ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید پرویز کاکسوندی : فرمانده گردان حضرت رسول (ص)سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دیواندره سال 1337 در روستای( گاو شله)دربخش قراتوره در شهرستان دیواندره به دنیا آمد .در سال 1343 به مد رسه رفت . تا پایان مقطع ابتدایی به تحصیل ادامه داد .سپس به خاطر مشکلات مالی خانواده،از تحصیل منصرف شد و در کنار پدر به کار کشاورزی پرداخت .در سال 1356 به خدمت سر بازی رفت .اما بعد از مدتی معاف شد و به شهر های آبادان و تهران مهاجرت کرد .در آن شهر ها کار می کرد که با انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره)آشنا شد وچون این انقلاب رادرراستای اهداف متعالی اسلام وپیشرفت کشور دیدبا آن همراه شد و به جمع عاشقان حضرت امام (ره )پیوست .او در بیشتر تظاهرات و راهپیمایی هایی که بر علیه رژیم منفور پهلوی صورت می گرفت شرکت می کرد و انزجار خود را از اعمال آن رژیم نشان می داد .پس از آنکه انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسید به زاد گاه خود مراجعت کرد و مدتی در آنجا ماند در سال 1358 به دیواندره رفت و علارغم تلاش های سر سختانه ای که گرو هکهای ضد انقلاب برای جذب وی ، داشتند مشتاقانه به عضویت سازمان پیشمرگان کرد شاخه دیواندره در آمد .پس از مدتی مسئول یکی از گرو ههای پیشمرگان منطقه شد .در پی اد غام سازمان پیشمر گان مسلمان در سپاه به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهرستان دیواندره در آمدو به دلیل شایستگی و تلاش های سر شاری که در راستای آزاد سازی روستاهای سنندج از لوث نیرو های ضد انقلاب نشان داد ؛ شهید افیونی ، معاون طرح و عملیات سپاه ناحیه کردستان ،مسئولیت یکی از جبهه های سنندج را به او محول کرد .بعد از آن مدتی ماموریت گرفت و به دیواندره رفت .طولی نکشید که به سمت فرماندهی گردان ضربت حضرت رسول (ص)آن شهرستان منصوب شد .در مهر ماه سال 1363 با دختری از شهرستان بیجار ازدواج کرد .اما هنوز پنجاه روز از ازدواج او سپری نشده بود که در تاریخ 18/8/1363 هنگامی که برای ایجاد کمین در اطراف روستا های قلعه گاه و حسین آباد در دیواندره رفته بود؛ پس از بازگشت از آنجا در کمین نیرو های ضد انقلاب قرار گرفت و بعد از نیم ساعت مقاومت شجاعانه ،از ناحیه سر و سینه تیر خورد و به شهادت رسید .مزار مطهر شهید در روستای گاو شله می باشد . شهید پرویز کاکسوندی چهره مهربانی داشت . نورانیت عجیبی که در چهره ی او نمایان بود ؛تعلق او را به عالم بالا نشان می داد و شهادت اواین را برای همگان آشکار ساخت .بیش از اندازه دلسوز و مهربان بود ،با دوستان و همرزمان خود مثل یک برادر رفتار می کرد و آنها را مورد دلجویی و تفقد قرار می داد .او همرزمان خود را هیچ گاه فراموش نمی کرد وبا اینکه فرمانده بود ، به جای آنها نگهبانی می داد . شجاعت و مر دانگی عجیبی داشت . همیشه با چهره گشاده در عملیات شرکت می کرد . اخم و افسر دگی در سیمای نورانی او حضور نداشت . سرعت عمل عجیبی داشت وبا بهره گیری از این خصوصیات بسیاری از نقشه های ضد انقلاب را خنثی می کرد و راهی برای پیروزی دشمن باقی نمی گذاشت . در طرح ریزی عملیات مهارت خاصی داشت . در هرعملیاتی که مجروح می شد به خاطر اینکه نیرو ها روحیه خود را از دست ندهند مجروحیت خود را پنهان می ساخت و با بدن مجروح به مبارزه ادامه می داد . علاقه شدیدی به سپاه داشت . از جنگیدن خسته نمی شد .به خانواده شهدا سر می زد و آنها را دلداری می داد .تدبیر ،شجاعت و دلیری او موجب شده بود که گردان ضربت حضرت رسول (ص)دیواندره به عنوان یکی از منظم ترین گردان های منطقه محسو ب گردد .او شجاعت را با اخلاص عجین می ساخت و از تکبر دوری می جست . سادگی و اخلاس از سر و پای او می بارید و نمو نه ساده زیستی و تواضع بود .