ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
فرمانده واحد تبلیغات ناوتیپ13امیرالمومنین(ع)سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زندگینامه شهید «غلامرضاخان عزیزی» در سال 1344 در شهرستان آبادان در یک خانواده مذهبی دیده به جهان گشود .وی در سا ل 1351 روانه ی مدرسه شد و دوران تحصیلات خویش را در همان شهر گذراند .شهید از کودکی عاشق خدا بود و عشق و علاقه خاصی نسبت به ائمه اطهار داشت .وی در ضمن اینکه به مدرسه می رفت، تا بستانها را جهت امرار معاش زندگی خویش به کار می پرداخت تا بتواند با زحمات خویش دست پدر را در پیری بگیرد و زحمات او را جبران نماید .شهید از همان کودکی به خواندن نماز و گرفتن روزه عشق می ورزید و دوستان و همکلاسی های خود را نیز به دستورات مذهبی و دینی دعوت می نمود .او دقت بسیار خاصی نسبت به امور مذهبی داشت و همواره با افراد منحرف در گیر بود .زیرا جوانی فعال در خط امام و اسلام بود .او قبل از پیروزی انقلاب به سهم خود در مبارزات ، راهپیمایی ها و سایر عرصه های مبارزه با حکومت طا غوت شرکت می نمود . در نوشتن شعار بر روی دیوار ها و پخش اعلامیه ها که مردم را به مبارزه برعلیه طاغوت دعوت می کرد جدی بود .بعد از پیروزی انقلاب نیز همواره در خط امام و اسلام بود و همیشه دست مستضعفان را می گرفت و به آنان کمک می کرد . شعارش نیز این بود که امام را تنها نگذارید و برای امام دعا کنید .شهید خان عزیزی در سال 1359 که جنگ تحمیلی شروع شد به همراه خانواده اش به شهر شبانکاره مهاجرت نمودند .از آنجا که عشق به خدا و اسلام او را آرام نمی گذاشت ،در اواخر سا ل 1359 جهت انجام وظیفه و خدمت به ملت محروم کشورمان و پاسداری و حراست از مرزهای کشور به صورت افتخاری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوشهر مشغول به خدمت گردید و همکاری به سزایی با برادران سپاه داشت .سر انجام در اوایل سال 1360 به عضویت رسمی سپاه پاسداران در آمد و در واحد تبلیغات شروع به فعالیت نمود.وی در سال 1361 به مدت شش ماه در پادگان صاحب الزمان (عج) شیراز ،به عنوان مسئول اعزام نیرو انجام وظیفه نمود و سپس به بوشهر بر گشت .پس از مدت کوتاهی جهت حفاظت از امام(ره) به او ماموریت دادند که به بیت امام(ره) در جماران برود و مدت یک سال و نیم نیز جزء محافظین امام خمینی(ره) بود .پس از اتمام ماموریت به شهر بوشهر برگشت و دوباره پس از یک سا ل خدمت در سپاه بوشهر ماموریت یافت که به مدت شش ماه جهت خدمت در دفتر نمایندگی حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بندر عباس عازم آنجا شود .او این ماموریت رانیز به نحو احسن انجام داد .پس از پایان ماموریت به بوشهر باز گشت و به عنوان مسئول توزیع تولیدات فرهنگی واحد تبلیغات در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوشهر به خدمت مشغول گردید .در حین خدمت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوشهر ماموریتهایی به جبهه های حق علیه باطل داشت .حضور مقطعی در جبهه ها اورا ارضاء نمی کرد لذا او برای خدمت بهتر و مفید تر عازم جبهه های حق علیه باطل شد و مصمم بود که سلاح برادر شهید خود یعنی «کاظم خان عزیزی» که در عملیات والفجر 2 به شهادت رسیده بود را بر دارد و با دشمنان به نبرد به پردازد و ثابت کند سلاح رزمندگان اسلام بر روی زمین نمی ماند .وی در تا ریخ 16/ 9 /1365 به همراه کاروان سپاهیان محمد (ص) عازم جبهه گردید، درحالی که از شادی در پوست خود نمی گنجید و خوشحال بود که همراه با دیگر رزمندگان در دفاع از اسلام گام بر داشته و می رود که گمشده ای که سا لها در پی اوست را پیدا نماید و خون پاکش را در راه به ثمر رسانیدن انقلاب شکوهمند اسلامی ایران فدا کند .همیشه دعا می کرد که خداوند پایان عمر مرا شهادت قرار بده .اسم ما را نیز در فهرست سربازان امام زمان(عج) قرار بده و سر انجام در تاریخ 4/ 10 / 1365 در عملیات پیروزمندانه ی کربلای 4 به شهادت رسید و به آرزوی دیرینه ی خویش دست یافت . خصوصیات شهید: ایشان در دوران دبستان با همکلاسی های خود بسیار صمیمی و با معلمین بسیار دوست بود .او از شخصیت بارزی بر خوردار بود . در قبل از انقلاب بچه های هم سن و سال خود را به نماز و ترس از خدا دعوت می نمود و آنها را به مسجد دعوت می کرد و از آنها می خواست که به پدر و مادر خویش احترام بگذارند و آنها را مورد محبت خود قرار دهند .به بزرگتر های خود با احترام و صمیمیت خاصی بر خورد می کرد و آنها را بسسیار دوست می داشت و آنها را مورد لطف خود قرار می داد . ایشان در دوران مدرسه تابستانها را به کارگری می پرداخت و زمان استراحت تابستان خود را صرف کار می کرد .در مبارزات مردم ایران بر علیه طاغوت شرکت غعال داشت. اودر تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت می کرد .در شبهای آن زمان که حکومت نظامی بود در پشت بام با فریاد بلند الله اکبر همگام وهمراه مردم به مبارزه برعلیه ظلم وفساد شاه می پرداخت .ا و عکس امام خمینی را با کلیشه و رنگ بر روی دیوار حک می کرد و بر علیه شاه خائن شعار نویسی می کرد .او تمام این مبارزات وفعالیتهای انقلابی را درحالی انجام می داد که در سن نوجوانی بود. بعد از انقلاب در نماز های جماعت ،نماز جمعه و عرصه های دفاع از انقلاب شرکت فعال داشت .جنگ که شروع شد از آبادان به شهر شهید پرور شبانکاره مهاجرت نمود و با عضویت در بسیج مرکزی بوشهر به عنوان پاسدار ،شروع به فعالیت نمود . هر کس در اولین بر خورد با او شیفته اخلاق او گشته و با او دوست می شد .او اصرار داشت که به هرصورت صله رحم را به جا آورد . قبل از شهادتش به همسرش گفته بود که دلم می خواهد فرزندم از تربیت خوبی بر خوردار باشد و با اهل بیت انس بگیرد . با همسرش با اخلاقی خوب و صمیمی و با عشق و علاقه با او بر خورد داشت او را احترام می نمود . وی نماز شب را فراموش نمی کرد و به تلاوت قرآن عشق می ورزید در مراسمات مذهبی به خصوص در عزاداری اهل بیت عصمت و طهادت (ع) شرکت می نمود .و در سلام کردن پیش قدم بود . سفارش شهید به مادر ای مادر از جبهه رفتن من ناراحت نباش زیرا مانندیاران امام حسین (ع) هستیم و شما نباید از نبودن ما ناراحت باشید و اگر شهید شدم در عزای من گریه و زاری نکنیدو مرا با لباس رزم به خاک بسپارید .