مشاهیر ایران و جهان - ترابیان، محمد رضا

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

محمد رضا ترابیان فرمانده گردان جندا لله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان «سقز» شهید« محمد رضا ترا بیان» در سال 1339 در شهرستان« بیجار» به دنیا آمد تا پایان مقطع دبیرستان به تحصیل ادامه داد و در شهریور ماه سال 1361 موفق به اخذ مدرک دیپلم در رشته خدمات اداری و بازرگانی شد .در مقطع راهنمایی درس می خواند که با افکارامام خمینی(ره)و انقلاب رهایی بخش آن رهبر فرزانه آشنا شد وتا آخرین نفس همراه ویارامام وانقلاب نور شد.ا و برای تحقق آن از هر تلاشی فرو گذار نکرد .در آخرین روز های عمر رژیم منفور پهلوی در حالی که فریاد دشمن شکن الله اکبر، خمینی رهبر را سر می داد مجسمه ننگین شاه را بر زمین انداخت. اندکی بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در پستهای نگهبانی ازمراکز مهم به فعالیت پرداخت و پس از مدتی فرمانده گشت شبانه شد .در سال 1359 به عنوان پاسدار ذخیره همکاری خود را با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان بیجار آغاز کرد .در سال 1361 به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز در آمد و در واحد عملیات آنجا مشغول به کار شد. به دلیل شجاعت و کار دانی شایسته ای که از خود نشان داد به عنوان یکی از فرماندهان برجسته عملیاتی سپاه سقز معرفی گردید . به طوری که در همان راستا مورد تشویق مسئو لین قرار گرفت و به سو ریه اعزام شد . در شهریور ماه سال 1362 جانشین فرمانده گردان جندالله تیپ سقز شد و در اسفند ماه همان سال فر ماندهی گردان مذ کور را پذیرفت . در تاریخ 12/1/ 1363 طی یک در گیری شجاعانه با نیرو های ضد انقلاب از ناحیه گوش راست مورد اصابت گلو له قرار گرفت و به شهادت رسید. شهید« محمد رضا ترابیان» بسیار صمیمی و خونگرم بود ؛همه کسانی که او را می شناختند بر مهربانی و دلسوزی وی صحه می گذارند ،صورت متبسم و نگاههای نافذ او حکایت ازبرخورداری اوازاخلاق متعالی اسلامی داشت. بیشتر اوقات می خندید و کمتر عصبانی می شدو پشتکار عجیبی داشت . وقت خود را گرانمایه می دانست و از کمترین زمان نهایت استفاده را می کرد .طرز تفکر عجیبی داشت . هر چیزی را کور کورانه و بدون آگاهی نمی پذیرفت . در نهایت آگاهی و بینش نسبت به انجام کاری اقدام می کرد .بیش از اندازه ساده و خا کی بود .خود را با نیرو های تحت امرش برابر می دانست و هیچ گاه فرمانده بودن رابه رخ دیگران نمی کشید .پوشیدن لباس سبز سپاه را منوط به داشتن لیاقت و شایستگی می دانست و کمتر با آن لباس حاضر می شد . وقتی برای آخرین در گیری اعزام می شد لبس سبز سپاه را پوشید و با همان لباس هم به شهادت رسید .نفوذ کلام خاصی داشت .موجب تقویت روحیه بچه ها می شد . در هر عملیاتی که حضور می یافت نیرو ها با قوت قلب بیشتری به مبارزه می پرداختند .صبور بود و زیر بار ظلم نمی رفت . از انسانهای بی تفاوت خوشش نمی آمد . خیر خواه بود ؛برای کسانی که کو چکترین کاری را برای او انجام می دادند، قدر و ارزش خاصی قایل می شد.

نویسنده : نظرات 0 دوشنبه 21 تیر 1395  - 7:54 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی