مشاهیر ایران و جهان - ناباكف، ولاديمير

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت : انگلستان   -   قرن : 20 منبع :

«ولاديمير ناباكف» نويسنده و منتقد ادبى برجسته آمريكايى است كه اصليتى روس دارد. او در طول عمر نويسندگى خود به دو زبان روسى و انگليسى نوشت. او در سال ۱۹۵۵ رمانى به نام «لوليتا» خلق كرد كه سبك خاص ادبى آن منتقدان و طنز قوى آن مردم عادى را به تحسين واداشت. «ناباكف» نسخه اول اين رمان را در سال ۱۹۳۹ طى اقامتش در پاريس تحت عنوان «افسونگر» (Volshebnik) به رشته تحرير درآورد كه داستان زندگى مردى ميانسال را روايت مى كند كه دل به دخترى ۱۲ساله مى بازد. به همين دليل با مادر بيمار و بيوه اش ازدواج مى كند. قهرمان داستان طى اقامتشان در هتلى به دخترك در حال خواب تعرض مى كند و ناگهان دختر بيدار مى شود و مرد فرار مى كند و باقى عمر را به قاچاق مى گذراند و عاقبت به سختى مى ميرد. اين داستان بعدها به دست استنلى كوبريك به تصوير كشيده شد. «ولاديمير ناباكف» در ۲۷ آوريل ۱۸۹۹ در سنت پترزبورگ در خانواده اى متمول و اشرافى ديده به جهان گشود. پدرش -ديميتريش ناباكف - روزنامه نگار، وكيل و سياستمدارى ليبرال بود. او كه علاقه خاصى به فرهنگ انگلستان داشت به فرزند خود زبان هاى انگليسى و حتى فرانسه را آموخت و اين درحالى بود كه «ولاديمير» ۵ سال بيش نداشت. «ولاديمير» تحصيلات مقدماتى خود را در يكى از بهترين مدارس سنت پترزبورگ به نام «تنى شف» (Tenishev ) گذراند. او ۱۶ ساله بود كه املاك وسيعى را از عموى خود به ارث برد. اما فرصت استفاده از اين ثروت هنگفت را پيدا نكرد چرا كه با انقلاب روسيه پدرش دستگير و زندانى شد و پس از آزادى بلافاصله به همراه خانواده اش به برلين مهاجرت كردند. «ناباكف» تحصيلات خود را در كالج «ترينيتى» به پايان برد. در همان سال ها بود كه پدر سياستمدارش به دست يكى از سلطنت طلبان روس به قتل رسيد. او ۱۵ سال در برلين اقامت داشت و طى اين مدت به ترجمه، تدريس خصوصى و تعليم تنيس پرداخت. طى اين دوران «ناباكف» موفق شد به عنوان نويسنده اى جوان در جامعه روس ساكن برلين اسم و رسمى پيدا كند. خوانندگان آثار او را بيشتر مهاجرين روس تشكيل مى دادند چرا كه نوشته هاى او عموماً در داخل روسيه حق انتشار نداشت. او در آثار اوليه اش به مقوله هايى همچون مرگ، گذر زمان و حس از دست دادن پرداخت. او كه خود شطرنج را در سطحى بالا بازى مى كرد در داستان هاى خود از قالبى پيچيده و معما گونه بهره مى برد و در پى آن بود كه خواننده را درگير اين بازى پرپيچ و خم كند. او در يكى از آثار خود به نام «مواعظى در باب ادبيات» مى نويسد: «مبادا خوانندگان را گوسفند فرض كنيد. اين را بدانيد كه هر قلمى كنجكاوى آنها را برنمى انگيزد.» و ادامه مى دهد: «خواننده خوب، آن نيست كه نشانه شناسى و جامعه شناسى و ادبيات بداند. خواننده خوب آن است كه صاحب قوه تصور خوب و حافظه اى قوى است كه قدرى از احساس و هنر بهره برده باشد. همان مشخصاتى كه من در تمام زندگى ام سعى در تقويت آنها داشته ام.» او در سال ۱۹۳۰ رمانى به نام «دفاع» (Zashehita Luzhina) به رشته تحرير درآورد و در آن تصورات خوانندگان را چون كارگردانى قهار به بازى گرفت. اين داستان، داستان زندگى شطرنج بازى به نام «الكساندر لوژين» است كه پديده بازى شطرنج است. اما پس از مدتى مرز بين واقعيت و بازى شطرنج براى او از بين مى رود و حتى وقتى تصميم به خودكشى مى گيرد و به كنار پنجره خانه خود مى رود سنگفرش حياط را همچون صفحه شطرنج مى بيند. «ناباكف» زندگى نويسندگى خود را با ترجمه اشعار «هاينه» آغاز مى كند و اولين رمان خود با نام «ماشنكا» (Mashenka ) را در ۲۷ سالگى خلق مى كند. او در عمر خود آثار ديگرى منتشر كرد كه «موهبت»( The Gift ) و «دعوت به مراسم گردن زنى» ((An Invitation to a beheading از آنها است. او در زندگى خود مدارج عالى دانشگاهى را گذراند و سخنرانى هاى متعددى در باب آثار «فلوبر»، «داستايوفسكى» و «جويس» ايراد كرد. اين نويسنده بزرگ عاقبت در دوم ژوئيه ۱۹۷۷ در لوزان ديده از جهان فروبست. از آثار او در زبان انگليسى مى توان به «زندگى واقعى يك شواليه»، «نين» و «به دلقك نگاه كن» اشاره كرد.

نویسنده : نظرات 0 شنبه 6 شهریور 1395  - 5:13 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی