ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید مهدی زارع پور : مسئول کمیته ی فرهنگی جهاد سازندگی(سابق)خراسان در تاریخ 9/ 3/ 1339 در روستای قدس (فرگ سابق ) شهرستان کاشمر در خانواده ای مذهبی متولد شد .وی دوران کودکی را در کنار پدر و مادرش گذراند و در سن شش سالگی وارد دبستان شد و تا کلاس پنجم در روستا درس خواند .سال آخر دوره ی ابتدایی را در دبستان اولیایی شهر مشهد گذراند و پس از آن در مدرسه عطایی به ادامه تحصیل پرداخت .بعد از اتمام تحصیل در دبیرستان ، موفق به گرفتن دیپلم ریاضی شد .او در دوران تحصیل فردی موفق و با استعداد بود .وی فعالیتهای سیاسی و مذهبی خود را از دوران دبیرستان با کمک چند نفر از دبیرانش آغاز کرد .او در برابر رژیم پهلوی به مبارزه برخاست و در این راه از هیچ تلاشی باز ناایستاد و به پخش اعلامیه و نوار سخنرانی امام خمینی در محیط آموزشی و سطح شهر می پرداخت، کتابهایی که در سالهای 1354 و 1355 از سوی رژیم حاکم ممنوع اعلام شده بود را مطالعه می کرد .او کانون هایی برای رشد و آگاهی جوانان تشکیل داد و از این طریق سعی در هر چه روشن تر کردن و آگاه ساختن دوستانش داشت .مهدی زارع پور پس از موفقیت در کنکور به دانشکده علوم راه یافت و با چهره های مبارز و مذهبی نظیر شهید حسین خزعلی آشنا شد . و ی در تظاهزراتی که در تاریخ 19/ 10/ 1356 در شهرستان قم در اعتراض به درج مقاله توهین آمیز در روز نامه اطلاعات بوجود آمده بود ، به همراه حسین خزعلی شرکت داشت که مامورین رژیم پهلوی دوستش را به شهادت رساندند .او در مراسم چهلم شهدای شهرستان قم ، یزد و ... شرکت فعالی داشت و نقش موثری در تعطیلی کلاسهای دانشکده علوم ایفا می کرد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، با شرکت فعال در انجمن اسلامی دانشگاه، برای اسلامی کردن دانشگاه ها تلاش می کرد .با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاهها ، به شهرستان کاشمر بازگشت و به عنوان نیروی رسمی در کمیته فرهنگی جهاد سازندگی مشغول به کار شد .وی به همراه پسر عمویش شهید محمد زارع پور ، درراه اندازی و تشکیل کلاس های مذهبی و سیاسی در سطح روستا نقش موثری داشتند .مهدی زارع پور بواسطه فقر فرهنگی که در منطقه کاخک شهرستان کاشمر حاکم بود ، در تابستان سال 1360 به آنجا رفت .او برای دانش آموزان و جوانان کاخک جلسات مذهبی و سیاسی تشکیسل می داد و به ارشاد آنان می پرداخت تا به این وسیله بتواند آنها را متدین و ِآینده ساز جامعه ، تربیت کند و بقیه اوقات خود را در جهاد سازندگی کاخک سپری کرد .او در پایان تابستان 1360 به جهاد سازندگی کاشمر بازگشت و چون عده ای از براداران جهاد سازندگی به جبهه اعزام شده بودند ، مسئولیت کمیته فرهنگی را به عهده گرفت و تلاش زیادی در تشکیل جلسات مذهبی و تشکیل شوراهای اسلامی و ... در روستا نمود .وی همچنین عضو شورای مرکزی جهاد سازندگی هم بود و همکاری زیادی با این شورا داشت . پس ازشروع جنگ ، مهدی زارع پور به اردوی پانزده روزه ای که از طرف جهاد سازنگی خراسان برای اعضای شوراهای مرکزی شهرستانها در سوسنگرد تشکیل شده بود ، اعزام شد و پس از اتمام این دوره ، با علاقه به جبهه اعزام گردید .وی دو نوبت به جبهه اعزام شد .او در جبهه به همراه پسر عمویش جلسات و کلاس های سخنرانی ، تفسیر قرآن و برسی مسائل سیاسی تشکیل داده بود .مهدی زارع پور سرانجام در شب 9/ 9/ 1360 در شب عملیات طریق القدس در منطقه دهلاویه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به فیض شهادت نایل آمد .پیکر شهید مهدی زارع پور ، به همراه پیکر محمد زارع پور در روستای قدس شهرستان کاشمر به خاک سپرده شد . او فردی باتقوا و مخلص بود .نماز را سر وقت در مسجد می خواند و به نماز شب عشق می ورزید .موقع صرف غذا ، چنانچه چند نوع غذا بود ، از یک نوع غذا می خورد و می گفت :اسراف نکنید .همیشه سفارش می کرد که خواندن یک آیه قرآن با معنی بهتر است از این که همه قرآن بدون معنی خوانده شود . صبح زود پس از ادای نماز، قرآن می خواند و موقع خواب ، با وضو می خوابید .ضمن خواندن قرآن ، لبخندی می زد و می گفت: چه مطالب جالبی قرآن دارد . او در غم از دست دادن صمیمی ترین یارش حسین خزعلی گفت: او به سوی جنت شتافت ولی دنیایی را در غم و اندوه خود بجای گذاشت . مهدی زارع پور در این مساله تنها پناهگاه خود را قرآن دید و آیه « الذین اذا اصابتهم قالو انا الله و انا الیه راجعون » را بر زبان جاری می ساخت .وی در هنگام خواندن کتلابهایی که رژیم پهلوی از پخش و مطالعه آن به شدت جلوگیری می کرد ، آنها را در روزنامه می پیچید و خواندن آنها را به دوستانش توصیه می کرد . یکی دوستان زارع پور می گوید: مهدی در سطحی بود که برای افرادی همچون بنده قابل درک نبود؛ چون فاصله علمی ما زیاد بود، نمی توانستیم ایشان را درک کنیم .او عارفی ناشناخته بود؛ به علوم قرآنی آشنایی نسبتا خوبی داشت، هر وقت فرصتی پیدا می کرد، کنا ر ما می نشست و با آیات قرآن ما را راهنمایی می کرد .صداقت و اخلاق او برای ما الگو شده بود و چون روح بزرگ او در این دنیای مادی نمی گنجید ، علی رغم نیاز شدید شهرستان به وجود ایشان ، وی به جبهه رفت و با فداکاری و شهامت ، همراه با کار فرهنگی و هدایت رزمندگان جنگید و سرانجام روح بزرگش به ابدیت پیوست.