مشاهیر ایران و جهان - فتاحی، علی اصغر

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

شهید علی اصغر فتاحی : فرمانده گردان امام حسین(ع) لشگر17علی ابن ابی طالب(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سال 1343 در روستای "مشهد میقان" در استان مرکزی به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا پایان سال اول دبیرستان ادامه داد,با شروع جنگ به جبهه رفت و در عملیات خیبر که در جزایر مجنون انجام شد, به شهادت رسید. تاریخ شهادت او 7/12/1362 بود .علی اصغر فتاحی بر اثر اصابت تیر به پهلوی راستش به درجه ی رفیع شهادت نائل آمد. شاید تنها چیزی که از این سردار ملی در ذهن ما زمینی ها مانده ,همین باشد اما اگر بخواهیم اورا بهتر بشناسیم باید ببینیم او که بود وچه کرد به این مقام رسید. دوران مبارزات انقلاب اسلامی بود که علی اصغر جوهره ی وجودی خود را نشان داد. با این که سن کمی داشت در اوائل انقلاب با شور و شوق وصف نشدنی به مبارزات انقلابی و کسب آگاهی از انقلابیون و انتقال این آگاهی ها به مردم همت گماشت. در کنار تحصیل، در امور کشاورزی به خانواده خود کمک می کرد. علاقه ی زیادی به کارهای فنی داشت، مدتی را به کارهای سیم کشی ساختمان پرداخت. اوقات فراغت خود را در سنگر مسجد سپری می نمود و هرچه که از انقلاب اسلامی می گذشت. بیشتر شیفته و علاقمند انقلاب می شد. تا جایی که بخش عمده زندگی خود را به پای امام و انقلاب گذاشت. علاقه ی بسیار زیادی به فراگیری آموختنی های نظامی داشت و در شناخت اسلحه و فراگیری امور مربوط به آن از خود شوق زیادی بروز می داد. شاید می دانست که در آینده نه چندان دور باید از این فنون در مقابل دشمنان داخلی وخارجی که اتحاد نامقدسی را برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی مردم ایران به وجود آورده اند؛استفاده کند.علاقه مند بود که دانسته های خود را به سایر افراد انتقال دهد. به گونه ای که یکی از مربیان آموزش های نظامی به شمار می رفت. در سال 1358 نفر با تشکیل بنیاد نوپای سپاه به عضویت این سازمان در آمد و لباس مقدس پاسداران را بر تن کرد. قبل از شروع جنگ در پاک سازی بانه و سردشت از وجود کثیف منافقان وگروهکهای ضد انقلاب ,فعالیت عمده ای را داشت . با شعله ور شدن جنگ تحمیلی بنابه تجربیات این شهید که در مناطق کردستان به دست آورده بود؛ به عنوان فرمانده با جمعی از برادران رزمنده از استان مرکزی عازم مناطق غرب کشور شد. او به همراه همرزمانش به مناطق پاوه, نوسود، سومار، مریوان و گیلان غرب رفت وفعالیتهای بی شماری را برای سد کردن نفوذ دشمنان خارجی به مرزهای خاکی ایران انجام داد.هر موقع برای استراحت به اراک بازمی گشت ,یک لحظه آرام وقرار نداشت .اودر قسمت تبلیغات فعالیت می کردتا هم کارهای بزرگ رزمندگان را به اطلاع مردم برساند ,هم مقدمات جذب نیروی بیشتر برای اعزام به جبهه ها را فراهم نماید. بعد از عملیات بیت المقدس با جمعی از برادران رزمنده به منطقه جنگی جنوب اعزام شد و علاوه بر شرکت در عملیات رمضان در چندین عملیات مختلف مانند والفجر مقدماتی، محرم، والفجر سه، والفجر چهار، آزاد سازی مهران شرکت داشت. در عملیات آزاد سازی مهران از ناحیه ستون فقرات مجروح شد و در نهایت در عملیات پیروزمندانه خیبر بر اثر اصابت تیر به پهلو به درجه ی رفیع شهادت نائل شد. او خود را برای شهادت آماده کرده بود . از قول همرزمان ایشان نقل شده است که او شب ها در دل شب همواره با خدای خود راز و نیاز می کرد و از او توفیق شهادت را خواستار بود و می گفت: «خدایا، من را هم چون شهدای عملیات رمضان گمنام بمیران.» اهل ریا و تزویر نبود و جنگ را بزرگتین دغدغه ی خود می دانست. از دعاهای این شهید در مراسم حسینه ی رزمندگان استان مرکزی در انرژی اتمی آبادان این بود که «خدایا، ما را یاری کن تا راه کربلای حسین را بگشاییم و گناهان ما را ببخش و تمامی مجروحین را عافیت ببخش و ما را در ادامه ی راه شهدای بزرگوار ثابت قدم بفرما.

نویسنده : نظرات 0 چهارشنبه 16 تیر 1395  - 12:42 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی