مشاهیر ایران و جهان - کلبادی نژاد، رحیم

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

شهید رحیم کلبادی نژاد : قائم مقام فرمانده گردان امام حسين(ع ) لشگر25 کربلا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) در خانواده اي از نظر مالي متوسط واز نظر ديني و اصول اخلاقي پايبند به دين و قرآن ودرسال 1342 دراولين روز دي ماه در منطقه ی " گلوگاه"در استان مازندران پا به جهان گذاشت. دوران طفوليت و کودکي را در ميان همين خانواده که سرشار از اعتقادات مذهبي بودند گذراند. رحيم از همان اوايل کودکي به مسائل اسلامي مانند خواندن نماز وگرفتن روزه ، اهميت مي دادند و در تمام مجالس مذهبي شرکت داشتند. ايشان فردي مهربان ودلرحم و در عين حال شجاع و بي باک بودند در دوران انقلاب شهيد نوجواني بيش نبود ولي در تمام تظاهرات شرکت فعالانه داشتند. پدر شهيد مردي زحمتکش و مادر ايشان نیز به دلیل تنگناهای موجود در زمان حکومت ستمشاهی ،تا سال سوم راهنمايي تحصيل کردند .او مانند هزاران دانش آموز شهید که در دفاع مقدس 8ساله مردم قهرمان ایران جانشان را فدای اسلام ومیهن کردند؛ در عين فراگيري علم بود که جنگ تحمیلی آمريکا توسط عراق بر عليه ايران اسلامي آغاز گرديد .او پس از پیگیری های زیاد توانست در سال 1360 به سوي جبهه هاي کردستان روانه شود. در اولین اعزام همراه چند تن از دوستان خودبود. پس از اعزام به جبهه های غرب در تاريخ 18/5/60 به عضويت سپاه سنندج در آمد . دوران آموزشي را در گذراند و در تاريخ 23/4/61 به گردان جندالله رفت و کارش را در اين گردان ادامه داد . در عمليات پاکسازي جاده تکاب- شاهين دژ شرکت داشتند و توانستند به همراه همرزمان غنايم زيادي را به دست آورند. در عملیات بعدی ودر منطقه ی ديواندره توانستند سيزده روستاي را از وجود کثیف ضد انقلاب پاکسازي کنند . بعد از آن به مريوان رفت ودر عملياتی دیگر به همراه رزمندگان چندين روستا را از دست ضد انقلابيون پاکسازي کردند .در این عملیات چند تن از همرزمانش شهيد ، مجروح و اسير شدند اما این حوادث کمترین خللی در اراده ی فولادین این مرد بزرگ ایجاد نکرد. خستگی را نمی شناخت .بلا فاصله پس از پایان هر عملیات خود را آماده عملیات بعدی می کرد . بعد از این عملیات او در چندین عملیات دیگر در مناطق غرب کشور شرکت کردوبعد از آن به پاس جانفشانی هایش به ديدار امام رفت. پس از دیدار با مرید خود دوباره به سنندج برگشت و به علت کسالت جسماني که داشتند از گردان جندالله بيرون آمدند و مدتي را در روابط عمومي سپاه مشغول خدمت شدند . مدتی بعد به دفتر نمايندگي امام (ره)در سپاه سنندج رفت و در آنجا مشغول خدمت شد. اوبعد از 22 ماه تلاش وايثار گري در کردستان و ديدن شهادت خيلي از دوستانش که به دست گروهکهای ضد مردمی مثل:دمکرات ، کومله و منافقين که به طرز فجيعانه اي صورت مي گرفت از کردستان مظلوم خداحافظي کرد و براي امر مهم ازدواج به شهر خود برگشت و در سپاه بندر گز براي چند ماهي مشغول خدمت شد . با شناختي که دوستانش از او داشتند برایشان مشکل بودکه او اين چند ماه را چگونه در پشت جبهه تحمل می کند ،چون ايشان عاشق اسلام و قرآن بودند ومي گفتند که جبهه ها بيشتر به ما احتياج دارد . اين نيست که به پدر و مادر و همسر خودش علاقه اي نداشته باشد بلکه مي گفت " حسين زمان تنهاست ما نبايد او را تنها بگذاريم " شهيد رحيم چند ماهي بعد از ازدواج دوباره به طرف جبهه ها هجرت کرد واين بار نه به طرف کردستان بلکه به طرف جبهه جنوب ودر گردان حمزه با سمت معاون فرمانده گروهان کار را شروع کرد.