ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید ابوالفضل هراتی : قائم مقام فرمانده گردان امام حسین (ع) تیپ12 حضرت قائم (عج)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) یست و نهمین روز از مرداد سال 1331 هجری شمسی در یک خانواده متدین و عاشق به خاندان عصمت و طهارت(ع) بنا بر توسل مادر به حضرت باب الوائج قمر بنی هاشم(ع) کودکی به لطف پروردگار عالمیان دیده به جهان گشود و با قدومش اهل منزل را شادمان ساخت. کودک را به خاطر سقای لب تشنگان کربلا، ابوالفضل نام گذاری کردند. او سومین فرزند خانواده حاج محمدتقی و نواده شیخ محمد مهدی بود. ابوالفضل از همان اوآن کودکی با فرایض دینی و اهل بیت(ع) آشنا شد و در انجام آن همت گمارد. از خصوصیات بارزی که در وجودش هویدا گردید شوخ طبعی و اخلاق نیکو در احترام به بزرگترها و نیز استعداد فراگیری علم بود. مقطع ابتدایی را در دبستان شریعت پناهی (شهید موسی کلانتری) گذراند و به همراه دانش پژوهان و همانانی که چرخ آینده این مملکت بدست شان خواهد چرخید به کسب فیض از محضر معلمین حاذق و دانشورپرداخت. وی پس از گذراندن دوران ابتدایی که بارها مورد تشویق معلمین و مدپران قرار گرفت در سال 1353دوارن راهنمایی اروندرود (شهید حسین امینیان) گردید و در از اخذ قبولی دوره دوم تعلیمات عمومی به هنرستان صنعتی البرز (شهید چمران) رفت و در رشته تحصیلی مکانیک ثبت نام کرد. برای همگان این سؤال بود که چگونه است کتاب مطالعه نمی کند اما با نمرات عالی در امتحانات موفق می شود؟ شهید هراتی همواره دلش می خواست نگه مسائلش را بدون کمک دیگران حل نماید. ولی از مشورت و کسب اجازه از والدین غفلت نمی ورزید و از انجام کار هراسی نداشت. به همین منظور در اوقات فراغت کارگری می کرد و مخارج خویش را بدست می آورد. سالهای آخر تحمیلی بود که به صف مبارزان انقلابی و اسلامی پیوست و در جلسات و حرکتها، حضوری مستمر داشت. پس ازپیروزی انقلاب اسلامی وارد کمیته مبارزه با مواز مخدر شد وحدود یکسال خدمت کرد. با آغاز اولین حرکتهای منافقین در غرب کشور، به همراه پاسداران جان بر کف عازم آن مناطق (تکاب) شد وبه جمع پاسداران انقلاب اسلامی پیوست. درایت و کاردانی و شناخت عمیق او به مسائل مخصوماً در صحنه های نبرد، مسؤولین را بر آن داشت تا از قابلیت های نهفته اش ر بهره ببرند. به همین منظور طی یک ماموریت، چند ماه عازم کشورهای سوریه و لبنان گردید تا آموزشهای لازم را به برادران آن سامان بیاموزد. مدتي را كه لبنان بود، به زبان عربي تسلط پيدا كرده بود. چند بار وقتي در محاصره نيروهاي عراقي بودند، با دانستن عربي خود و دوستانش را نجات داد. در يكي از اعزامها مجروح شد ولي خانوادهاش را مطلع نكرد. با بازگشت از ماموریت و تشکیل گردان های رزمی هدایت نیروها را بر عهده گرفت و حماسه های بیشماری در عملیات های مختلف آفرید. بنا بر عهدو سیره نبوی در مهرماه سال 1362سنت ازدواج را به جای آورد تا به کلام آن حضرت جامه عمل پوشانده باشد. رفتار نیکو و جاذبه اش دیگران را جلب خویش نموده بود، به طوری که رزمندگان آرزویشان این بود که در کنار ایشان و در یک سنگر به دفاع بپردازند. در سال 1333 که مقارن با سال عروج ملکوتیشان شد، راهی سفر دیار عارفان، مکه معظمه گردید و افتخار بوسیدن حرم و خانه الهی را یافت. پس ازبازگشت با کسب اجازه از مادر خویش به همراه رزمندگان اسلاه راهی جبهه ها شدند.به عنوان معاونت گردان همیشه سرافراز موسی بن جعفر(ع) در عملیات والفجر 8 شرکت کرد. با درایت و کاردانی خویش رزمندگان را به سوی سنگرهای دشمن هدایت نمود. خاکریزهای بعثیون را یکی پس از دیگری فتح کرد. سرانجام پس از مدتها حضور مستمر در جبهه های نور، در آستانه شب بیست و یکم بهمن ماه 1364 در منطقه عملیاتی جنوب دعوت حق را لبیک گفت و به قافله یاران سفر کرده اش پیوست. وي را در گلزار شهداي فردوس رضاي دامغان به خاك سپردند. ابوالفضل سفارش كرد حجلهاي برايش درست نكنند و كوچهاي را به نامش نگذارند، تا نامي از او در دنيا نماند.