مشاهیر ایران و جهان - مزدک

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : فرهنگ فارسی معین (جلد ششم)

(په. Mazdak قس. مژدك) مردى از نسا و گویند از استخر فارس بود. دو قرن پیش از مزدك، مردى به نام «زردشت بونده (بوندس)» پسر خرگان از مردم پسا (فسا) كه مانوى بود، آیینى به نام «دریست دین» Drfst-den پى افكند و مزدك كه مرد عمل بود این آیین را رواج داد. راجع به شخص مزدك اطلاعات، بسیار مختصر است. وى پسر «بامداذ» است. طبرى كه قطعاً مأخذ صحیحى در دست داشته او را از مردم «مدرنه» مى‏داند و میتوان این نام را همان ماذرایا Madhraya دانست كه در ساحل چپ دجله، در محلى كه اكنون كوت‏العماره قرار دارد، یعنى درست در شهرستان عراق واقع بوده است. دریست دین یعنى آیین بوندس زردشت و مزدك به منزله‏ى اصلاحى در دین مانى بود، و مانند آیین اصلى از بحث در رابطه‏ى بین دو اصل قدیم یعنى نور و ظلمت آغاز مى‏كرد. فرق آن با آیین مانوى این بود كه معتقد بود تاریكى مانند روشنایى از روى اراده و قصد عمل نمى‏كند بلكه رفتارش كوركورانه و از روى اتفاق است، بنابراین اختلاط نور و ظلمت كه نتیجه‏ى آن این عالم مادى است- چنانكه مانى پنداشته است- از روى نقشه و اراده نبوده، بلكه من غیر اختیار صورت گرفته است. پس تفوق نور بر ظلمت در كیش مزدك بیشتر است تا در آیین مانى. یزدان (نور) بر اهریمن (ظلمت) چیره و غالب خواهد شد، اما پیروزى یزدان كامل نیست. زیرا جهان مادى كه از اختلاط دو اصل اساسى تشكیل شده است برجاى مانده و مقصد نهائى از تحول و تطور عالم این است كه ذرات نور را از تركیب با تاریكى برهاند. در این نكته آیین مانى و مزدك مشتركند. مزدك خدا را فرض مى‏كرد كه در عالم برین بر تختى نشسته، مانند پادشاه ایران در این دنیا. در برابر یزدان چهار نیرو است كه به منزله‏ى چهار شخص عالیقدر ایرانند، و آن چهار عبارتند از: دریافتن، هوش، حافظه و شادمانى. تحت امر این امر چهار نیرو، هفت وزیر و دوازده وجود روحانى است كه «شهرستانى» نام آنها را یاد كرده است. همانطور كه هفت سیاره‏ى آسمان در دایره‏ى علائم دوازده‏گانه‏ى منطقةالبروج مى‏گردند، وزراى هفتگانه نیز در میان دائره‏ى وجود روحانى گردش مى‏كنند. چهار نیرو در وجود انسان مضمرند، و هفت و دوازده- كار جهان را زیر سلطه‏ى خود دارند. نور از ظلمت عاقبت رهایى خواهد یافت و انسان باید به وسیله‏ى اعمال خود یا امساك بدین رهایى یارى كند. در كیش مزدك مانند مانى از هرچه علاقه‏ى روان را به ماده زیاد كند خوددارى باید كرد، به این جهت است كه خوردن گوشت حیوانات نزد مزدكیان حرام بوده، در جامعه‏ى مانویان، مؤمنان درجه‏ى اول (برگزیدگان) مجبور بودند كه سراسر زندگانى را بدون زن و مجرد باشند و فقط اجازه داشتند خوراك یك روز و لباس یك سال را مالك باشند، كه مردمان عادى نمى‏توانند از لذتهاى دنیوى- یعنى دارا بودن خواسته‏ى دنیوى یا بهره‏ور شدن از زنان- صرفنظر نمایند مگر وقتى كه قادر باشند میل خود را عملى كنند. از این سنخ افكار نظریه‏ى اجتماعى آیین مزدك پدید آمد: خدا وسایل زندگى را به روى زمین آفریده تا همه برابر یكدیگر از آن برخوردار