ملیت : چک - قرن : 20 منبع :
میروسلاو هولوب (1998- 1923)، شاعر «چک»، هنوز یکی از محبوبترین شاعران جهان است. گواه این ادعا، استقبال گرمی است که منتقدان و مخاطبان شعر، از آخرین مجموعهای که از شعرهای او در سال جاری منتشر شده است. دقت در جزئیات (که با جزئینگری متداول و ـمتأسفم که میگویمـ مبتذل، تفاوتی اساسی دارد) روایتهای او را بسیار جذاب میکند. شاید یکی از دلایل این دقیق بودن، تخصصش در «ایمنی شناسی» (ایمنیولوژی) باشد. او حرفهاش را کار علمی می دانست و شاعری را یک تفنن. در گفتوگویی با استفن استپانچف (در «نیو لیدر») هولوب اظهار میکند که «اتحادیهٔ نویسندگان چک» به او پیشنهاد کرده بودند که به او حقوقی معادل کار علمیاش بپردازند به شرط اینکه برای دو سال فقط شعر «کار کند». اما او نپذیرفته بود زیرا دانش تجربی را دوست داشت و میترسید که اگر تمام اوقاتش برای شاعری آزاد باشد نتواند حتی یک سطر شعر بنویسد. او از تکنیک استفاده از استعارههای علمی در شعر برای یافتن معادلهایی شاعرانه برای واقعیتهای مدرن «ریزـجهان» (میکرو ورلد) بهره میبرد. (اصولاً او از بازی و رقص استعارهها ـمانند بازی با ایدههاـ در شعر لذت میبرد.) اگرچه در مقام یک دانشمند، هولوب به واقعیت عینی اعتقاد دارد و از امر موهوم بیزار است، اما در شعرهایش همین واقعیت عینی را در خدمت تخیل قرار میدهد. این دوگانگی طنزی دلنشین را در لحن شعریاش تزریق میکند. میشود با «ای الوارز» شاعر در مقدمهای که بر «اشعار منتخب» او نوشته است موافق بود که نقطهٔ عزیمت شعرهای هولوب، درکی طنزآمیز، مشفقانه، کاوشگرانه و غیر احساساتی از جهان مدرن است. میروسلاو هولوب نویسنده ی 16 کتاب شعر، 10 مجموعهٔ مقالات و 130 جستار علمی است. کارهای او به 38 زبان ـاز جمله فارسیـ ترجمه شده است. ميروسلاو هولوب آميزه ی شگفت انگيزی است و شايد يک نمونه ی منحصر به فرد. او يکی از شعرای خلاق و پرکار چک و همچنين يک دانشمند برجسته است. يک آسيبشناس بالينی (Clinical Pathologist) که به طور وسيع به هر دو سوی پردهی آهنين (Iron Curtain) سابق برای تحقيق و شرکت در کنگرههای علمی سفر کرده است. آثار او شامل هشت مجموعه ی شعر، دو سفرنامه و بيست و پنج مقالهی علمی درباره ی آسيب شناسی است. او همچنين سردبير يک مجله ی پرطرفدار علمی چک بوده است. ميروسلاو هولوب متولد سال 1923 و فرزند يک کارگر راه آهن و يک معلم زبان است. هولوب تا حدود سی سالگی که تحقيقات بالينی خود را آغاز کرد، به نوشتن شعرهايش نپرداخت، لذا علوم تجربی و اشعار تجربی توأماً در سير زندگی او شکوفا شده است. هولوب در هفتاد و چهار سالگي در 1998 زندگي را بدرود گفت. آلوارز (Alvarez) میگويد: «وقتی که عاقبت او را در پراگ ديدم، از او پرسيدم، اگر نظر تازه و تئوریهای شاعرانه ای دارد، لازم است که آنها را بدانم. روز بعد با تعدادی صفحهی تحريرشده به سويم بازگشت با سرفصلی از نکته های خاص و منحصر مربوط به هشتم ماه ژوئن 1965. چهارمين نکته از نکات يازده گانهی او اين بود: تفاوت عميقی ميان انديشهی علمی و انديشهی هنری نيست. هر دو شامل حد بالای خلاقيت و حد بالای آزادی است. دانش بر دو گونهی تئوری و تجربی است، و هنر فقط پديدهای تجربی است. کانون موضوع، واژهي تجربي است. او در باور من بيشتر به محتواي شعر رجوع ميکرد، تا به قالب و تکنيک آن، يا در حدي که اين دو عنصر را تفکيک پذير نمي دانست. دلشوره در اين است که شعر چه ميگويد، تا اينکه چگونه گفته ميشود.»