ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(و. 1281 ه.ش مقت. 13 آبان 1328 ه.ش) فارغالتحصیل مدرسهى علوم سیاسى قدیم بود و در 1268 وارد خدمات دولتى شد و سمتهاى مختلف پیدا كرد. از طرف دولت 9 ماه به آلمان و 3 ماه به انگلستان مأموریت یافت و پس از بازگشت عهدهدار بانك كشاورزى و مدیر كل وزارت دارائى شد و در 1320 وزى بازرگانى و پیشه و هنر و در كابینهى «سهیلى» وزیر راه گردید و در 23 خرداد 1327 در سن 46 سالگى مأمور تشكیل دولت شد و در آبان ماه 1327 از نخستوزیرى استعفا داد و در سال 1328 به سمت وزیر دربار شاهنشاهى منصوب گردید. در 13 آبان ماه 1328 كه در مجلس روضهى دربار شاهنشاهى در مجسد سهپسالار شركت نمود به ضرب گلوله از پا درآمد و در بیمارستان در سن 47 سالگى درگذشت. (ح 1280- مقتول 1328 ش)، نویسنده و مترجم. از تحصیل كردههاى مدرسه علوم سیاسى بود كه ابتدا كارمند وزارت خارجه شد و سپس در سمت منشىگرى و مترجمى سفارت روس به كار مشغول گردید. وى زبانهاى روسى، فرانسوى و انگلیسى را مىدانست. هژیر وزارتهاى پیشه و هنر، بازرگانى، راه، كشور و دارایى را به ترتیب در كابینههاى على سهیلى، احمد قوام، ساعد و حكیمى بر عهده داشت. او همچنین در 1327 ش سمت نخستوزیرى را برعهده گرفت. هژیر در مدرسه عالى سپهسالار به دست سید حسین امامى با ضرب گلوله به قتل رسید. وى را در صحن حضرت عبدالعظیم به خاك سپردند. از آثارش: «پطراز بورگ تا قسطنطنیه»، تاریخ روابط دربار ایران با دو دربار مزبور از ظهور صفویه تا مرگ نادرشاه، ترجمه؛ «تاریخ قرون وسطى» تا جنگ صد ساله»، ترجمه؛ «تاریخ ملل شرق و یونان»، ترجمه؛ «حافظ تشریح».[1] فرزند محمد هژیر (وثوق همایون)، در سال 1281 در تهران متولد شد. تحصیلات ابتدائى را در مدرسهى مظفرى و تحصیلات متوسطه را در دارالفنون پایان داد و زبان فرانسه را بخوبى فراگرفت و براى ادامهى تحصیل وارد مدرسهى علوم سیاسى شد و چون داراى مدرك دیپلم بود، دورهى دو سالهى مؤخراتى را طى كرد و در 1298 فارغالتحصیل گردید و به استخدام در وزارت امور خارجه درآمد و مترجم زبانهاى روسى و فرانسه بود. در 1301 بعنوان مترجم روسى در سفارت شوروى در تهران استخدام شد و قریب 6 سال در آن سفارتخانه اشتغال به كار داشت. در 1307 به خدمت كلیه ایرانیان كه در سفارت شوروى كار مىكردند خاتمه داده شد و هژیر مدتى بیكار بود تا اینكه در 1308 در وزارت راه استخدام شد و سمت وى بازرسى بود. در كابینهى مخبرالسلطنه هدایت، تقىزاده به وزارت دارائى تعیین شد و هژیر را به آن وزارتخانه انتقال داد و در ادارهى امور اقتصادى كه ریاست آن با دكتر محمود افشار بود، به كار مشغول گردید. وى در این سمت از طرف تقىزاده مأموریت یافت كه كلیه پروندههاى مربوط به شركت نفت ایران و انگلیس را مطالعه و گزارش جامعى تهیه نماید. هژیر در وزارت مالیه ظاهرا كارمند عادى بود ولى بیش از همه وزیر دارائى را ملاقات مىنمود. در حقیقت عملا مشاور وزیر بود. در جریان تجدیدنظر در قرارداد دارسى (1933) هژیر از دستاندركاران درجه دوم بود و قسمت اعظم مداركى را كه داور همراه خود در دادگاه لاهه ارائه داد همه اسناد و مداركى بود كه هژیر با مطالعهى دقیق پروندههایى به ارزش آنها برده بود. در سال 1313 هژیر رئیس اداره حقوقى وزارت دارائى شد و یك سال بعد مفتش دولت در بانك ملى ایران كه در آن تاریخ بانك ناشر اسكناس بود گردید. در آن تاریخ اسكناسهاى منتشره داراى دو امضاء بود، یكى امضاى مدیر كل بانك و دیگرى امضاى مفتش دولت. از سرى دوم اسكناسهاى منتشره بانك ملى امضاى هژیر در روى اسكناسها قرار گرفت و چون امضاى وى واضح و خوانا بود تمام مردم با نام او آشنا شدند. در سال 1314 داور وزیر وقت مالیه دو قرارداد پایاپاى با دولت آلمان و دولت اتحاد جماهیر شوروى منعقد نمود، براى پیشبرد امور اقتصادى شركتهاى دولتى تشكیل داد و هژیر در سمتهاى مختلف قرار گرفت، مانند مدیر عامل شركت قماش، عضو هیئت مدیره شركت بیمه، عضو هیئت مدیره شركت ساختمان بازرسى بانك فلاحت و رئیس كمیسیون اسعار. عبدالحسین هژیر در 1318 مدیر كل وزارت دارائى شد و پس از مدت كوتاهى به معاونت بانك ملى ایران برگزیده شد. پس از شهریور 1320 هژیر وارد میدان سیاست و براى ورود به كابینهها شدیدا فعالیت مىكرد تا اینكه در اسفندماه 1320 در آخرین ترمیم كابینه محمد على فروغى به وزارت پیشه و هنر منصوب گردید. این كابینه در مجلس سیزدهم با رأى ضعیفى تأیید گردید ولى فروغى آن رأى را براى ادامهى كار خود كافى ندانست و استعفا داد. اصرار نمایندگان و صدور قطعنامه نمایندگان طرفدار فروغى براى ادامهى كار او ثمربخش نشد ولى نمایندگان به توصیهى او به على سهیلى رأى دادند. سهیلى در كابینهى خود عبدالحسین هژیر را در سمت وزارت پیشه و هنر تثبیت كرد. سهیلى بیش از چهار ماه در نخستوزیرى دوام نكرد و جاى خود را به احمد قوام داد. هژیر در كابینهى جدید همچنان در وزارت پیشه و هنر باقى ماند. در كابینهى دوم سهیلى، هژیر وزیر راه شد. در كابینهى محمد ساعد مقام وزارت كشور گرفت و در ترمیم كابینه همچنان وزیر كشور بود. در كابینهى اول و دوم حكیمى به وزارت دارائى منصوب شد. در 1325 در ترمیم دوم كابینهى احمد قوام او به وزارت دارائى انتخاب گردید و متوالیا در چهار ترمیم كابینه، وزارت دارائى را حفظ كرد. در 1326 در كابینهى حكیمى سمت وزارت مشاور یافت. در حقیقت گردانندهى دولت حكیمى بود. بعد از سقوط كابینهى حكیمى، على سهیلى و عبدالسحین هژیر وزراى مشاور كاندیداى نخستوزیرى بودند ولى علاقهى شدید اشرف پهلوى به هژیر، محمدرضا پهلوى را مجبور كرد به نمایندگان توصیهى نخستوزیرى هژیر را بكند و در نتیجه هژیر با اكثریت 66 رأى به نخستوزیرى انتخاب شد. پس از انتشار خبر نخستوزیرى هژیر، جمع كثیرى از طبقات مختلف مردم و مخصوصا دانشجویان دانشكدههاى حقوق و فنى با صفوف منظم در میدان بهارستان حضور یافتند و خواستار ملاقات با نمایندگان شدند. ضمن این ملاقات اعتراض خود را نسبت به ابراز تمایل مجلس به نخستوزیرى هژیر بیان نمودند و وى را براى این خدمت صالح ندانستند. در همان موقع خبر نخستوزیرى هژیر به بازار تهران رسید. كسبه و اصناف با صلاحدید و راهنمائى آیتالله كاشانى، مغازههاى خود را تعطیل و در میدان بهارستان اجتماع كردند و ضمن ایراد سخن، نمایندگان مجلس را به باد ناسزا گرفتند و براى تصمیمى كه اتخاذ نموده بودند آنها را مورد سرزنش و اهانت قرار دادند. دامنه اجتماع و تظاهرات علیه مجلس بالا گرفت و به دستور دولت و رئیس مجلس، پلیس براى متفرق ساختن مردم وارد معركه شد، تیراندازى آغاز گردید و مردم تظاهركننده نیز با چوپ و چاقو به پلیس حمله كردند. در این زدوخورد عدهى زیادى مجروح و زخمى شدند. پس از ختم زدوخورد سردار فاخر رئیس مجلس، آیتالله كاشانى را مسبب این تظاهرات دانست و اضافه كرد اگر ایشان با نخستوزیرى هژیر مخالفت دارند بهتر این بود با نمایندگان مجلس صحبت مىكردند نه اینكه متوسل به جار و جنجال مىشدند. به دنبال تظاهرات دانشجویان و اصناف علیه هژیر، روز بعد در شهرهاى قم، مشهد، اصفهان و قزوین تظاهرات پرشورى صورت گرفت. هژیر ناگزیر در یك مصاحبهى مطبوعاتى به مخالفین خود پاسخ داد و افزوده مبارزهى سیاسى بین جمعى نباید از حدود نزاكت خارج شود و نظم عمومى را بر هم زند و هشدار داد كسانى كه موجبات اختلال در نظم عمومى و امنیت شهرها را فراهم نمایند به موجب قانون سركوب خواهند شد. روز چهارم نخستوزیرى هژیر، تهران شاهد تظاهرات گستردهاى از طرف روحانیون بود. چندین هزار روحانى و بازارى در حالى كه قرآن بر سر داشتند، به رهبرى سید مجتبى نواب صفوى رهبر فدائیان اسلام در میدان بهارستان علیه هژیر به تظاهرات پرداختند و ضمن ایراد سخنرانى، نمایندگان مجلس را كه به انتخاب هژیر رأى داده بودند مذمّت كردند و خواستار عزل او شدند. در این موقع كه بیم حملهى تظاهركنندگان به صحن بهارستان مىرفت، گارد مجلس و مأمورین انتظامى بسوى فدائیان اسلام آتش گشودند. عدهى زیادى در این حمله و تیراندازى زخمى شدند و در همان موقع اعلامیه شدیداللحن آیتالله كاشانى علیه نمایندگان مجلس بین مردم پخش شد و هژیر نیز متقابلا اعلامیهاى داد و تظاهركنندگان را به جلب به دادگاه و محاكمه تهدید نمود. عبدالحسین هژیر روز سوم تیر ماه 1327 وزیران كابینه را به مجلس معرفى نمود و برنامهى كار خود را نیز اعلام نمود. به هنگام نطق نخستوزیر در لژ تماشاچیان مجلس تظاهرات شدیدى علیه او برپا بود. صداى مرگ بر هژیر مزدور و بىدین در فضاى تالار علنى مجلس طنینانداز گردید. در همین جلسه حسین مكّى، ابوالحسن حائرىزاده، عبدالقدیر آزاد و رحیمیان درباره زدوخوردهاى چند روزه گذشته علیه او اعلام جرم نمودند ولى با تمام تظاهرات و مخالفتهائى كه به رهبرى آیتالله كاشانى در خارج و داخل مجلس به عمل آمد، برنامه و وزیران هژیر با 88 رأى موافق از 96 رأى دهندهى حاضر در مجلس به تصویب رسید. هژیر براى جلب توجّه عامه و رد اتهاماتى كه از نظر مذهبى به وى وارد مىكردند در اولین جلسه هیئت وزیران تصویبنامهاى صادر كرد كه بموجب آن تهیه و فروش انواع مشروبات الكلى در شهرهاى مشهد، قم و شهر رى ممنوع گردید. این تصویبنامه نه تنها دردى دوا نكرد، بلكه مستمسكى به دست مخالفین داد كه منظور دولت را اغفال جامعهى روحانیت قلمداد كنند و در مجلس نیز چند مخالف، هژیر را متهم به ظاهرسازى و خلاف كارى نمودند. شاه در اواخر تیر ماه 1327 براى یك بازدید رسمى به انگلستان رفت و قبل از حركت نمایندگان را در كاخ خود پذیرفت و ضمن ایراد سخنرانى از نمایندگان خواست دولت را تقویت كنند و لوایحى را كه به مجلس تقدیم مىشود تصویب نمایند. در مدتى كه شاه در اروپا اقامت داشت، حوادث مهمى در ایران رخ داد. عباس اسكندرى نمایندهى مجلس، دولت هژیر را به علت سوء سیاست داخلى و خارجى و مسئلهى بحرین استیضاح كرد و افزود كه نباید مجال داد تا حكومت پلیسى مجددا در ایران برقرار شود. متعاقب استیضاح اسكندرى، ناصرقلى اردلان نیز دولت را استیضاح كرد ولى هژیر به استیضاح كنندگان پاسخى دندانشكن داد و گفت این دولت بیش از دو ماه نیست كه عهدهدار امور شده است، چگونه تمام مشكلات گذشته را به او نسبت مىدهید. سرانجام تقاضاى رأى اعتماد كرد و مجلس با 93 رأى او و دولتش را تأیید نمود. هژیر در مجلس شوراى ملى از اكثریتى قریب به اتفاق برخوردار بود ولى در عوض مطبوعات تهران و شهرستانها از حمله و هتاكى به او كوتاهى نمىكردند و همه روزه اتهامات زیادى به وى وارد مىساختند. او ناچار تصویبنامهى زیر را در هیئت وزیران به تصویب رسانید: «هئیت وزیران در جلسهى مورخ هشتم شهریور ماه تصویب نمودند كه چون در وزارتخانهها و ادارات دولتى و بنگاههائى كه با سرمایه دولت اداره مىشود یا شهردارىها، كسانى كه به نحوى از انحاء از آنجا حقوق مىگیرند، نمىتوانند با داشتن شغل دیگرى از قبیل ریاست یا عضو هیئت مدیره شركتهاى خصوصى و یا داشتن هرگونه شغل آزاد دیگرى از قبیل شركت كردن در ادارهى روزنامه خواه به عنوان صاحب امتیاز یا مدیر یا سردبیر یا عضو هیئت تحریریه و امثال آنها، به انجام وظایف خود بطورى كه لازم است اقدام نمایند، لذا كلیه این قبیل اشخاص به عنوان این اقتضاى ادارى از خدمت بركنار شوند.» وقتى كه این تصویبنامه صادر و منتشر شد، در مطبوعات غوغائى برخاست و عدهى زیادى از مدیران و سردبیران و نویسندگان جراید در مجلس شوراى ملى حضور یافته نسبت به تصویبنامه اعتراض نمودند و نخستوزیر نیز مصرا در پاسخ آنها ایستادگى كرد و افزود استعفا مىدهم ولى تصویبنامه را لغو نخواهم كرد. عبدالقدیر آزاد، دولت را نسبت به توقیف جراید و اختناق آزادى و نقض قانون اساسى و مشروطیت استیضاح كرد. روز 26 شهریور در جلسهى علنى مجلس شوراى ملى به هنگام طرح لایحه عفو مرتكبین قضایاى آذربایجان و زنجان، بین هژیر و چند تن از نمایندگان مشاجرهى شدید لفظى درگرفت، به طورى كه نمایندگان میزهاى جلو خود را شكستند. هژیر نیز در اوج عصبانیت فریاد برآورد شما تیشه برداشتهاید و به ریشه این مملكت مىزنید. در این گفتگو نمایندگان اقلیت از نثار هیچگونه ناسزا و كلمات زشت خوددارى نكردند. بالاخره هژیر در مقابل جوّى كه مخالفین براى او درست كرده بودند تاب مقاومت نیاورد و با وجودى كه در مجلس از حمایت اكثریت برخوردار بود، چاره را در كنارهگیرى دید و سرانجام روز پنجم آبان ماه 1327 پس از پنج ماه زدوخورد و مبارزه از كار كناره گرفت. یكى از اقدامات هژیر در دوران زمامدارى، برقرارى روابط سیاسى بین ایران و عربستان سعودى بود كه زیارت بیتاللهالحرام آزاد شد. عبدالحسین هژیر پس از كنارهگیرى، چند ماهى بیكار بود. در انتخابات مؤسسان دوم كه در اردیبهشت ماه 1328 تشكیل یافت از تهران به نمایندگى انتخاب شد و سرانجام در 28 تیر ماه 1328 به سمت وزیر دربار تعیین گردید و بالاخره در روز 13 آبان ماه 1328 در مجلس عزادارى و روضه خوانى دربار در مسجد سپهسالار هدف گلولهى سید حسین امامى عضو جمعیت فدائیان اسلام قرار گرفت و روز بعد درگذشت و در ایوان كفشكن ناصرالدین شاه مدفون شد. به دنبال قتل هژیر در تهران حكومت نظامى برقرار شد و سرلشكر هوائى احمد خسراوانى معاون ستاد ارتش به حكومت نظامى منصوب شد و از همان روز بگیر و ببند شروع شد و آقایان دكتر مظفر بقائى، سید ابوالحسن حائرىزاده، سید مصطفى كاشانى، سید على بشارت، على جواهر كلام، دانش نوبخت، عبدالقدیر آزاد و خلیل طهماسبى طبق مادهى پنج حكومت نظامى بازداشت شدند. سه روز بعد هم حسن مكى بازداشت شد و دكتر محم مصدق هم به احمدآباد تبعید گردید. بازپرسى از حسین امامى در روز چهاردهم آبان ماه آغاز شد. امامى در اولین بازپرسى به قتل هژیر اعتراف كرد و اظهار نمود بر من مسلم شد وجود هژیر براى مملكت ضرر و زیان دارد لذا درصدد كشتن او برآمدم و قریب دو ماه بود كه اسلحه شبانه روز با من بود و بالاخره روز سوم عاشورا توانستم برنامهى خود را اجرا كنم. روز پانزدهم آبان دادگاه نظامى به ریاست سرهنگ جهانشاهى قاجار و دادستانى سرهنگ جهانگیرى، محاكمهى حسین امامى را آغاز و سرانجام حكم اعدام را صادر كردند. امامى از تقاضاى تجدیدنظر خوددارى نمود و اظهار كرد تجدیدنظر باعث اتلاف وقت است و حكم اعدام در سحرگاه هجدهم آبان به مرحلهى اجرا درآمد. عبدالحسین هژیر از طبقه سوم برخاست. تحصیلات او منحصرا در ایران و مدرسهى علوم سیاسى انجام گرفت ولى به علت هوش و استعداد زیاد، مطالعات خود را در زمینههاى ادبیات فارسى و تاریخ و آموزش زبانهاى خارجه ادامه داد و به زبانهاى فرانسه، روسى و انگلیسى تسلط داشت. در سن 20 سالى روزنامهى پیكان را به صاحب امتیازى پدرش به مدت دو سال، هفتهاى دو شماره انتشار مىداد. مرحوم محمد صدر هاشمى در كتاب تاریخ جراید و مجلات ایران مىنویسد: پیكان یكى از روزنامههاى خوب و مفید بوده و از لحاظ مرام و مسلك طرفدار اكثریت مجلس و مخالف اقلیت و از دشمنان سرسخت سید ضیاءالدین است. مندرجات روزنامهى پیكان بخوبى روشن مىسازد كه نویسندهى آن داراى اندیشهى سیاسى بوده و به ادب و فلسفه وقوف داشته است. در سنین جوانى كتابى تحت عنوان حافظ تشریح انتشار داد كه گلچینى از غزلیات حافظ است اما با نظم و ترتیب موضوعى. مقدمهاى در حدود هشتاد صفحه بر این كتاب نوشته است كه نشانهى بصیرت و اطلاعات وسیع او در ادبیات مخصوصا حافظشناسى است. چند ترجمهى خوب هم از او باقى مانده است از جمله قسمتى از تاریخ آلبر ماله را به فارسى برگردانده است. هژیر نثر فارسى را محكم و استوار مىنوشت و فوقالعاده مورد علاقه دربار پهلوى بود. اشرف پهلوى در كتاب خاطرات خود چنین مىنویسد: «هژیر در سال 1327 به نخستوزیرى منصوب شد. هژیر یكى از دوستان خوب من بود (و باید بگویم كه من تا حدى در انتصاب او مؤثر بودهام) او در سمتهاى وزیر دارائى و وزیر دربار نیز خدمت كرده بود. عبدالحسین هژیر یك بوروكرات باهوش، قابل و وفادار بود و بخوبى مىتوانست مسائل داخلى و بینالمللى را درك كند و با آنها روبرو شود. با وصف این، انتصاب او بلافاصله مورد حمله و انتقاد آیتالله كاشانى قرار گرفت كه یكى از مقامات مهم مذهبى زمان خود بود...» رویهمرفته مردى بلند پرواز، زدوبندچى، قدرت طلب، باسواد، ادیب، شعرشناس و سخندان، ناطق و به مال دنیا بىاعتنا بود. پس از مرگ كلیه ما ترك او شبیه یك كارمند دولت بود.