ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید محمود معین الاسلام : فرمانده گردان امام حسن (ع) لشگر17 علی ابن ابی طالب(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سال 1341 در خانواده ای روحانی در اراک چشم به جهان گشود. پدرش مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ ولی الله معین الاسلام سرپرستی مدرسه علمیه سپهداری اراک بود . محمود در نزد پدر اولین جرقه های اخلاق و فضیلت و صداقت را مزمزه کرد.او تحصیلاتش را ادامه داد تا سالهای 1356و 1357فرارسید ,سالهای مبارزه نفسگیر با طاغوت وستم . این دوران همزمان بود با اوج گیری نهضت اسلامی و محمود نیز مانند دیگر شیفتگان راه الله فعالانه در مبارزات بر علیه رژیم طاغوت شرکت کرد. چند بار با مأمورین نظامی وانتظامی شاه درگیر شد و هربار با کمک خدا و زیرکی و شجاعت بی نظیر خود, از معرکه به سلامت گریخت. ضمن حضور فعال در صحنه های مختلف انقلاب به مطالعه نیز می پرداخت پس از پیروزی انقلاب همراه با دوستان شهیدش فضلعلی جباری، محمد صدر نور، مجید ترکمانی، محمود جقائی، و... اقدام به تاسیس وفعالیت در انجمن اسلامی دبیرستان محبان امام علی (ع) پرداختند. پس از اخذ دیپلم در سال 1359 جهت ادامه خدمت و پاسداری از آرمان های بلند انقلاب وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اراک شد. مدتی در مرکز آموزشی سپاه در استان مرکزی دوره آموزشی دید و بعد از آن در بخش عملیات سپاه به فعالیت پرداخت. مدتی بعد به همراهی جمعی از همرزمانش به کردستان رفت تا در مقابل ضد انقلاب که جنگ داخلی را در آنجا به راه انداخته بود بایستد. پس از بازگشت از کردستان در روابط عمومی سپاه به فعالیت پرداخت و مسئولیت کتابخانه و نوارخانه را به عهده گرفت و با سخت کوشی خود باعث شد کتابخانه و نوار خانه را از نظر کمی و کیفی فعال گردد. در کنار این فعالیت به تشکیل کلاس های اصول عقاید و آموزش قرآن جهت اعضای نوجوان کتابخانه پرداخت و به این ترتیب تعداد زیادی از این برادران را از این جهت آموزش داد. محمود برای تشویق بچه ها از پول خویش کتاب های زیاد و نوارهای مناسب با سنین آنان تهیه و به آنان اهدا می کرد. شهادت مجید ترکمانی در عملیات بستان در او تأثیر عجیبی گذاشت و او را عاشق بی قرار جبهه نمود .این بود که به عملیات سپاه آمد و در اکثر عملیات لشگر اسلام شرکت نمود. در عملیات «فتح المبین» مسئول دسته و در بیت المقدس فرمانده گروهان در عملیات محرم فرمانده گردان و در عملیات «والفجر مقدماتی» و «والفجر سه و چهار» معاون فرمانده گردان بود . دوستان و همرزمانش از رشادت ها و دلاوری های او خاطرات بسیاری دارند. شهید محمود بر حفظ ارزش های متعالی انقلاب و حفظ خط صحیح انقلاب که همان خط ولایت فقیه و حزب الله است به شدت پای می فشرد و در این رابطه هرگز حاضر به کوتاه آمدن در هیچ شرایط زمانی و مکانی نبود. اعتقاد راسخ او به دعا و نقش و تأثیر آن در عمل انسان باعث شده بود علاوه بر مداومت خودش بر دعا دیگر ان را نیز تشویق به قرائت دعا وقرآن می نمود. وقتی نوشته ها و یادداشت های او را مشاهده می کنیم چنان از روح عرفانی و عاشقانه زیبایی برخوردار است که تمام وجود انسان را تحت تأثیر افکار عمیق خداییش قرار می دهد. اعمالش را در نهایت خلوص و به دور از ریا انجام می داد تا جایی که کمتر کسی از یارانش از نماز شب خواندن او اطلاع داشت. به قرآن عشق می ورزید و از میان آیات شریفه قرآن سوره انشقاق را بسیار تلاوت می کرد. یکی دیگر از خصوصیات محمود این بود که ضمن پذیرش اصل لزوم تشکیلات از هر گونه تشکیلات محوری و تشکیلات زدگی متنفر بود و با این روحیه, آن را نوعی شرک می خواند و به همین دلیل هم در مصاحبه اش در منطقه عملیاتی والفجر این را متذکر می شود که وای بر شما اگر چیزی غیر از خدا را اصل و پایه و هدف قرار دهید ,حال هرچه که می خواهد باشد. چه نام و چه مقام و چه سازمان . اسم این عمل را جز شرک نتوان گذارد. قریحه و استعداد او در سرودن اشعار از خصوصیت بارز دیگر این شهید بود که در زمینه های بسیار جالب با مضامین بسیار عالی سروده است. او عاشق جهاد و شهادت بود و هم چون پرنده ای از میدانی به میدان دیگر می شتافت و شهادت را چون گمشده ای گرانقدر می جست آن چنان که در این نوشته اش می گوید: اکنون که اشتیاق جهاد را در سراسر وجودم احساس نموده ام و آرزوی نوشیدن شهد شهادت و رسیدن به وصال یار را در ذره ذره وجودم احساس می کنم ,روانه میعادگاه می گردم تا شاید بتوانم در این راه که راه اولیاء الله باشد جان خود را نثار نمایم لیکن از خداوند منان می خواهم که بینشی به من عطا فرماید که شهادت را بشناسم و با شناخت شهادت و رسیدن به آن بتوانیم چراغ نور افروز شهداء را فروزان تر گردانم .حال که در انتظار وصال, روانه میعادگاه گردیده ام امیدوارم که خداوند نیز ترحمی بر این بنده گناهکار خود بنماید و ما را نیز به جمع رحمت گزیدگان بپزیرد. از حضرت حق تعالی مسئلت دارم که انشاءالله این عشق دو طرفه گردد. واقعاً عاشق لقاء الله بود وسرانجام در ظهرگاه جمعه بیست و هفت آذر 1362 پس از عملیات پیروزمندانه والفجر چهار به هنگام آماده شدن جهت اقامه نماز در حین گرفتن وضو در منطقه پنجوین مورد اصابت ترکش خمپاره دشمن قرار گرفت و دعوت حق را لبیک گفت و مصداق این حدیث شریفه قدسیه قرار گرفت. خداوند فرمود :اگرمن عاشق بنده ای شدم او را می کشم.