ملیت : آمریکا - قرن : 19 منبع :
«الكات» نويسنده زن مشهور آمريكايى است كه در زمينه كودكان، داستان هاى متعددى به چاپ رساند كه در ميان آنها «زنان كوچك» به موفقيتى جهانى دست يافت و شهرت را براى «الكات» به ارمغان آورد. «الكات» ماده اوليه رمان هاى خود را چه در مسير داستانى و چه در شخصيت پردازى بيشتر از خانواده خود و اجتماعى كه در آن بزرگ شده است يعنى «نيو انگلند» الهام مى گيرد. او كه براى تامين معاش خود و خانواده به نويسندگى مى پرداخت گه گدارى به ناچار با نام مستعار «اى.ان. برنارد» يا حتى به صورت بى نام، داستان هايى سطح پائين و عامه پسند مى نوشت. «لوئيسا مى الكات» در ۲۹ نوامبر ۱۸۳۲ در ايالت فيلادلفيا به عنوان دومين دختر از مجموع چهار فرزند دختر «ابيگيل مى الكات» و «برونسون الكات» به دنيا آمد. در همان اوان كودكى به همراه خانواده به ايالت بوستون نقل مكان كردند و بدين ترتيب او بيشتر دوران زندگى خود را در همين شهر و منطقه كنكورد گذراند و تمام تحصيلات مقدماتى اش را از پدرش آموخت. پدرش مردى اخلاق گرا و از اعضاى انجمن معتقدين به فلسفه ماوراءالطبيعه بود. او گرچه عمل گرا نبود اما ايده آل گرايى معتقد به جهان غيرمادى و زندگى روحانى به شمار مى آمد. «لوئيسا مى» پدر خود را «افلاطون نوين» مى خواند. با انتقاد يك نويسنده انگليسى از روش هاى تدريس «برونسون الكات» او به همراه خانواده اش به منطقه «كنكورد» رفتند و رابطه خانواده با دوستان او از قبيل «تئودور پاركر»، «هنرى ديويد ثورو» و «رالف والدو امرسون» افزايش يافت. نظريات «برونسون» زمانى تاثير عميق و گسترده اى بر معلمان برجاى گذاشت اما امروزه ديگر طرفداران زيادى ندارد. تحت تعليمات چنين پدرى بود كه «لوئيسا الكات» از هفت سالگى به نوشتن خاطرات روزانه خود روى آورد و در سن پانزده سالگى به مطالعه آثار «گوته» پرداخت و به شدت تحت تاثير «مكاتبه با يك كودك» او قرار گرفت. «الكات» در عين حال از خانواده «برونته» به خصوص «شارلوت» نيز تاثير پذيرفت. او اولين كتاب خود با نام «حكايت هاى گل» را به سال ۱۸۵۴ منتشر كرد كه مجموعه اى از داستان هاى كوتاه است و «الكات» آن را به «الن» دختر «امرسون» به پاس آشنا كردن او با «گوته» تقديم كرد. در همين دوران بود كه با شكست شغلى پدر وظيفه مراقبت و تامين آسايش و رفاه خانواده به دوش «الكات» و مادرش افتاد و بعدها پدرش در ستايش و تقدير زحمات او شعرى سرود و او را «فرزند باوفا و فداكار» خواند. آن روزها «برونسون الكات» در فكر ايجاد مدينه اى فاضله بود اما همسرش «ابيگيل» بيش از آنكه به آرزوهاى شوهر مشغول باشد نگران سلامت خانواده بود و به همين جهت براى آسايش بيشتر خانواده را به «بوستون» بازگرداند. «الكات» در اثر بعدى خود با عنوان «داستان يك تجربه» به شرح سختى هاى اين دوران به خصوص زمانى كه به عنوان مستخدم در خانه ها كار مى كرد مى پردازد و در عين حال معتقد است كه جنبه هاى ارزشى زندگى اش از قبيل اعتقاد به تساوى حقوق زنان و مردان در اين دوران شكل گرفته است. اولين داستان هاى كوتاه و اشعار «الكات» در اوايل ۱۸۶۰ در ماهنامه «آتلانتيك» به چاپ رسيد و با شروع جنگ هاى داخلى آمريكا به عنوان پرستار مشغول كمك به مجروحين شد. در خلال سال هاى ۱۸۶۲ و ،۱۸۶۳ الكات در بيمارستان «يونيون» در واشينگتن مشغول به كار و در همين دوران به بيمارى حصبه مبتلا شد و هيچگاه به طور كامل بهبود نيافت. او در سال ۱۸۶۳ نامه هايى را كه در بيمارستان نوشته بود تحت عنوان «دست نوشته هاى بيمارستان» به چاپ رساند كه با موفقيتى نسبى همراه شد و او را به نويسندگى دلگرم كرد. «احوال» نام اولين رمان او است كه در سال ۱۸۶۷ به چاپ رسيد. «تعقيب مرگبار و طولانى عشق» نام رمان ديگر او است در باب وسواس كه در سال ۱۸۶۶ به صورت پاورقى در مجله به چاپ رسيده بود اما مجموعه آن بعد از مرگ او در سال ۱۹۹۵ به چاپ رسيد. در سال ۱۸۶۷ او به سردبيرى مجله كودكانى به نام «مرى ميوزيم» منصوب شد. خلق رمان «زنان كوچك» كه در همين دوران اتفاق افتاد بيش از هر چيز- به گفته شخص «الكات»- در اثر فشارها و نياز مالى بود كه با استقبال گسترده جهانى روبه رو شد و شهرتى عظيم براى او به ارمغان آورد. «زنان كوچك» در دو قسمت در سال هاى ۱۸۶۸ و ۱۸۶۹ به چاپ رسيد كه قسمت دوم آن «همسران خوب» نام دارد. شخصيت هاى اصلى داستان همگى الهام گرفته از خانواده خود «الكات» هستند و شخصيت «جو» الهام گرفته از خود او است. دخترى كه عاشق شغل خبرنگارى است و به ارزش هاى مسيحيت احترام مى گذارد و هيچ گاه ازدواج نمى كند. اين رمان زيبا چندين بار به روى پرده سينما نيز نقش بسته است و در سال ۱۹۳۳ «سارا ميسون» و «ويكتور هيرمن» جايزه بهترين فيلم نامه اقتباس شده را كه از اين رمان الهام گرفته شده بود به خود اختصاص دادند. «الكات» پس از آن رمان هاى ديگرى مانند «مردان كوچك» و «پسران جو» را به رشته تحرير درآورد كه همگى در ادامه زندگى شخصيت هاى رمان «زنان كوچك» بودند. «لوئيسا مى الكات» در ۶ مارس ۱۸۸۸ براثر بيمارى سرطان روده در حالى چشم از جهان فروبست كه هيچ گاه طعم زندگى مشترك را نچشيده بود و بخش اعظم زندگى خود را در تلاش براى فراهم كردن آسايش خانواده صرف كرده بود.