آيا فهم دين به علما و مجتهدان اختصاص دارد؟
پيش از اين فهرستى از شبهه هائى را كه در اين عصر و در باره مبانى اعتقادى و فكرى اسلام مطرح شده است، به ترتيب قهقرايى منطقى ارائه شد و وعده داديم كه در حد فرصت و توفيق، به همان ترتيب پاسخ مناسب براى هر يك از اين شبهه ها عرضه كنيم.
ترفندها و شبهه هايى ديگر براى نفى ارزش ها و عقايد دينى
و امّا اگر راه قبلى بسته بود و هر چه در ميان مراجع جستجو كردند موفق به يافتن فتوايى موافق نظر خود در بين اقوال علماى گذشته و حاضر نشدند كه بتوانند از آن سوء استفاده كنند، در اين صورت چه كارى مى توانند انجام دهند؟ مرحله دوم فعاليت شياطينِ فتنه گرْ القاى اين شبهه است كه علما بر چه اساسى فتوا مى دهند؟ در پاسخ اين شبهه گفته مى شود: منبع فتواى علما قرآن و حديث است و آنها از پيش خود فتوا نمى دهند.
سير تحوّل شبهه ها
اين سير طبيعى عملكرد شياطينى است كه قصد ايجاد انحراف در دين را دارند. آنها به همين سادگى كار خود را از همين جا شروع مى كنند. هنگامى كه آنها مى خواهند گناهى را رايج كنند و مردم مى گويند اين كار گناه است، آنها مى گويند چه كسى گفته است اين كار گناه است؟ مردم پاسخ مى دهند: علما گفته اند. اين شياطين درصدد برمى آيند كه اعتبار روحانيت، فتوا و رساله را از بين ببرند. به همين منظور شبهاتى را در اين راستا القا مى كنند.
نفى ارزش ها و اعتقادات دينى به بهانه اختلاف فتوا
عامل ديگرى نيز در اين ميان وجود دارد كه به طور اجمال به آن اشاره مى كنم:
كشورهاى سرمايه دار دنيا، ديندارى را و به خصوص ديندارى اسلامى و بويژه اصولگرايان مانند جمهورى اسلامى را، با پيشرفتهاى اقتصادى خود هماهنگ نمى بينند. يعنى چه؟ اجازه بدهيد اين مسأله را در قالب مثالى عرض كنم.
ارزش ها و اعتقادات دينى چگونه كنار زده مى شوند؟
در هر محيط انسانى باورها و ارزشهايى مطرح است كه از طرف مردم پذيرفته شده و مورد احترام قرار گرفته است. به عنوان مثال، اگر كسى محيط كشور اسلامى ما را بررسى كند، مى بيند كه مردم به خدا، پيغمبر(صلى الله عليه وآله) و ائمه اطهار(عليهم السلام) معتقدند، به سيدالشهدا(عليه السلام)علاقه دارند، به قرآن احترام مى گذارند، احكام قرآن را احكام خدا، مقدس و واجب الاطاعه مى دانند و هم چنين باورهاى ديگرى كه براساس آنها ارزشهايى مطرح مى شوند. مردم يك جامعه براساس باورهاى خود، امورى را خوب و در مقابل، امور ديگرى را بد مى دانند، كارهايى را گناه، زشت و پليد مى دانند و بر خلاف آنها، كارهاى ديگرى را مقدس و محترم مى شمارند.
تقويت عقايد دينى، پادزهرى براى پيش گيرى از انحراف
اما بخش ديگرى از آفتهايى كه براى انسان پيش مى آيد مربوط به شناخت، عقيده و فكر است. در برابر اين گونه آفات بايد بكوشيم عقايد خود را با دلايل روشن و منطقى اثبات كنيم و به عقايد تقليدى كه از پدر و مادر يا از محيط فرا گرفته ايم، اكتفا نكنيم. و به خصوص در اين روزگار، پاسخ شبهاتى را كه در زمينه مسائل اعتقادى و معرفتى مطرح مى شود، ياد بگيريم.
پيش از اين، اين سؤال را مطرح كرديم كه چگونه انسانها از نظر علوّ درجات يا پستى و ذلت تا اين اندازه با يكديگر تفاوت پيدا مى كنند و حتى ممكن است يك انسان در بخشى از عمر خود، از جمله بهترين انسانها باشد و در بخش ديگرى تا حد حيوانات تنزل كند و هم چنين بالعكس، ممكن است كسى حتى تا اواخر عمر اهل شقاوت بوده و در پايان عمر مستبصر و اهل هدايت شود و به درجات عالى برسد، چنان كه در تاريخ زمان حضرت سيدالشهدا(عليه السلام)نمونه هايى از چنين افرادى را داشته ايم.