ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع :
نصرت الله رحماني در سال 1308 ، در تهران به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ناصر خسرو ، و متوسطه را در دبيرستان اديب به پايان رسانيد و سپس وارد مدرسه پست و تلگراف شد و تحصيلات خود را در آنجا پي گرفت. پس از اتمام تحصيلات، در آن وزارتخانه مشغول به كار شد. و ضمن آن سالها در چند مجله و روزنامه قلم زد و اين شاعر نوپرداز در سال هاي آخر عمر، به شهر رشت كوچ كرد و سرانجام در تابستان 1379 ، درهمين شهر درگذشت. گروه : علوم انساني رشته : زبان و ادبيات فارسي والدين و انساب : نصرت الله رحماني در تهران و در خيابان عين الدوله بزرگ متولد شد. او در يكي از كتاب هايش مي نويسد:«نام پدرم گويا اسدالله است!» تحصيلات رسمي و حرفه اي : نصرت رحماني تحصيلات ابتدايي را در مدرسه ناصر خسرو و متوسطه را در دبيرستان اديب به پايان رسانيد و سپس وارد مدرسه پست و تلگراف شد و تحصيلات خود را در اين مدرسه پي گرفت. خاطرات و وقايع تحصيل : نصرت رحماني از دوران تحصيل خود چنين تعريف مي كند: « ... از هنركده نقاشي به خاطر پاره اي بحران ها بيرونم كردند. من هم به مدرسه پست و تلگراف رفتم. روزهاي شلوغي بود. مدير مدرسه ما «پژمان بختياري» شاعر، استعداد مرا زود درك كرد و روزنامه ي ديواري مدرسه را دراختيار من گذاشت. آغاز كار روزنامه نويسي از همين جا شروع شد... » فعاليتهاي ضمن تحصيل : نصرت الله رحماني در طول تحصيلات رسمي، مدتي نيز وارده دانشكده نقاشي شد و زير نظر « عباس كاتوزيان » به فراگيري نقاشي پرداخت. استادان و مربيان : نصرت رحماني هنر نقاشي را نزد عباس كاتوزيان فرا گرفت. وقايع ميانسالي : محمود آزاد تهراني شاعر معاصر و يكي از دوستان نصرت رحماني ، از عصيان او پس از سالهاي كودتاي 28 مرداد ياد مي كند و مي گويد: « نصرت رحماني شاعري بود كه در يك دوره تاريخي خاص سربرآورد و نماينده يك جنبش شد.» م. آزاد در مورد اين دوره چنين مي گويد: « دوره پرشور جنبش ملي شدن نفت تمام ملت را سياسي كرده بود ، كودتاي 28 مرداد ضربه اصلي را به اين جنبش زد ولي ضربه وقتي كاري شد كه روشنفكران و مبارزان را زنداني كردند ، به تبعيد فرستادند و يك دوره خفقان و تاريك به وجود آوردند. در اين دوره رژيم سعي مي كرد تا تمام ارزش هايي را كه مايه افتخار ملت بود نفي كند و رمز موفقيت شعر رحماني در اين بود كه اين شعر در دوره خفقان ، عليه ارزش هاي حاكم سربرداشت... پيام رحماني عصيان بود ؛ عصيان عليه ارزش هاي بورژوازي كه پس از كودتا شكل تقدس به خود مي گرفت... نثرت در آن دوره به طور مسقيم از زوال ، فروپاشيدگي و انحطاط گفت و در در مقدمه يكي از كتاب هايش نوشت شعر من از آنجا موفق شد كه شعر اعتراض بود عليه اشرافيت ... اگر بخواهيد دردمندي و فريادي كه در شهر رحماني هست توجه كنيد ، همين معني عصيان و اعتراض است. رحماني يك آدم سياسي بود و قبلاً شعرهايش در روزنامه هاي حزبي چاپ مي شد. » نصرت درمجله ي سپيد و سياه اعلام كرده بود كه مي خواهد شعر را به ميان مردم ببرد، به همين منظور به همراه مينا اسدي شاعر ديگري از نو پردازان به قهوه خانه اي در جنوب شهر تهران « ميدان