مشاهیر ایران و جهان - رنجبرريال قربانعلی

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

شهید قربانعلی رنجبر : فرمانده گردان علي‌بن ابي‌طالب(ع) لشكر 25 كربلا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) به رنجبر آهو دشتي مشهور بود.در تاریخ 17/3/1330 «گرم رود» در شهرستان «ساری» به دنیا آمد. او تا پایان دوره ی ابتدایی درس خواند وبعد از آن به دلیل محرومیت ناشی از حکومت فاسد پهلوی ترک تحصیل کرد و به کار پرداخت. وضعيت مالی خانواده چندان مناسب نبود. پدر خانواده زمينی برای کشت در اختيار نداشت و از راه چوپانی امرار معاش می کرد. قربانعلی بيش از پنج سال از زندگی اش نگذشته بود که کار و فعاليت را آغاز کرد و با به چرا بردن گاو و گوسفند به کمک خانواده شتافت. پس از چندی خانواده رنجبر برای گريز از وضعيت نامناسب معيشتی به شهرستان ساری مهاجرت کردند. اما نقل مکان به ساری نيز وضعيت بد اقتصادی خانواده را بهبود چندانی نبخشيد. پدر خانواده ناگزير از راه باغبانی و خريد تخم مرغ از مناطق کوهستانی و فروش آن در شهر مخارج خانواده را تامين می کرد. در چنين شرايطی قربانعلی به مکتب خانه رفت و قرآن را فرا گرفت. دوران تحصيل را در مدرسة "مصطفی"در" ساری" آغاز کرد اما به علت فقر خانواده تحصيل را رها کرد. ابتدا در مغازة شخصی به نام حاجی "غفرانی" شروع به کار کرد و سپس در کارگاه موزاييک سازی مشغول به کار شد. مدتی به نقاشی ساختمان مبادرت ورزيد. با ورود به دوران نوجوانی، وضعيت اقصادی خانواده اندکی بهبود يافت و موفق شدند زمين کشاورزی خريداری کنند. در اين دوران به تحصيل دروس مذهبی علاقه مند شد و در محضر يکی از روحانيون معروف به نام حاج آقا "شفيعی" همچنين آقای "پيش نمازی" به تحصيل دروس مذهبی پرداخت. به تدريج تحولات روحی محسوسی در وی ايجاد گرديد. به مسجد می رفت خصوصاً قرآن و نهج البلاغه علاقه مند بود و عليه کسانی که خلاف موازين اسلامی رفتار می کردند، جبهه می گرفت و به تندی رفتار می کرد. در همين ايام به پيشنهاد دايی خود و علی رغم رضايت پدر با خانم "رقيه حيدری" ازدواج کرد. پس از ازدواج نا رضايتی پدر بر ورابط او با خانواده تأثير گذاشت و ارتباط او را با خانواده محدود کرد. نخستين فرزند قربانعلی در سال 1350 به دنيا آمد و نام "زهرا" را بر او نهادند. با اوج گيری انقلاب اسلامی به علت شرکت در تظاهرات و راهپيماييها تحت تعقيب قرار و دستگير شد. سپس در درگاه نظامی گرگان محاکمه و به مدت يک ماه در زندان ساری زندانی گرديد. با پيروزی انقلاب اسلامی ايران در بهمن ماه سال 1357 از 23 بهمن 1357 به مدت پنج ماه در کميتة انقلاب اسلامی مشغول شد. در فاصلة سالهای 1358 تا 1360 يعنی زمان عضويت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به عنوان مسئول گروه جنگل در واحد عمليات منطقه 3 مازندران در پايگاه "ساری" به انجام وظيفه پرداخت. سپس به مناطق جنگی اعزام شد. ابتدا در جبهه های غرب در سرپل ذهاب باختران حضور يافت و به سمت فرمانده ی دسته برگزيده شد. با مراجعت از جبهه مسئوليت سازماندهی بسيج را در واحد عمليات بسيج منطقة سه مازندران را به عهده گرفت. مدتی بعد بار ديگر به مناطق عملياتی رفت و مسئوليت واحد عمليات قرارگاه حمزه در مريوان را از تاريخ 15 فروردين 1361 تا 27 بهمن 1362 بر عهده گرفت. پس از آن در تاريخ 28 بهمن 1362 به سمت فرماندهی گروهان از گردان يا رسول اللّه منصوب شد. تا تاريخ 15 مهر 1363 در اين سمت باقی ماند. پس از بازگشت از جبهه در ستاد خاتم الانبياء به جمع آوری کمکهای مردمی و اجناس مبادرت می کرد. به اطرافيان می گفت در جبهه گاه به رزمندگان غذا نمی رسد و مجبورند از گياهان تغذيه کنند. با خانواده و اهل فاميل رفتاری صميمانه داشت. به گفتة پدرش به هنگام عصبانيت خشم خود را فرو می خورد و در حل مشکلات به همه کمک می کرد. گاهی اوقات که قادر به حل مشکلات مالی ديگران نبود، قرض می گرفت. اشتباه و خطای فرزندان را از راه نصيحت اصلاح می کرد. همواره به آنها توصيه می کرد در انتخاب دوستان خود دقت کنند. و با افراد با ايمان و اهل نماز و با خانواده مذهبی رفت و آمد کنند. قربانعلی مسئوليت فرماندهی گردان علی بن ابی طالب از لشکر 25 کربلا را بر عهده داشت. در جريان عمليات فتح شهرک ماووت عراق در منطقه عملياتی غرب، به همراه چند تن از سرداران ديگر نظير حاج حسين بصير که در اين عمليات به شهادت رسيد. ـ قصد داشتند شهرک مذکور را فتح کنند. در همين حين به داماد خود آقای کلاگر گفت : «هر يک از ماه زودتر به شهادت رسيد ديگری پيکرش را به عقب بازگرداند تا به دست خانواده برسد.» سرانجام قربانعلی رنجبر در جريان عمليات فتح ماووت در تاريخ 1 تير 1366 در منطقة عملياتی غرب در اثر اصابت ترکش به شانة راست به شهادت رسيد. به هنگام شهادت نام امام زمان (عج) را بر زبان داشت و از همرزمان طلب آب کرد. جسد او مدتی در منطقة عملياتی باقی ماند و پس از کشف به آهودشت انتقال يافت و در آرامگاه "ملا مجدالدين"در "ساری" به خاک سپرده شد.

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 13 تیر 1395  - 12:38 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی