ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید علی اصغر بیاتی : فرمانده گردان امام صادق(ع) لشگر25کربلا(سپاه پاسداران انمقلاب اسلامی) سال 1329 در روستاي "شهيد آباد"(تروجن)در شهرستان" بهشهر" چشم به جهان گشود. در سن پنج سالگي مادرش را از دست داد و از 8 سالگي به دلیل مشکلات مالی به کار کردن پرداخت .اونزد پدر بزرگش به يادگيري خياطي مشغول شد و اين حرفه را تا سن 19 سالگي زماني كه در سال1348 به خدمت سربازي اعزام گرديد ادامه داد. پس از انجام خدمت سربازي به زادگاهش برگشت و از همين زمان مبارزاتش بر عليه رژيم طاغوت شروع شد . در سال 1352 ازدواج نمود كه حاصل آن 3 دختر و يك پسر مي باشد . قبل از پيروزي انقلاب در مبارزات چه در شهر خود و چه در تهران حضوری فعال داشت.او با تهيه و توزيع كتب و نوراهاي مذهبي به جنبه ی فرهنگی مبارزه هم توجه داشت. براي استقبال از امام (ره) هفته ها در تهران منتظر قدوم مباركش بود و بعد از ورود آن بزرگوار به زادگاهش بازگشت و به فرمان امام مبني بر تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي يكي از بنياد گذاران سپاه شهرستان" بهشهر"بود .او با پوشيدن لباس سبز خود را آماده حراست از انقلاب نمود. در اواخر سال 58 به قصر شيرين و از آنجا به كردستان شتافت و با تجربه اي كه در فعاليتهاي انقلاب و سپاه پاسداران كسب كرده بود در جنگ عليه ضد انقلابیون "كومله "و "دمكرات"که کمر به تجزیه کردستان وآزارو اذیت مردم شریف آن دیار بسته بودند شركت نمود. بعد از پيروزي در جبهه مذكور به ديار سبز مازندران بازگشت و در درگيريهايي كه گروه های چپ وکمونیستی در "گنبد" ايجاد كرده بود حاضر شد و به مبارزه پرداخت. اودر "گنبد"فرماندهي گروه اعزامی از "بهشهر" را قبول کرد. پس از پيروزي در "گنبد" عازم بندر"تركمن" شد و به دنبال پاكسازي باقيماندة گروهك های ضد مردمی وضد انقلاب بود . در جهت ساماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بندر" تركمن" تلاش زيادي نمود و در آنجا به عنوان فرماندة عمليات مشغول به كار شد. پس از آن عازم "لاهيجان" شد و در سركوبي گروهكها و تشكيل سپاه آنجا نیزنقش محوري داشت . در سال 1358 در پي فرمان امام (ره) مبني بر تشكيل بسيج مستضعفين اقدام به تشكيل بسيج در شهرستان "بهشهر" نمود و اين نيروي عظيم مردمي را براي سركوبي منافقين به نقاط مختلف "مازندران" و "گيلان" از جمله "سياهكل" هدایت كرد. زماني كه منافقين به" امل"و"بابل" حمله كردند اورشادتها ی بی شماری از خود نشان دادودر خلق حماسه هزار سنگردر این شهرها سهم عمده ای داشت. پس از آن وبا آغاز تجاوز عراق علیه کشورمان به جبهه "بازي دراز" شتافت وپس از ناحيه سر مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت . مدتي بستري بود وبعد از بهبودي مامور تشكيل بسيج غرب " بهشهر" گرديد و بعد از سازماندهي این نهاد به منطقه "شوش" رفت و با سمت فرمانده عمليات رشادتها ی بیشماری از خود به یادگار گذاشت. او علاوه بر شركت در عمليات مامور حفاظت از مكانهاي حساس و اشخاص مهم مملكتي نيز بود. به علت مشكلات در قبل از انقلاب و مشغله كاري بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، نتوانست ادامه تحصيل دهد اما با تجربه اي كه از دوران جنگ داشت از درايت وبينش عمیقی برخوردار بود. سر انجام در 29/11/1360 تنگه چزابه در منطقه عملياتي بستان پيكر پاره پاره و آغشته به خون اين بسيجي و فرمانده غيور را در آغوش گرفت وپيكر پاكش سه روز بعد از شهادت در تاريخ 2/12/1360 طي مراسمی باشکوه تشيع و در زادگاهش روستاي "شهيد آباد" در جوار ساير همرزمان به خون خفته اش به خاك سپرده شد.