت براي شما فراهم مي‌آوردند، به نزد آنها برو ‏كه اين عزم پسنديده‌اي است ولي آنگونه كه شما بيان كرديد من مصلحت شما را در ‏رفتن بسوي مردم كوفه نمي‌بينم.‏

امام (ع) فرمود: اي بنده خدا! آنچه را كه تو گفتي بر من پوشيده نيست و راي همان ‏است كه تو ديده‌اي ولي بر مقدرات الهي كسي غالب نخواهد شد.

ادامه مطلب
دوشنبه 4 آبان 1394  - 3:01 PM

مرحوم شیخ طوسی رحمة اللّه علیه در کتاب خود آورده است:
روزی شخصی بر امام سجّاد زین العابدین علیه السّلام وارد شد و عرضه داشت: ای پسر رسول خدا! شب را چگونه و در چه حالتی سپری نمودی؟ و اکنون در چه حالتی هستی؟ حضرت در پاسخ چنین اظهار نمود: شب را گذراندم و هم اکنون در حالتی می باشم که هشت چیز به دنبال من می باشند و مرا می طلبند:

ادامه مطلب
دوشنبه 4 آبان 1394  - 3:00 PM

امام حسين (ع) همراه كاروان خود چهارشنبه بيست‌وسوم ‏ذي‌الحجه به زباله رسيدند. بعضي گفته‌اند در اين منزل خبر شهادت عبدالله بن يقطر، ‏مسلم بن عقيل وهاني بن عروه رسيد و آن حضرت آن خبر را براي اصحاب بيان كردند و ‏فرمودند: خبر ناگوار و جانسوزي به ما رسيده و آن اينكه مسلم بن عقيل، هاني بن عروه ‏و عبدالله بن يقطر به شهادت رسيده‌اند و شيعيان كوفه ما را بي‌يار و ياور گذاشته‌اند، هر ‏كس از شما خواهد، مي‌تواند بازگردد و بر او ملامتي نيست چرا كه تعهدي نداشته است.‏

ادامه مطلب
دوشنبه 4 آبان 1394  - 12:07 PM

امام در اين روز به ثعلبیه وارد شد و شب را در آن جا ماند.مردی نصرانی با مادرش مسلمان شد و همراه او رهسپار کربلا شدند. در ثعلبيه بود كه خبر شهادت مسلم‏ بن‏ عقيل و هاني‏ بن ‏عروه را به امام دادند . 

 

ادامه ....

ادامه مطلب
یک شنبه 3 آبان 1394  - 11:39 PM

۲۱ ذى الحجه سال‌ شصتم هجرى قمرى

زهير‏بن ‏قين در منطقه زرود به جمع ياران امام پيوست . زهـيـر از لحاظ عـقـيـده , عـثـمـانى بود وعلاقه اى به اهل بيت نداشت وى ازمحترمين طايفه خود بود در كوفه زندگى مى كرد ودر ميدانهاى جنگ , رشادتهايى ازخود نشان داده است . در سال شصت همراه خانواده اش به حج رفت ودر مراجعت مسير حركت اوبا قافله امام حسين (ع ) يـكـى گرديد, منتها از اينكه با حضرت برخورد كند پرهيزمى كرد به اين نحو كه اگر حضرت راه مـى رفت , او مى ايستاد واگر امام (ع ) توقف مى كرد او حركت مى نمود تا بالاخره در منزلى به ناچار هـر دو رحل اقامت افكندند,منتها با فاصله از همديگر, زهير با خانواده اش مشغول غذا خوردن بود كـه قـاصـد امام حسين (ع ) آمد وچنين گفت : " ان ابا عبداللّه الحسين (ع ) بعثني اليك لتاتيه " با شـنيدن اين پيغام , لقمه غذا از دست همه افتاد وحالت تحير وسكون به همه آنان دست داد زوجه زهير گفت : چرا نشسته اى ؟

زهير حركت كردوشرفياب حضور امام (ع ) گشت , در اين تشرف چه گفته وشنيده شد, تاريخ مطلبى راضبط نكرده است , همينقدر آمده كه زهير با حالت خوشحالى وبشارت برگشت واثاثيه خودرا از ساير اثاثيه ها جدا كرد وحسينى شد. در شب عاشورا هم آن وقتى كه امام (ع )بيعت خودرا از اصحاب برداشت زهير برخاست وگفت : " به خدا قسم ! دوست دارم كشته شوم , بعد زنده شوم , باز كشته شوم وبعد زنده شوم تا هزار مرتبه , تا بدينوسيله خداوند متعال , مرگ را از شما واز جوانان اين خاندان دفع كند ". صبح عاشورا شهادت زهيراست صبح عاشوراامام حسين (ع ) زهيررا در ميمنه وحبيب را در ميسره لشكر قرارداد.بـعـد از شـهـادت حـبيب , صحنه جنگ داغ شد, موقع ظهر, حضرت , نماز را خواند, زهير جلو آمد وحمله را آغاز كرد وگفت : انا زهير وانا بن القين ـــــ اذودكم بالسيف عن حسين . دوباره خدمت حضرت رسيد وبا اين اشعار با امام (ع ) وداع كرد:. فدتك نفسي هاديا مهديا ـــــ اليوم القى جدك نبيا. وحسنا والمرتضى عليا ـــــ وذا الجناحين الشهيد الحيا. مدتى جنگيد تا برزمين افتاد, ابا عبداللّه الحسين (ع ) خودش را بر بالين زهيررساند وفرمود:. " لا يبعدنك اللّه يا زهير! ولعن اللّه قاتليك لعن الذين مسخوا قردة وخنازير "  . در زيارت ناحيه , خطاب به زهير, چنين مى خوانيم :. " الـسـلام عـلـى زهير بن القين البجلي القائل للحسين وقد اذن له في الانصراف , لاواللّه لا يكون ذلك ابدا ا اترك ابن رسول اللّه اسيرا في يد الاعدا وانجو انا لا اراني اللّه ذلك اليوم  "  .

ادامه مطلب
یک شنبه 3 آبان 1394  - 11:38 PM

صفحات سایت

تعداد صفحات : 22

جستجو

آمار سایت

کل بازدید : 108261
تعداد کل پست ها : 730
تعداد کل نظرات : 18
تاریخ ایجاد بلاگ : جمعه 23 دی 1390 
آخرین بروز رسانی : دوشنبه 20 دی 1400 

نویسندگان

www.ziaossalehin.ir