شوش » رفتند و هنگام شعر خواني با بدخويي و مخالفت و عدم پذيرش قهوه خانه نشينان روبرو شدند. زمان و علت فوت : نصرت رحماني در تابستان 1379 ، در شهر رشت درگذشت. مشاغل و سمتهاي مورد تصدي : نصرت رحماني، پس از به پايان بردن تحصيلاتش در وزارت پست و تلگراف مشغول به كار شد. او در مورد وضعيت اشتغال خود چنين مي گويد: « ... آن روزها به وزارت پست وتلگراف مي گفتند وزارت شازده ها ، راست هم مي گفتند چون اولين وزارتخانه ي ايران بود ، شاهزاده ها هم به اصطلاح با سواد بودند ، تخم و تركه ي قاجار هم كه خودتان مي دانيد ، هركس از تخم و تركه ي آنها بود به كارمندي استخدام مي شد يا با معرفي آنها. اتفاقاً يكي از همين شازده ها معرف من به مدرسه شد وگرنه راهم نمي دادند آخر سوابق مشعشانه اي داشتم! باري از همان جا به راديو راه يافتم اما پس از چند سال كه كار نكردم و حقوق گرفتم ... پس از چند سال درگيري با رييس قسمتم ، مرا به سرپرستي پست و تلگراف كاشان تبعيد كردند ، من هم چون به عقرب علاقه نداشتم ، نرفتم. آنها هم يكي دو سال حقوق مرا پرداختند ، وقتي مطمئن شدند كه آدم شدني نيستم آن شندر غاز را هم قطع كردند. » ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : نصرت رحماني سالها در چند مجله و روزنامه قلم زد.او علاوه بر نوشتن قصه و رپرتاژ، مسوول صفحات ادبي آن مجلات نيز بود. از مجلاتي كه وي با آنها به همكاري مي پرداخت مجله فردوسي، اميد ايران و سپيد و سياه ، اطلاعات هفتگي و با چند مجله ي ديگر بود. آرا و گرايشهاي خاص : نصرت رحماني نخست تحت تاثير سبك و شيوه سرايش فريدون توللي بود، ، اما بعد ها به شيوه زباني ويژه خود دست يافت. شعرهايش به لحني تلخ از دردها ، پليديها و تباهي هاي دامنگير اجتماعي، و از عشقي كه در ميان به لجن كشيده شده است ، سخن مي گويد. از ديدگاه او زندگي سرتاپا سياه و چركين است؛ خود وي شعرش را سياه و چركين مي نامد. اما شايد تعبير « شعر تلخ » براي آن برازنده تر باشد. شعرش از احساسي نيرومند برخوردار است. زبانش زباني ساده و گاه حتي تا حد زبان كوي و برزن خودرا همسان مي سازد وي نخستين كسي است كه واژه ها و اصطلاحات كوچه و بازار را وارد شعر نو كرده است. محمود آزاد تهراني در باره زبان شعر رحماني چنين مي گويد: « او كلمات عادي را وارد شعر كرد و از به كار گرفتن كلمات مجلل و مطنطن پرهيز داشت و همين ويژگي سبب شد تا نيما بعد از خواندن يكي از شعرهاي رحماني به وجد بيايد و مقدمه اي بر كتابش بنويسد. در آنجا نيما يادآوري مي كند كه رحماني با جرات تمام كلماتي را در شعر به كار مي برد كه ديگران تصورش را هم نمي كنند. » -------------------------------------------------------------------------------- آثار : 1 پياله دور دگر زد 2 ترمه 3 حريق باد 4 داستان مردي كه در غبار گم شد 5 درجنگ باد 6 درو 7 شمشير معشوقه قلم 8 كوچ 9 كوير 10 گزينه اشعار 11 ميعاد در لجن -------------------------------------------------------------------------------- منابع : 1روزنامه مردم سالاري ، سه شنبه 28 اسفندماه 1380 ، شماره 712شاعران تهران از آغاز تا امروز ، تاليف: مجيد شفق ، ج1 ، تهران: سنايي ، ص 387