پيام مهم امام حسين(عليه السلام) در شب و روز عاشورا
همچنان كه ملاحظه فرموديد، در تمام اين سخنرانى ها محور فرمايش هاى امام(عليه السلام)، تحذير از دنيا، مال حرام و لذت هاى دنيا و بدبختى هايى است كه براى انسان ايجاد مى كند. اگر ما مى خواهيم واقعاً حسينى شويم، شايسته است از كلامى كه حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) شب و روز عاشورا مكرراً به بهانه هاى مختلف براى دوستان و دشمنانش بيان فرمود استفاده كنيم. «و كونوا من الدنيا على حذر». هر كس كه بخواهد به سعادت برسد، بايد از اين كلام استفاده كند.
پاسخ سيدالشهدا(عليه السلام) به تحليل جامعه شناسان
ادامه پاسخ اين مطلب را از كلمات خود حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) نقل مى كنم. كلماتى كه غالب آنها يا در شب عاشورا يا روز عاشورا از زبان مبارك آن حضرت صادر شده است. حاصل همه آن سخنان اين است كه درد اصلى اين شياطين و منحرفين، دنياپرستى است. علاج آن هم مبارزه با دنياپرستى است. دنياپرستى غير از بهره مندى از حيات دنيا و متعلقات آن است. دنياپرستى، دلبستگى به دنيا است، به گونه اى كه انسان را از مسير حق باز داشته به گناه وادار كند.
تحليل اين رخداد از منظر معارف اسلامى
بنا بر اين، از ديدگاه اسلام، تحليل جامعه شناسان خطا است، همچنان كه نتيجه حاصل از آن نيز نادرست است.
اما جواب اسلام به سؤال مذكور اين است كه انسانها تمايلات مختلفى دارند كه در اثر شرايط مختلف اجتماعى كه بسيارى از آنها هم اختيارى است، در افراد تقويت مى شود و گاهى به حدّى شدت مى يابد كه همه خواسته ها و ارزشهاى انسانى را تحت الشعاع خود قرار مى دهد. من و شما الحمد للّه ـ به چنين تمايلات شديدى مبتلا نشده ايم. اما ممكن است به افرادى برخورد كرده باشيم كه براى آنها شهرت و مطرح شدن در جامعه اهميت داشته باشد و براى رسيدن به شهرت آمادگى فداكردن و گذشتن از همه چيز حتى دين را دارند.
نقد ديدگاه جامعه شناسان در تحليل حادثه كربلا
بر اساس ديدگاه جامعه شناسان، حادثه كربلا نتيجه طبيعى رقابت بين دو تيره يا دو قبيله است. گاهى نيز عواملى به رقابت آنها ضميمه شده و موجب مى شود اين رقابت حادتر شود.بنا براين، مخالفت دو قبيله يا دو تيره با يكديگر امرى طبيعى است كه گاهى نيز به جنگ منجر مى شود. زمانى كه يكى از دو قبيله در جنگ پيروز شد و رفتارى خشونت آميز با طرف مقابل داشت، بايد منتظر باشد كه روزى نيز طرف مغلوب، غالب شود و از آنها انتقام بگيرد و آن خشونت را درباره فرزندان آنها اعمال كند.
علت تفاوت گروه هاى هم سان از نظر وراثت و محيط
اما در بُعد اجتماعى، چگونه دو گروه كه گاهى از يك نژاد هستند و حتى با يكديگر رابطه خويشاوندى دارند، در مقابل هم قرار گرفته و يكى از آنها، مانند خاندان پيغمبر(صلى الله عليه وآله وسلم)، تا عالى ترين سطح ممكن ترقى و تعالى پيدا مى كند و گروه ديگر مانند بنى اميه، به حدى سقوط مى كند كه از هر حيوان درنده اى پست تر مى شود. با وجود اين كه اين دو گروه، هر دو از يك نژاد و از قبيله قريش بوده اند و عبد مناف جدّ مشترك آنها بود.
پيش از اين بيان شد كه در واقعه كربلا دو گروه كاملا متمايز در برابر يكديگر قرار گرفته بودند; گروه اول عده اى از انسان ها كه در نهايت پاكى و اوجِ تعالى روح و قرب به خداى متعال بودند و گروه دوم دسته اى انسان نما بودند كه در نهايت پليدى، قساوت و درندگى بودند. با توجه به تفاوت چشمگير اين دو گروه كه از سويى نمونه بارز عروج انسان به عالى ترين مرتبه انسانيت و از سوى ديگر سقوط او به پست ترين مراتب حيوانيت است،
ارتباط بين «بايد»ها و «هست»ها
ارزشها، خوبى ها و بدى ها و بايدها و نبايدها بر اساس تحليل صحيح، مبتنى بر شناخت ها و هست هاست. به تعبير ديگر، تمام بايدها بر پايه هست ها استوار است و به نحوى از هست ها استنتاج مى شود. اين بحثى است كه از حدود بيست سال قبل در كشور ما مطرح شده است. آيا بايدها و هست ها با هم ارتباط دارند يا نه و آيا بايدها از هست ها استفاده مى شوند يا نه؟ قبل از انقلاب،