ملیت : ایرانی - قرن : 15 منبع :
شهید رسول حداد زاده : فرمانده واحد دیده بانی لشگرمکانیزه 31 عاشورا(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) 15 خرداد 1344 دو سال پس از قيام 15 خرداد مردم ايران عليه رژيم مزدور پهلوي به رهبري امام خميني ( ره) , در يك خانواده مذهبي در تبريز به دنيا آمد . دوران كودكي را در محيطي مذهبي و با آموزشهاي ديني به سر برد .در سن 6 سالگي وارد مدرسه شد و دوره دبستان را در مدرسه كوزه كناني ( شهيد ستارزاده فعلي ) و تحصیلات راهنمائي را در مدرسه امير كبيرفعلی با نمرات ممتاز به پايان رساند . دوران تحصیلات ابتدایی اش قبل از انقلاب اسلامي بود ولي با راهنمائي هاي خانواده در مجالس قرآني و ديني از جمله كلاسهاي مكتب قرآن در مسجد قاليچلو شركت کرد وتعالیم دینی را آموخت. اين مسجد در دوران قبل از انقلاب و در دوران جنگ تحميلي کانون حضور مردم متدین تبریز بود وآن مکان مقدس در آگاه سازي مردم و حمايت از انقلاب اسلامي نقش به سزائي داشت. دوران تحصيلات راهنمائي اش همزمان با وقوع بزگترين پديده سياسي قرن بیستم يعني شكوفايي انقلاب اسلامي ايران بود وآوردگاهی ديگر براي نمايش عظمت اسلام . دراين زمان رسول 13 ساله بود و از طرف خانواده به سبب سن پايين از رفتن به تظاهرات منع مي شد اما به طور مخفيانه از خانه بيرون می رفت و در تظاهرات عليه رژيم پهلوي شركت مي کرد . در مواقعي كه اجازه خروج از خانه به ايشان داده نمي شد د ر خانه مي نشست و با نوحه خواني و سرودن شعرهاي انقلابي در برابر عكس حضرت امام ( ره) مي گريست و با رهبر خود درد دل مي كردو از اينكه هنوز به سن تكليف نرسيده تا در راه رهبرش جهاد كند تاسف مي خورد . با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل پايگاه مقاومت بسيج در مسجد قاليچلو ، ايشان در اين نهاد انقلابي عضو شد و در آموزشها و اردوهاي تشكيل شده شركت نمود .او شبها با نگهباني در محل عليه فعاليتهاي مخرب ضد انقلاب فعاليت می کرد. اين دوران همزمان با شروع تحصیلات متوسطه او بود و ورودش به دبيرستان فردوسي تبريز, محلي كه در آن زمان ، صحنه فعاليتهاي سیاسي و گروههاي مختلف سياسي بود . اوبا همكاري بسیجیان دیگر ، عليه گروهكهاي الحادي و منحرف فعاليت نمود و در اين راستا سختی های زیادی متحمل شد. هم زمان با درگيري هاي موجود در كردستان و نيز تشكيل واحد احتياط كميته انقلاب اسلامي(سابق) در اين نهاد عضو شدو فعاليت هی زیادی از خود یادگار گذاشت. با شروع جنگ تحميلي توسط صدام وبه نمایندگی از دنیای ستم و دورویی ؛ در دل ايشان غوغايي به پا شد . پس از يك سال از شروع جنگ تحميلي با تلاش زیاد, درس و تحصيل را به قصد دفاع از دين ، ناموس و وطن رها نمود و در سال 1360 براي اولين بار به جبهه هاي نبرد اسلام با كفر اعزام شد . از اولين حضورش در جبهه هاي جنگ تا شهادت به طور مستمردر جبهه حضور داشت. او در جبهه داراي مسئوليتهاي زير بود: آرپي چي زن , تيربارچي ,فرمانده دسته پياده و فرمانده گروهان پياده .اوبا این مسئولیتها در عمليات طريق القدس , بيت المقدس , رمضان , مسلم بن عقيل ( ع) , والفجر مقدماتي , والفجر يك , خيبر و بدر شركت نمود. د ر سال 1364 در دوره آموزشي ديدباني توپ خانه د راصفهان شركت كرد و با كسب رتبه سوم اين دوره را به پايان رساند .با احراز اين رتبه ,پيشنهاد اعزام به يكي از كشورهاي خارجي براي تكميل آموزشهاي ديدباني توپ خانه به ايشان شد .اما او به دليل احساس نياز به حضور در جبهه هاي جنگ و نزديك بودن زمان عمليات عليه دشمن از قبول اين قبول ان پیشنهاد خو داری كرد و به جبهه هاي نبرد اعزام شد. اودر طول 3 سال آخر حضور در جبهه مسئوليتهاي زير را به عهده گرفت. ديده بان توپخانه لشگر 31 عاشورا , معاون واحد ديده بانی لشگر 31 عاشورا , فرمانده واحد ديدباني لشگر 31 عاشور و فرمانده اطلاعات عمليات ديده باني قرارگاه نجف در محور شلمچه .او د راين مدت با رشادتهای وصف ناپذيري در عمليات يا مهدي يا صاحب الزمان (عج), كربلاي 4 , والفجر 8 , كربلاي 5 , كربلاي 8 شركت نمودند . ده روز از بهار سال 1366 گذشته بود ؛رسول حدادزاده دربازديد از پستهاي ديدباني منطقه عملياتي كربلاي 8 مورد اصابت تركش موشک كاتيوشا قرار گرفت و با جراحات از ناحيه چشم و جمجمه به آرزوي ديرين خود رسيد و به یاران شهیدش پيوست. اودر در طول 6سال حضور در جبهه هاي نبرد حق عليه كفر 84 مرتبه مورد اصابت گلوله و تركش قرار گرفت و چند بار نيز با گازهاي شيميايي به كار رفته از طرف دشمن مسموم شد . بارها در بيمارستان بستري شد .هفده مرتبه از بيمارستان به قصد ادامه عمليات فرار کرد وبا داشتن جراحات التیام نیافته در ادامه عملیات شرکت کرد در موقع شهادت جانباز 40 % بود. در پایان فقط به یکی از رشادتهای او اشاره می شود: در عمليات والفجر 8 ايشان هدايت و ديدباني 24 آتش بار که در مجموع 144 قبظه توپ وخمپاره انداز بود را بر عهده داشت.این آتشبارها باید بر روي يكي از تيپهاي دشمن در منطقه فاو كه براي ضد حمله آمده بودند آتش می کرد تا آنها توان وامکان رسیدن به نیروهای پیاده را نداشته باشند. درنتيجه هدایت خارق العاده و شگفت انگیز آتش آتشبارهای خودی بر روی این یگان دشمن اثري از آن تيپ باقي نماند .