در آ«ن زمان یک آرامش نسبی در کردستان حاکم شده بود. بعد از چند روز در عمليات مهم والفجر 6 شرکت نمود. بعد ازاین عملیات به گردان موفق و پيروز امام حسين (ع) رفت . در تاین ایام او در خط مقدم زخمی شد وبه بيمارستان انتقال يافت اما فرداي آن روز به اصرار خودشان دوباره به اهواز برگشت. اودر اين مرحله هشت ماه در جبهه بود وبعد از اين مدت به مرخصي رفتند . استراحتی که فقط نام آن مرخصي بود . او در پشت جبهه همیشه در مبارزه با منافقين و ضد انقلابيون و افراد مفسد و کساني که بر عليه انقلاب اسلامي توطئه ميکردند ،بود. مبارزه مداوم و پي در پي و امر به معروف و نهي از منکر ايشان به همراه ديگر دوستان وشهدا که در حين مرخصي ها صورت مي گرفت منشا خیر و برکت زیادی برای منطقه ی گلوگاه بودوباعث شده بود مردم به دیده ی احتران به این بزرگواران نگاه کنند. نوبت سوم حضور ایشان در جبهه درجبهه های غرب بود.اوبه اتفاق همسر و فرزندش دوباره به سوي کردستان روانه شد و چند ماهي را در کردستان گذراند اما با شهادت عده اي از دوستانش دلش آرام و قرار نداشت . با مشاهده ی وضعیت جبهه های جنوب ونیازی که در این مناطق به نیرو احساس می شد خانواده اش را به گلوگاه آورد و دوباره به سوي جبهه هاي گرم و طاقت فرساي جنوب رهسپار گشت. در تاريخ 12/1/65 به سوي منطقه ی عملیاتی فاو حرکت کردند. در تاريخ 14/2/65 دوباره عازم جبهه شد ودر عمليات مهم کربلاي يک بر اثر ترکش خمپاره 60 از ناحيه سر ، سينه و دست و ديگر اعضاي بدن به شدت مجروح شد وخودش را توسط يک آمبولانس به پشت خط رساند و ايشان را به بيمارستان بردند . در خردادماه1365 زماني که خداوند فرزند دومش محمد رابه اوهديه کرد ،همزمان بود با اوج درد ناشی از زخمهایش که دراثر ترکشهای خمپاره ایجاد شده بود. همسرش در این باره می گوید: طي اين دو يا سه ماهي که دزفول بودند خيلي زجر و سختي کشيدند و حتي با آمپولهاي مسکن خيلي قوي هم نمي توانستيم يک ذره از دردهاي بدنش را کم کنيم . سه عمل جراحی بر روي بدنش انجام شد و او را حدود يک ماهي با چرخ ويلچر به اطراف مي بردیم . به شکرانه خدا کم کم توانست با عصاي خود را کنترل کند واز رختخواب بيرون آمد .او آنقدر عشق وعلاقه به اسلام و امام داشت که نتوانست با اين همه مجروحيتي که داشت بيشتر از سه ماه در خانه بماند و با همان عصاي زبر بغل دوباره عازم جبهه ها شد. بعد از مدتي که حدود يک ماه و نيم او را دوباره به مرخصي فرستادند وبعد از مرخصي دوباره به جبهه رفت . اما اين بار حرفهايش ، رفتارش و کردارش با دفعات ديگر خيلي فرق داشت اين بار او نورانيتي ديگر پيدا کرده بود. حالات روحاني او را همه احساس مي کردند. هر کس که به او برخورد مي کرد ميفهميد که ديگر اهل اين عالم خاکي نيست، مي فهيمد که او رخت سفر را آماده کرده وبا همين حالات روحاني بود که وارد عمليات کربلاي 5 شد. او در آن عملیات سمت معاون فرمانده گردان امام حسين(ع) را به عهده داشت ودر منطقه عملياتي کربلاي 5 منطقه درياچه ماهي نرسيده به کانال خروجي درروز دوم دی ماه 1365ساعت حدود 12 ظهر به همراه برادران مرتضي قرباني و ديگر فرماندهان از جمله شهيد منصور کلبادي نژاد بعد از پاتک شديد گارد رياست جمهوري عراق و جهت سرکشي خط در يک نقطه بريدگي کانال توسط تير بار دشمن از ناحيه پهلو مورد اصابت قرار گرفت وبه شهادت رسيد وبه آرزوي ديرينه خود رسيد . اودر مدت حضور در جبهه علاوه بر شرکت در دهها عملیات کوچک در عملیات زیر هم حضوری فعال داشت. -عمليات پاکسازي شهرک ربط و جاده بانه سردشت که يکي از جاده هاي بسيار مهم براي ضد انقلاب (کومله ، دمکرات و منافقين) بود . - عملیات کربلاي يک - عمليات والفجر هشت - عمليات والفجر 6 -عمليات کربلاي 5

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 13 تیر 1395  - 12:38 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی