ارتباط بين «بايد»ها و «هست»ها
ارزشها، خوبى ها و بدى ها و بايدها و نبايدها بر اساس تحليل صحيح، مبتنى بر شناخت ها و هست هاست. به تعبير ديگر، تمام بايدها بر پايه هست ها استوار است و به نحوى از هست ها استنتاج مى شود. اين بحثى است كه از حدود بيست سال قبل در كشور ما مطرح شده است. آيا بايدها و هست ها با هم ارتباط دارند يا نه و آيا بايدها از هست ها استفاده مى شوند يا نه؟ قبل از انقلاب،
ناآگاهى و دنياطلبى، دو عامل مهم انحراف
در اينجا تنها مسأله ضعف شناخت، مطرح نبود. مسأله مهم تر هوسهايى بود كه آنها اميد داشتند با بيعتشان به آن هوسها و آرزوها برسند. اين واقعيت بزرگ و مهمى است. واقعيت تلخ اين است كه انسان با وجود اينكه راه را ياد گرفته، آن را شناخته و اثبات مى كند و مدتها آن راه را مى پيمايد، ولى دلبستگى ها و آرزوهايى در زواياى دلش نهفته است كه در دوران هاى مختلف زندگى، فرصتى براى بروز و ظهور پيدا نكرده است و روزى اين آرزوها جوانه مى زند و در دل ظاهر مى شود و با ظهور خود در رفتار انسان تأثير مى گذارد، تصميم ها را تبديل به ترديد و پيشروى ها را تبديل به توقف و گاهى تبديل به عقب گرد مى نمايد و در نتيجه انسان بر خلاف شناخت خود عمل مى كند.
ميهمان در مذبح ميزبان!
تمام آنچه گفته شد مقدمه اى براى مطرح كردن سؤال ديگرى بود. همه ما شنيده ايم كه مردم كوفه حضرت سيدالشهدا(عليه السلام) را براى امامت و خلافت به كوفه دعوت كردند. اين دعوت در زمانى صورت گرفت كه معاويه از دنيا رفته و در تمام بلاد اسلامى براى يزيد بيعت گرفته بودند.
بررسى اين نظريه با توجه به آيات قرآن
قرآن كريم زمانى كه با كفار، ملحدين، فساق، فجار، آدم كش ها، ظالمين و ستمگران برخورد مى كند، آنها را تبرئه نمى كند. قرآن بد بودن افراد را نتيجه بد بودن پدران و يا محيط اطراف نمى داند و به سختى با چنين افرادى برخورد مى كند، تعبيرات تند و تهديدهاى عجيبى را در مورد افرادى كه به راه خطا مى روند، به كار مى برد. در مقابل براى خوبان عبارتهاى ستايش آميز و تشويق هايى را به كار مى برد; بلكه محور همه دعوت هاى انبياء را انذار و تبشير تشكيل مى دهد. از القاب عام همه انبيا منذر و مبَشّر است. «رسلا مبشرين و منذرين»1.
وراثت و محيط، تنها عوامل صعود و سقوط انسان؟
طبيعى است كه نمى توان چنين مباحثى را به صورت تفصيلى در اين مجلس مطرح كرد. اما با توجه به نظريات روان شناسان، به صورت خلاصه مى توان گفت: عوامل مؤثر در شكل گيرى شخصيت انسان را مى توان به دو دسته تقسيم كرد: دسته اول عوامل وراثتى و ژنتيك هستند. به تعبير ديگر خصوصياتى كه فرزندان از پدران و مادران به ارث مى برند. اگر پدرانى داراى صفات رذيله اى باشند، كما بيش اين صفات به فرزندان آنها هم سرايت كرده و آن را به ارث مى برند. همچنان كه با مشاهده تيره بنى اميه متوجه مى شويم همه افراد اين تيره كمابيش فاسد بودند. در مقابل با مشاهده امام حسين(عليه السلام)، اميرالمؤمنين(عليه السلام)، پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) و اجداد ايشان ملاحظه مى كنيم كه تمامى اين بزرگواران افرادى شايسته و با فضيلت بوده اند.
اوج صعود و سقوط در كربلا
همچنان كه به خاطر داريد، سال گذشته نيز ما در اين محفل، بعضى از ابهامات و شبهاتى را كه احياناً پيرامون تاريخ كربلا در ذهن بعضى از مردم پديد مى آيد مطرح و سعى كرديم در حد توان و فهم خود و در حد ظرفيت مجلس پاسخهايى بيان كنيم. يكى از سؤالاتى كه ممكن است به ذهن هر نوجوان و جوان در ابتداى آشنا شدن با داستان كربلا خطور كند، اين است كه ما در اين داستان با گروه ممتازى از انسان ها مواجه مى شويم كه نمونه آنها را در تاريخ كمتر مى توانيم پيدا كنيم.
نویسنده : میرحسن موسوی
براى رسیدن به آمال و اهداف والای آفرینش و نیل به لقای الهی و نیز تقابل با هجمههای درونى و بيرونى و یا چیرگی بر مشكلات در راه رسيدن به مقصود، استقامت و پايدارى لازم است. بدون صبر، رسیدن به مطلوب، مقدور نخواهد بود. بخاطر اينكه مصائب وارده و سختیهای طریق معنا، انسان را زمین گیر نکرده و از پاى در نياورد، بايستی صبر پیشگی را آموخت. و لذا این ندای پاک فطرت و دین را میتوان در همه مراحل با گوش جان و از زبان قرآن و برهان و عرفان شنید که؛ صبر پیشه کنید.