ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید حسین جوانان : قائم مقام فرمانده محور عملیاتی لشگر 5 نصر(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) او فرزند روستا بود. در سال 1336 و در خانواده ای مومن و زحمتکش متولد می شود. سالهای کودکی اش در روستای «بهمن جان علیا» از توابع چناران مشهد می گذرد. او فرزند اول خانواده و در کشاورزی و دامداری همراه پدر است. قرآن را در مکتب خانه روستا فرا می گیرد. سال سوم ابتدایی را در مدرسه روستا – بی بی جان آریا – می خواند و پس از آن، کلاس درس او، کار گاه قالی بافی است. خیلی زود با چهره ی فقر آشنا می شود. در نوجوانی، همراه خانواده از چناران به مشهد می آید. روزها در کارگاه قالی بافی می کند و شبها در مدرسه ی شبانه درس می خواند. سه تومان مزد روزانه اش، صرف تحصیل او و کمک خرج خانواده است. مهمترین اتفاق زندگی حسین نوجوان، رفتن به جلسه ی قرآن خیابان عامل است. دوستان نوجوان هم محل، او را با این جلسه ها آشنا می کنند. دوستانی که در سال های جنگ همرزم و همسنگر او هستند. او در طول هفته، همزمان با کار و درس، هوش و حواسش به این جلسه است. دوران خدمت سربازی او، همزمان با اوج گیری نهضت اسلامی مردم کشورش علیه حکومت ظالمانه ی پهلوی است. او از سالهای نوجوانی و در جلسات قرآن، با رهبر انقلاب آشنا شده است. اکنون با پخش تصاویر امام خمینی (ره) و اعلامیه های رهبرش، در صف اول مبارزه قرار می گیرد. به این بهانه، دستگیر و بازجویی و شکنجه می شود. با پیروزی انقلاب، وارد بسیج می شود. سپس به عضویت رسمی سپاه پاسداران بجنورد در می آید. در سالهای آغازین پیروزی انقلاب، در مبارزه با گروه های مخالف، حضوری فعال دارد. با آغاز جنگ تحمیلی، روانه ی جبهه می شود. اولین مسئولیت از فرماندهی دسته ی یکم از گروهان شهید بهشتی تیپ 21 امام رضا (ع) است. با شرکت در عملیات یازده بار مجروح می شود. آخرین مسئولیت وی جانشین محور لشگر 5 نصر است. در دوران مجروحیت، در قرارگاه عملیاتی ثامن الائمه (ع) سپاه پاسداران در شرق کشور و در تربت حیدریه فعال است. در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و ضد انقلاب در مرزهای شرقی کشور (پاکستان و افغانستان) حضور دارد. در شناسایی و برآورد مناطق مرزی و تهیه کلک و دستور العمل و عکس برداری، با بدنی مجروح شرکت می کند. حسین جوان معتقد است که سپاه پاسداران برای موفقیت در کار خود نیازمند به گسترش بسیج است. در دوران مرخصی – که اکثرا به دلیل مجروحیت اوست – به پایگاه های بسیج مساجد سر می زند و آنان را به دفاع از مرزهای میهن اسلامی دعوت می کند. مهمترین حادثه ی زندگی حسین جوانان، در دوران جنگ، آشنایی با شهید عبد الحسین برونسی است. برونسی نه تنها فرمانده ی او، بلکه معلم اخلاق و الگوی زندگی فردی اجتماعی وی است. تنها آرزوی حسین، عاقبت به خیری است. پس از سالها حضور در جبهه و نبرد خستگی ناپذیر، سرانجام به آرزوی دیرینه خود دست می یاید. با ترکش گلوله خمپاره ی دشمن و در عملیات کربلای 5 با فرمانده شهید خود و دوستان همرزمش در بهشت رضا (ع) آرامشی بی پایان را تجربه می کند. ثمره ی زندگی خانواده گی اش، دو فرزند به نام روح اله و زینب است. زینب، پس از شهادت پدر به دنیا آمد. همسر حیین روایتگر زندگی پر افتخار است او. زندگی ای سراسر رنج و مبارزه و مسئولیت پذیری و فداکاری و مظلومیت.