مشاهیر ایران و جهان - ناصر خسرو

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

(485/ 481 -394 ق)، فیلسوف، متكلم، نویسنده، واعظ و شاعر، متخلص و ملقب به حجت. از آن رو كه اشعارش حاوى پند، اندرز و مطالب حكمت‏آمیز بود موصوف به حكیم، حكیم ناصر یا سیدالحكماء گشت. همچنین نسبت مروزى كه شاعر در «سفرنامه‏ى» خویش به آن اشاره كرده است، به سبب اقامت وى در مرو بوده كه گویا مدتى در آنجا شغل دیوانى داشته است. به آورده‏ى دكتر صفا در «تاریخ ادبیات در ایران»، شهرت علوى براى ناصر خسرو مأخذ درستى ندارد و گویا ناشى از سرگذشت مجعولى است كه براى او نوشته‏اند و به او نسبت داده‏اند كه به پنج واسطه به امام على بن موسى الرضا (ع) مى‏رسد، و یا شاید به سبب علاقه‏ى شدید او به آل على (ع) و اظهار این علاقه در آثار خود، یك نسبت روحانى و معنوى براى او پیدا و مشهور شده باشد و یا اینكه او را با اشخاص دیگرى از قبیل سید محمد ناصر علوى قرن ششم اشتباه كرده باشند. ناصر خسرو از خاندان اعیان و اشراف بلخ بود كه ثروت و املاك زیادى داشتند. در قبادیان بلخ به دنیا آمد. از كودكى به كسب علوم و آداب اسلامى پرداخت. حافظ قرآن بود و در تمام علوم متداول زمان خود از معقول و منقول و به ویژه علوم اوایل و حكمت یونان تسلط داشت. علم كلام و حكمت الهى را به خوبى مى‏دانست. او در ادیان مختلف تتبع مى‏كرد و گفته شده كه مشكلات تورات و انجیل را به فضلاى یهود و نصارى تفهیم مى‏نمود. در جوانى به دربار سلاطین و امرایى چون سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوى و سلاجقه راه یافت و به مرتبه‏ى دبیرى رسید. او در اعمال و اموال سلطانى تصرف داشت و به كارهاى دیوانى مشغول بود و عنوان ادیب و دبیر فاضل گرفت و شاه وى را خواجه خطیر خطاب مى‏كرد. به آورده‏ى «ریحانةالادب» و «تذكرةالشعراء»، ناصر خسرو با شیخ ابوالحسن خرقانى (من 425 ق) معاصر و معاشر بود و فنون طریقت را نزد وى فراگرفت و به تهذیب باطن و سیر و سلوك پرداخت. ناصر خسرو بعد از تصرف بلخ به دست سلاجقه در 432 ق به مرو كه تحت حكومت ابوسلیمان جغرى بیگ داوود بود، رفت. وى پس از طى مقامات، در اندیشه‏ى یافتن حقیقت و پس از خوابى كه در 437 ق دیده بود، به سفر پرداخت. در همین سال بار سفر حج بست و با برادر و غلام هندى خود روانه حجاز شد. این مسافرت هفت سال طول كشید. در این سفر چهار بار حج كرد و شمال شرقى و غربى و جنوب غربى و مركز ایران و ممالك و بلاد ارمنستان، آسیاى صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرةالعرب، مصر، قیروان، نوبه و سودان را سیاحت كرد. توقف وى در مصر به سال طول كشید و در این مدت با مبلغان مذهب فاطمى آشنا گشت و نفوذ سخن آنان بخصوص المؤید داعى الدعاة شیرازى و آمادگى روحى خود ناصر خسرو موجب گرویدن او به مذهب اسماعیلى شد. بعد به خدمت مستنصر باللَّه ابوتمیم معد بن على (487 -427 ق) رسید و بعد از طى مراحل و مدارج، مرتبه‏ى حجت یافت و از طرف امام فاطمیان به مقام حجت جزیره‏ى خراسان انتخاب و مأمور نشر مذهب اسماعیلى و ریاست باطنیه‏ى آن سامان گردید. در شرح حال ناصر خسرو، در كتاب «شرح سى قصیده» كه به اهتمام دكتر مهدى محقق انتشار یافته و همچنین در اولین پیوست «تحلیل اشعار ناصر خسرو» آمده است: در معرةالنعمان با شاعر و فیلسوف نابیناى عرب، ابوالعلاء معرى، كه متهم به الحاد و زندقه بود ملاقات كرد و در سمنان در محضر درس على نسائى حاضر شد. وى همچنین در تبریز با قطران تبریزى و در قاین با ابومنصور محمد بن دوست ملاقات كرد. عاقبت به تهمت بد دینى و الحاد و نیز قرمطى و رافضى بودن، مجبور به ترك وطن شد. بعد از سالها سرگردانى در مازندران و نیشابور و بلخ عاقبت در حدود شصت یا شصت و سه سالگى، بین 453 تا 456 ق و به گفته‏ى بعضى در 461 ق به یمگان از اعمال بدخشان رفت و به نشر دعوت و ابلاغ رسالت خود پرداخت. او سرانجام در همان شهر درگذشت و به خاك سپرده شد. در مورد سال مرگ وى اختلافاتى وجود دارد. به آورده‏ى صاحب «سخن و سخنوران»، مؤلف كتاب «بیان الادیان»، ناصر خسرو را معاصر خود مى‏داند كه قبل از تألیف آن كتاب (485 ق) وفات یافته است. ناصر خسرو از قصیده‏سرایان درجه اول زبان فارسى ایران بود و به زبان عربى نیز شعر مى‏سرود.از خصوصیات برجسته‏ى شعر ناصر خسرو این است كه هرگز «دیوان» خویش را به مدح شاهان و امیران معاصر خویش نیالوده و آنچه را ستوده و در شعر خود آورده، همه چیزهایى است كه وى از نظر اجتماعى و مذهبى به آنها ایمان داشته است. آثار منسوب به وى: «سر اسرار»، در تسخیر كواكب؛ « اكسیر اعظم»، در منطق؛ «قانون اعظم»، در علوم غریبه؛ «سعادت‏نامه»، سیصد بیت، در پند و حكمت؛ «روشنایى‏نامه»، در وعظ و پند و حكمت؛ «كنزالحقایق»؛ «تفسیر قرآن»؛ «دستور اعظم». از آثار وى: «زادالمسافرین» یا «زادالمسافر»، در كلام؛ «وجه دین»؛ «جامع‏الحكمتین»؛ «خوان الاخوان»؛ «گشایش و رهایش»؛ «سفرنامه»؛ «بستان العقول»؛ «دلیل المتحیرین»؛ «لسان‏العالم»؛ «دیوان» شعر.[1] حكیم ابومعین ناصر بن خسرو قبادیانى بلخى (394 ه.ق- 481 ه.ق) ملقب به «حجت» از حكما و متكلمین اسلام. در قبادیان از حوالى بلخ تولد یافت. از اوان جوانى به تحصیل علوم و فضائل و تحقیق ادیان و عقاید و مطالعه‏ى اشعار شعراى ایران و عرب پرداخت. در دوره‏ى جوانى به دربار محمود و مسعود غزنوى راه یافت. بعد از غلبه‏ى سلاجقه بر بلخ به مرو به دربار چغرى‏بیگ رفت و تقرب یافت و به خدمت دیوانى گماشته شد. در سال 437 ه. خوابى دید و به قول خود ناگهان از خواب گران چهل ساله بیدار شد، كارهاى دیوانى و ادارى را رها كرده و به جهانگردى و سیر آفاق و انفس پرداخت و در سفر هفت ساله‏ى خود حجاز، آسیاى صغیر، سوریه و مصر را دید. وى در ابتدا مذهب حنفى داشت؛ در مصر با اسماعیلیان فاطمى روابطى پیدا كرد و پیرو مذهب آنان گردید و از دعاة سرسخت اسماعیلیه شد و «حجت» زمین خراسان گردید. ناصرخسرو در مراجعت از این سفر به بلخ رفت و آشكارا شروع به تبلیغ عقاید اسماعیلى كرد لیكن با مخالفت فقهاى متعصب سنى مواجه گردید و امراى سلجوقى درصدد كشتن او برآمدند. وى بالاخره به یمكان بدخشان گریخت و در آنجا عزلت جست و پس از عمرى طولانى و آوارگى و آزار و رنجى كه در آخر عمر از متعصبین و سایر مردم روزگار خود دید در یمكان وفات یافت. از آثار وى یكى «سفرنامه» اوست كه بعد از مراجعت از سفر هفت ساله‏ى خود در 444 ه.ق تألیف كرد، و دیگر زادالمسافرین كه یادگار دوره‏ى آوارگى او بعد از مراجعت از سفر در خراسان و مازندران و طبرستان است، آثار مهم دیگر او عبارتند از «وجه دین»، «خوان اخوان»، «دلیل‏المتحیرین»، «روشنائى‏نامه»، «دیوان اشعار». مقدار ابیات دیوان او را تا سى‏هزار بیت نوشته‏اند، ولى آنچه اكنون در دست است حدود یازده هزار بیت است.

نویسنده : نظرات 0 جمعه 5 شهریور 1395  - 6:13 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی