مشاهیر ایران و جهان - دولتی، محمود

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 15 منبع :

شهید محمود دولتی : فرمانده گروهان سوم از گردان امام حسین(ع)لشگر31مکانیزه عاشورا (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سال 1343 و در اوج اختناق وحاكميت ظلمت ؛ زماني كه امام خمینی را به جرم دفاع از اسلام و مستضعفين از ایران تبعيد كرده بودند, كودكي چشم به دنيا گشود كه از اول استعداد وعلاقه به مكتب در وجود او نمايان بود ،مادر وپدر نام او را محمود گذاشتند. او از كودكي در دامان مادری متدین وپدرش كه از روحانيون شهر بود, بزرگ شد. قبل از شروع تحصيلاتش اصول وقواعد قرآن را نزد پدرش فرا گرفت طوري كه مي توانست با آن سن كم قرآن قرائت نمايد .تحصيلات ابتدائي خود را در دبستان شيخ محمد خياباني فعلی به پايان رساند. از آنجائيكه در طول تحصيلاتش دانش آموز باهوش وممتاز ی بود بارها از سوي مسئولين آن دبستان مورد تشويق و تقدير قرار گرفت . در سال 1356 وارد مدرسه راهنمائي پناهي شد .این دوره همزمان بود با اوج مبارزات مردم ایران بر علیه حکومت ستمکار پهلوی. با وجود محدوديتها و با سن كم در صحنه ها ی مبارزه حاضر مي شد و بر عليه ظلم وستم طاغوتي مي شوريد .علاقه زيادي به تحصيل داشت ,سوم راهنمائي را با نمرات خوب قبول شدو رشته رياضي را براي ادامه تحصيل انتخاب كرد و در دبيرستان مطهري به تحصيل پرداخت .او علاوه بر تحصيل در كنار درسش ، به فعاليت هاي مذهبی هم مي پرداخت. در تشكيل پايگاه مقاومت مسجد امام زمان (عج) نقش موثري داشت .او بعد از فراغت از سنگر علم و دانش در سنگر مسجد به فعاليت مي پرداخت .شبها با وجود مشكلات درسي به پاسداري از انقلاب ودستاوردهاي مشغول مي شد .بعد از فرمان تاريخي خميني كبير كه فرمود :مملكت اسلامي بايد همه اش نظامي باشد ، و تشكيل ارتش بيست ميليوني ,خود را موظف دانست كه با فراگيري فنون نظامي به اين نداي روحبخش امام لبيك بگويد و در پادگان تبريز به تكميل آموزشهاي رزمي خود . سال اول دبیرستان را با نمرات خوب به پايان رساند و در كلاس دوم ثبت نام كرد. ا و با وجود علاقه زياد به تحصيل اواسط سال تحصيلي 1359 از آنجائيكه عشق و علاقه زياد به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت به عضويت سپاه در آمد و بعد از عضويت در سپاه دامنه فعاليتش را گسترش داد . روزها و شبها در راه خدمت به انقلاب ميكوشد و هيچگاه از فعاليت خسته نمي شد . علاقه اش به امام ,مردم و انقلاب به قدري بود كه خستگي برايش مفهوم نداشت . محمود همواره به دوستان و آشنايان مي گفت: بايد روش فعاليت را از امام امت پيرجماران آموخت چرا كه او با آن كهولت سني همواره در تلاش است پس ما كه از نيروي جواني برخوردار هستيم چرا ساكت باشيم . مدتي محافظ شهيد محراب آيت ا...مدني بود . در مدتي كه با آن شهيد بزرگوار بودند از روحيه اخلاص و سرشار از معنويت اواستفاده زیادی كرد. محمود علاقه زياد به عزاداري اباعبد الله الحسين داشت , شهيد مدني به او لقب جانثار اباعبدالله داده بود و او را با نام مستعار جانثار صدا مي زد .در قسمتي از وصيتنامه اش چنين مي نويسد: "همانطور كه بارها به برادران توصيه كرده ام در مورد كلاسهاي قرآن و عزاداری ها ي حسيني جدي باشيد .چرا كه اين اعمال است كه موجب ايجاد انقلاب ودگر گونهاي فردي و اجتماعي مي شود" . محمود در پویایی هيئت هاي مذهبي شهر فعال بود ,او در راه فعالیت مجددهیئت قاسميه تبريز نقش موثري داشت و با همت او وديگر دوستانش آن هيئت كه به حالت ركورد كشيده شده بود , مجددا فعال شد.در هر فرصتی در جبهه ها حضور مي یافت تا در عمليات رزمندگان اسلام شركت جوید. اولين بار به جبهه سوسنگرد رفت.در جبهه مسئوليتهاي متعددي به ايشان محول مي شد . در عمليات طريق القدس كه منجر به فتح بستان گرديد, به عنوان فرمانده ،گروهان حضوری فعال وتاثیر گذار داشت , در اين عمليات از ناحيه صورت زخمي شد و از آن موقع آثار جانبازي در صورتش نقش بست .اوبعداز بهبودي نسبي راهي جبهه هاي نبرد گرديد . بیشتردر جبهه هاي جنوب خدمت كرد. در عمليات والفجر يك پاي راستش در اثر اصابت گلوله دشمن به شدت مجروح شد ,هنوز پايش كاملا بهبود نیافته بود كه شور وعشق به جهاد في سبيل الله او را مجددا روانه جبهه ها كرد و در عمليات والفجر 3,4,5و6شركت كرد. همرزمانش می گویند: با رشادت وشهامت فوق العاده اي, نيروها را هدايت می کرد و ضربات شديدي به دشمنان اسلام وارد مي ساخت. سرانجام لحظه موعود فرا رسيد, رزمندگان اسلام همچون ياران اباعبدالله آماده جانفشاني شدند ؛ با آغاز عمليات بدر محمود كه فرماندهي گروهان شهيد مدني را به عهده داشت وارد عمليات شد. دو مرحله از عمليات را شجاعانه پشت سر گذاشت و بالاخره در مرحله سوم عمليات همچون مولايش سيد الشهدا در كربلاي شرق دجله به ديدار معشوق شتافت. او در قسمتي از وصيتنامه اش چنين مي نويسد: " اکنون من به پیروی از خط سرخ آل محمد و علی(ع)این راه پر پیچ و خم را به رهبری امام خود می پیمایم و خوب می دانم که در این راه نقص عضو و اسارت و شهادت وجود دارد ولی من این عوامل را جلو چشم خود دیده و با چشم باز این راه را ادامه می دهم ؛باشد که با مرگ من اسلام زنده بماند ."

نویسنده : نظرات 0 یک شنبه 3 مرداد 1395  - 6:01 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی