ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
ابن مقفع: روزبه پسر دادویه معروف به ابومحمد عبدالله ابن مقفع (کشته شده در سال ۱۴۲ قمری / ۷۶۰ میلادی) نویسنده و مترجم ایرانی و ساکن بصره بود. کنیت وی: (أبی محمد) بود . زندگی ابو محمد عبد اللّه ابن المقفّع (106- 142 ق) نويسنده و مترجم آثار پهلوى به عربى است. ابن مقفع تا زمانى كه اسلام نياورده بود. همچنان به روزبه نامور بود و ابو عمرو كنيه داشت. پس از تشرف به اسلام، نام عبد اللّه و كنيه ابو محمد برگزيد. ولادتش در حدود 106 ق، ظاهرا در جورد گور (فيروز آباد فارس) رخ داده است. در كودكى با پدر به بصره رفت و چنان با «تازى شيوا» و «شيوايى تازى» آشنا و مأنوس شد و آموزش ديد كه خود در رده شيوايان زبان تازى جاى گرفت. ابن مقفع هم با امويان و هم با عباسيان ارتباط داشته و در هر دو روزگار به دبيرى پرداخته است. نام پدر ابن مقفع در واقع داذويه بوده، هر چند كه گاه، داذويه به داذبه تحريف شده است. ابن نديم نام اسلامى پدر او را مبارك ذكر كرده كه گويى ترجمه عربى روزبه است، اما زبيدى در تاج العروس او را داذ جشنش (داد گشنسب) خوانده، با اين همه منيوى معتقد است كه نام عبد اللّه، پيش از مسلمان شدن، داذبه بوده كه به روزبه تصحيف گشته است. داذويه كه از اعيان و اصيل زادگان فارس بود، زمانى كه حجاج بن يوسف بر عراق حكم مىراند، از جانب وى مأمور خراج فارس شد، اما در كار اموال، ناروايى كرد و حجاج او را چندان شكنجه داد تا دستش مقفع (ناقص و ترنجيده) گشت. كلمه «مقفع» لقبى براى داذويه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. پدر او یعنی دادویه از مردم شهر گور (فیروزآباد) پارس بود که در شهر بصره نشیمن گزیده بود. عقاید: پوردادویه نخستین کس از خاندان خود بود که مسلمان شد و پس از آن توانست پیشهٔ دبیری امور کرمان را برای استاندار پارس و کرمان یعنی عیسی بن علی، عموی منصور خلیفه عباسی بر عهده گیرد. ابن مقفع سرانجام به دستور ابوجعفر المنصور ، خلیفه عباسی، در سن ۳۶ سالگی به اتهام زندقه بودن در بغداد کشته شد. بعضی ادعا میکنند که ابن مقفع فقط ظاهراً مسلمان شده بودهاست و یکی از دلایلی که برای داشتن گرایش زرتشتی از سوی او میآورند این است که میگویند روزی که روزبه از برابر یک آتشکده میگذشت این شعر را خواندهاست: ای خانهٔ دلدار که از بیم بداندیش روی از تو همی تافته و دل بتو دارم رو تافتنم را منگر زانکه به هر حال جان بهر تو میبازم و منزل بتو دارم بعضی نیز ادعا میکنند که عقاید زندیقی داشتهاست. از مهدی خلیفه نقل است (به مضمون) که «کتابی در زندقه ندیدم که با ابن مقفع ارتباطی نداشته باشد». :آثار و فعالیت ها روزبه کتابهای زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد میتوان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آییننامه ، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) و سخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد. نثر عربی ابن مقفع بسیار شیوا بوده و نثر وی سرمشق سخندانان و نویسندگان عربینوِیس و عربی زبان بودهاست. ترجمههای او از بهترین آثار ادبی و اخلاقی زبان عربی شمرده میشوند. روزبه نخستین کسی است که رسماً آثاری به نثر عربی نوشت[نیازمند منبع]. آثار وی در بعضی دانشگاههای جهان، از جمله دانشگاههای کشورهای عرب مانند دانشگاه قاهره، به عنوان نمونههای خوب و شیوایی از نثر عربی بررسی میشوند. آثار وى عبارتند از: كليلة و دمنه، الأدب الكبير، الأدب الصغير و المنطق,سیرالملوک (ترجمه عربی خداینامه) , نامهٔ تنسر,عجائب سجستان (ترجمهٔ ریکیهای سگستان) که عمدتا از فارسی میانه به عربی ترجمه کرده است. : سيماى فرهنگى ابن مقفع سيماى فرهنگى ابن مقفع با همه آوازهمندى، در هالهاى از ابهام است. ظاهرا نمىتوان گفت او مسلمان نبوده، اما از ديگر سوى نيز نمىتوان چهره دين ورزى مصمّم از وى به نمايش گذاشت. به هر روى، از مكارم اخلاق خالى نبوده است. انسان دوستى، اخلاق، آداب دانى، خوش زبانى و زيبارويى همه در زندگى كاملا مرفه او جمع آمده بود. ابن مقفع مردى آزاده و آزاده انديش بود. فضايل اخلاقى و ارزشهاى شخصى او در حدى بوده كه كار پژوهشگران را دشوار ساخته است و باعث شده آنان درباره وى به اختلاف دچار گشته و او را در دو قطب متضاد، ديندارى كامل و الحاد مطلق جاى دهند. براى زندگى اخلاقى او و وقار و احتشام عباداتش آنچنان است كه محققاً مسلمان به دشوارى مىتواند وى را از دين خويش خارج بداند. با اين همه تهى بودن آثار او از دفاع مستقيم از اسلام و شريعت، شوخ چشمىهاى گاه به گاه او و به خصوص هم نشينى با متهمان به زندقه، باعث مىشود كه گروهى ديگر به زندقه او حكم كنند. شايد پس از ترجمانى و زباندانى و ادبيّت، بحث انگيزترين موضوع پيرامون ابن مقفع، طرح «زندقه» در مورد اوست. وى همچنين از بزرگترين راهبران «نهضت ترجمانى» در سدههاى نخستين اسلامى است و از اين حيث تأثيرى ژرف و بىمانند بر تمدن مسلمانان نهاده است.