ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
فرزند منظمالسلطنه از ملاكین گیلان است. در 1277 در لاهیجان تولد یافت. پس از انجام تحصیلات مقدماتى براى ادامهى تحصیل در رشتهى نظام به اروپا رفت. چندى در روسیه و مدتى در فرانسه به تحصیل علوم نظامى اشتغال ورزید و به ایران بازگشت و وارد قزاقخانه شد. بعد از كودتاى 1299 كه كریمآقاخان بوذرجمهرى متناوبا ریاست بلدیه تهران را عهدهدار گردید، نایباول محمدعلى صفارى معاون او بود و در توسعهى شهر تهران و تعریض خیابانها و ایجاد پاركها و میادین، سهمى به سزا دارد. در سال 1311 با درجهى سلطانى، فرمانده نیروى دریائى شد. در حقیقت قرار شد نیروى دریائى را تاسیس كند. پس از آن به ادارهى املاك رضاشاه منتقل شد و چندى در صفحات شمال به توسعهى املاك رضاشاه و آبادانى آنها پرداخت. در سال 1318 فرماندار كل گرگان شد و شهر را توسعه داد و در همین سمت درجهى سرهنگى گرفت. در سال 1320 بعد از رفتن رضاشاه به تهران منتقل شد و مدیركل انتظامات وزارت كشور گردید. یك سال بعد كه قوامالسلطنه رئیسالوزراء شد، به مناسبت دوستى و نزدیكى با منظمالسلطنه، فرزندش سرهنگ صفارى را به ریاست اداره كل نان تهران گماشت. در آن تاریخ نان در تهران و سایر شهرها جیرهبندى بود و در مقابل كوپن كه به هر كسى داده مىشد با زحمت و مرارت زیاد نیمكیلو شبیه نان به او مىدادند. صفارى تا حدى توفیق یافت وضع نان را در تهران سر و صورت بدهد و از مرگ مردم در اثر گرسنگى جلوگیرى كند. در سال 1322 به مدیركلى غله كشور رسید. در سال 1325 كه قوامالسلطنه براى بار چهارم به نخستوزیرى منصوب شد، صفارى را به ریاست شهربانى گمارد و براى او درجهى سرپاسى گرفت. در پانزدهم بهمن 1327 موقعى كه شاه در مقابل آمفى تئاتر دانشكدهى حقوق مورد اصابت چند گلوله واقع شد، صفارى رئیس شهربانى بود و او به سوى ضارب تیراندازى كرد و او را از پاى درآورد. صفارى یك بار دیگر هم رئیس شهربانى شد، بعد به استاندارى مازندران منصوب گردید، مدتى هم شهردار تهران شد. او در ادوار هیجدهم، نوزدهم و بیستم وكیل مجلس شوراى ملى بود. پس از انحلال مجلس بیستم، به استاندارى خوزستان برگزیده شد و چندى بعد تغییر سمت داد و به استاندارى آذربایجان ماموریت یافت و بعد مجددا شهردار تهران گردید. او مجموعا دو بار رئیس شهربانى، دو بار شهردار تهران، سه دوره نمایندهى مجلس، سه بار استاندار، و سه دوره سناتور بوده است. و درست 60 سال مصدر كارهاى مختلف و مهم بوده و تمام دولتها از وجود او استفاده كردهاند. وى مردى شوخ و محافظهكار، پرحرف و سالم بود. نسبت دزدى احدى به او نداد و در كارها سرسختى و مبارزه نشان نمىداد. در هیچ یك از مشاغل خود منشاء اثرى نشد. وى در 1367 در تهران درگذشت. (تو 1280 ش)، نویسنده. در لاهیجان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتى را در مدرسههاى محلى گذراند و بعد در مدرسههاى تربیت و ایران و آلمان تحصیلات خود را به اتمام رساند. سپس وارد مدرسهى بریگاد تیراندازى دیویزیون قزاق گردید و پس از خروج از آن مدرسه، در 1300 ش در ارتش و وزارت كشور عهدهدار مشاغل مختلفى از جمله: ریاست شهردارى تهران، ریاست كل شهربانى، وكالت مردم لاهیجان در دورههاى هجدهم و نوزدهم و بیستم شد. از آثار وى: «خانى گلیلانى- شرح حال خان احمد»؛ «قربانیهاى محیط».[1]