شوند. چون هركس مى‏خواهد بیش از برادرش بهره‏ور گردد در اثر خشونت و بدرفتارى و عدم مساوات پیش آمده است. هیچكس را در این دنیا، برخواسته وزن بیش از دیگرى حقى نیست. معلوم نیست كه مزدك چگونه با پادشاه مربوط شد، ولى به هر حال قباد شاهنشاه ساسانى در دوره‏ى اول سلطنت خود (498 -488 م) طرفدار آیین مزدك شد و طبق آن رفتار كرد ولى بر اثر شورش نجبا، قباد مجبور به فرار گردید و به كشور هیتالان (هیاطله) پناه برد و در 498 یا 499 به یارى لكشریان خاقان بدون مزاحمت تاج و تخت خود را به دست آورد، ولى این بار مراوده‏ى او با مزدكیان از روى احتیاط بود. به هنگام طرح مسأله‏ى جانشینى قباد- كه خسرو انوشروان و كاوس نامزد ولایتعهدى بودند- مجلس مباحثه‏ى مذهبى تشكیل دادند، و قابل‏ترین مباحثان را از میان موبدان انتخاب كردند و اسقف عیسویان نیز در مخالفت مزدكیان با زردشتیان همداستان بود. طبعاً مزدكیان مغلوب شدند و سربازان كه مزدكیان را احاطه كرده بودند شمشیركش هجوم بردند و آنان را از دم تیغ گذرانیدند، و ظاهراً تمام رؤساء و خود مزدك در این واقعه به قتل رسیدند، و بعدها حمایت قانون را از مزدكیان سلب كردند. رك: 5291 Christensen Le Roi Kauvadh et Le Communisme Mazdakite Kobenhavn و ترجمه‏ى آن به نام «تاریخ سلطنت قباد و ظهور مزدك» ترجمه‏ى نصراللَّه فلسفى و احمد بیرشك. تهران 1309؛ كریستنسن. ساسان. ص 335 به بعد، و 364 به بعد، و ترجمه‏ى آن توسط یاسمى ص 237 به بعد و ص 261 به بعد. (وف 529/ 528 م)، بانى دین. اصل وى ایرانى بود و منشأ او به قولى مذاریه یا ماذرایا یا ماذریه، در كرانه‏ى دجله، و به قولى استخر پارس و به قول دیگر نسا، از توابع خراسان بود. وى در زمان قباد بن فیروز مى‏زیست و تربیت یافته و شاگرد یك مانوى به نام بوندس، پسر خرگان بود كه چندى در روم و ایران به نشر آیینى به نام درست دین پرداخت، به همین علت بعضى آیین او را به این آیین منسوب كرده‏اند. به هر صورت دین مزدك ظاهرا تفسیر تازه‏اى بود از آیین زرتشت و شاید از تأثیر آیین مانى نیز خالى نبود. البته مخالفانش خواسته‏اند با انتساب او به مانویت خاطره‏ى وى را در اذهان زرتشتى مذهبان منفور بدارند. به طور كلى مزدك به تساوى و اشتراك املاك اعتقاد داشت كه براى حصول به این مقصود مى‏بایست افزونى مال اغنیاء را بگیرند و به فقرا دهند. قباد نیز براى شكستن قدرت نجبا و روحانیان با مزدك هم عقیده و هم رأى شد. ولى در نهایت كار بالا گرفت و مزدكیان بر علیه قباد شوریدند و او را خلع كردند و برادرش جاماسب را برگزیدند، ولى او با كمك هیاطله دوباره به حكومت رسید و پس از آن به مبارزه با مزدك پرداخت. عاقبت مزدك و عده‏اى از پیروانش در مجلس مناظره‏اى كه قباد تشكیل داد مغلوب و به اعدام محكوم شدند. به روایتى انوشیروان بن قباد آنان را به اعدام محكوم كرد. بعضى از مورخین اسلامى كتابى را به مزدك نسبت مى‏دهند كه به وسیله‏ى ابن‏مقفع به عربى ترجمه شده، ولى ظاهرا از بین رفته است.[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 8 مرداد 1395  - 4:14 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی