ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1350 -1275 ق)، حقوقدان، نویسنده و مترجم. نام پدرش در بعضى مآخذ محمودخان و در بعضى محمدحسین ذكر شده است، در حالى كه محمدحسین نام جد وى مىباشد. متین در تهران به دنیا آمد. در شش سالگى به لقب سابق پدرش، اعتضاد لشكر، و به گفته خویش اعتضاد خاقان، ملقب شد و شغل پدر را كه همان لشكرنویسى بود اختیار نمود. او بعدها ملقب به متینالدوله گردید. وى پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، تحصیلات متوسطه را در مدرسهى آلمانى تهران به پایان برد و زبانهاى فرانسه و انگلیسى و آلمانى را آموخت. سپس به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. متین دفترى، در 1305 ش، به وزارت دادگسترى وارد شد و پس از چندى به اروپا رفت و موفق به دریافت درجهى دكتراى حقوق گردید. وى در 1318 ش نخست وزیر شد. او چند دوره سناتور و در دورهى پانزدهم مجلس شورا نمایندهى مردم مشكینشهر بود. از آثارش: «آیین دادرسى مدنى و بازرگانى»، در سه مجلد؛ «روابط بینالمللى از قدیمالایام تا سازمان ملل متحد»؛ «تاریخ مختصر حقوق بینالملل»، ترجمه؛ «سیاست جزایى»، فارسى و فرانسه؛ «احكام تفصیلى هیئتهاى عمومى دیوان كشور»؛ «انجمن آثار ملى ایران»، ترجمه؛ «دخالت مستقیم دولت در اقتصاد كشور»؛ «رویهى قضایى»، در چهار بخش؛ «كلید استقلال اقتصادى ایران».[1] استاد ممتاز دانشگاه، حقوقدان و محقق بینالمللى، سیاستمدار، فرزند محمود دفترى (عینالممالك) فرزند میرزا حسین وزیر دفتر فرزند میرزا هدایتالله وزیر دفتر فرزند میرزا حسین آشتیانى فرزند میرزا كاظم مستوفىالممالك فرزند میرزا محسن آشتیانى است. میرزا محسن از رجال و معاریف اوایل زندیه مىباشد اولاد و احفاد وى در یكصد و پنجاه سال اخیر از حكومتگران ایران بودهاند. خانوادههاى وثوق الدوله، قوامالسلطنه، معتمدالسلطنه، مصدقالسلطنه، متین دفترى، دفترى، معاون، فرهاد معتمد، شكوه، دادور و میكده همگى از نسل همین میرزا محسن آشتیانى هستند. متین دفترى در 1314 ه.ق در تهران تولد یافت. هنوز به شش سالگى نرسیده بود كه توارثا منصب لشكرنویسى فوجهاى دماوند و فیروزكوه و پیاده سیستان و مظفر تبریز به او رسید. این شغل قبلا شغل پدرش بوده و پس از آنكه مرحوم به مقام مستوفى ارتقاء یافت به فرمان مظفرالدین شاه با عنوان جناب و لقب اعتضاد لشكر و بعد متینالدوله به او واگذار گردید. او از همان اوقات تحصیلات خود را در مكتب خانه جدش وزیر دفتر شروع كرد. پس از یاد گرفتن مقدمات به آموزش زبان عربى و ادبیات فارسى و جغرافیا و حسن خط پرداخت و علوم آن روز را به حد كامل آموخت. سپس وارد مدرسه ایران و آلمان كه به خرج دولت آلمان و ایران تأسیس شده بود گردید و مدت هشت سال در آنجا به تحصیل پرداخت و زبانهاى فرانسه، انگلیسى و آلمانى را به حد كامل یاد گرفت و زبان عربى و معارف اسلامى را نزد شیخ محد عبده تكمیل نمود؛ ضمنا در آموزش بعضى از دروس مدرسه حقوق جدیت تام به خرج داد. در اوایل جنگ بینالملل اول وارد وزارت امور خارجه گردید و در اداره تحریرات روس مشغول كار گردید؛ همزمان همكارى خود را با مطبوعات آغاز كرد و در روزنامه عصر جدید اخبار روزنامه رویتر را ترجمه مىكرد و ضمنا مقالات مستقل هم مىنوشت. متین دفترى هنگامى كه در وزارت خارجه اشتغال داشت تحصیلات خود را ادامه داد و یك دوره كامل فقه و اصول و ادبیات عرب را نزد آقا سید اسدالله خارقانى كه ملاى روشنفكرى بود تحصیل نمود. پس از جنگ بینالملل اول با مشاركت مصدقالسلطنه و نصرتالدوله و نظامالسلطنه و ذكاءالدوله غفارى مجلهاى به نام مجله علمى دائر كردند كه چند سالى انتشار آن دوام داشت. پس از تعطیل مجله علمى به روزنامه ستاره ایران و زبان آزاد پیوست و در حزب دموكرات عضو فعال گردید. از 1298 نیز دوره مدرسه عالى حقوق را گذراند. به هنگام نخستوزیرى وثوقالدوله با كمك عبدالرحمن بیك قنسول عثمانى در تهران كه نزد متین دفترى زبان آلمانى فرا مىگرفت طرح سجل احوال را در ایران تهیه و تسلیم رئیس دولت كرد. برمبناى همان طرح از آن تاریخ شناسنامه در ایران بوجود آمد و بعدها جنبهى قانونى پیدا كرد. در 1301 ش با حفظ سمت در وزارت امور خارجه نماینده مصدقالسلطنه والى آذربایجان در تهران شد. در آن هنگام هریك از ولاه یك نماینده در تهران تعیین مىنمودند كه كارهاى ایالت را در دوایر دولتى مركز تعقیب كند. چندى هم مستشار ایرانى و مترجم سفارت آلمان بود. آخرین سمتى كه در وزارت امور خارجه بدست آورد ریاست اداره عهود و جامعه ملل بود كه در سازمان جدید وزارت خارجه از ادغام چند اداره تشكیل یافته بود. كتابهاى كلید اقتصادى ایران و كاپیتولاسیون از تحقیقات و مطالعات دوران وزارت خارجه اوست كه همان موقع چاپ و انتشار یافت. در 1306 ش داور اختیارات اصلاح دادگسترى را گرفت و در همان سال عدلیه با سازمان و افراد جدید فعالیت خود را آغاز كرد. متین دفترى و پدرش عینالممالك هر دو از افرادى بودند كه به دعوت داور به خدمت قضا اشتغال ورزیدند و با رتبه قضائى اولى به دادیارى و بعد به مستشارى استیناف و دومى به مستشارى دیوان جزاى عمال دولت برگزیده شدند. متین دفترى قریب دو سال در امر قضا با داور همكارى نزدیك داشت و او را در برنامههاى سنگینى كه عهدهدار شده بود یارى مىنمود. در 1308 ش داور را براى مطالعه در سازمان قضائى فرانسه و ادامه تحصیل به اروپا فرستاد و او ضمن كارآموزى در دادگاههاى پاریس و ژنو و برلن دوره دكتراى حقوق را در سویس پایان برد. پس از مراجعت از اروپا مدتى مدیر كل و معاون ادارى بود تا سرانجام در 1310 به معاونت كل وزارت دادگسترى منصوب گردید و در تهیه و تدوین قوانین مهمى چون قانون مدنى، قانون تجارت، آئین دادرسى حقوقى و بازرگانى و اصول محاكمات جزا نقش اساسى داشت. در 1311 مدتى در غیاب داور كه به اروپا سفر كرده بود عهدهدار كفالت وزارت دادگسترى شد. در همین سمت پرونده تیمورتاش بدست او آماده طرح در دادگاه گردید. در 1312 داور به وزارت دارائى انتقال یافت و قرار بود متین دفترى به وزارت دادگسترى منصوب شود ولى رضاشاه ترجیح داد یكى از قضات قدیمى عهدهدار این سمت گردد و لاجرم صدرالاشراف دادستان كل به وزارت دادگسترى منصوب شد ولى عملا كارهاى مهم وزارتخانه از قبیل تهیه لوایح و دفاع از آن در كمیسیونهاى دادگسترى با معاون كل بود. متین دفترى در 1313 هنگام تأسیس دانشگاه تهران براى احدى تصدى استادى كرسى حقوق جزاى خصوصى به دانشكده حقوق دعوت شد و قریب چهل سال بدون وقفه در آن دانشكده تدریس مىنمود. در همان سال بدنبال تشكیل جمعیت طرفداران سازمان ملل به دبیر كلى آن جمعیت برگزیده شد. داور براى تعقیب اصلاحات دادگسترى و تكمیل خدمات خود تلاش مىنمود تا متین دفترى كه دست پرورده او بود به مقام وزارت برسد. سرانجام در 1315 صدرالاشراف از وزارت معزول و متین دفترى جاى او را گرفت. دكتر متین دفترى در خاطرات خود درباره انتصاب به وزارت دادگسترى چنین مىنویسد: «در تابستان 1315 به مناسبت این كه مدتى بود جمعیت طرفدار جامعه ملل را هم من در دانشكده حقوق ضمن تدریس در آنجا به موازات كارهاى معاون وزیر دادگسترى اداره مىكردم به دعوت مسیو آونول دبیر كل جامعه ملل به اتفاق همسرم از راه زمینى بغداد و بیروت عازم ژنو شدم و صبح روزى كه كشتى مركوب، پس از یك هفته مسافرت بسیار مطبوع در آبهاى مدیترانه وارد بندر تریست مىشد به من در رستوران كشتى خبر رسید كه رئیس شهربانى بندر براى ملاقات من به سالن كشتى آمده است و در چند ثانیه با خیالات مشوش از پلكان رستوران به طرف سالن بالا مىرفتم افسرى با انیفورم پرزرق و برق دیدم كه با بلند كردن دست و سلام فاشیستى استقبالم كرد و پاكتى به دست من داد. آن را گشودم تلگرافى بود به امضاى آقاى محمد ساعد مراغه وزیر مختار ایران در رم در یك جمله كوتاه با این عبارت تكاندهنده «حسبالامر فورا به تهران مراجعت فرمائید.» بدون هیچ توضیحى كه همین ابهام انسان را همیشه دچار توهمات و حدسیات بدى مىكند مراجعت با كشتى كه زودتر از یك هفته حركت نمىكرد عملى نبود ناچار با راهآهن حركت كردم كه پس از عبور از سویس و آلمان از راه روسیه به ایران برگردم به ژنو كه رسیدم نصرالله انتظام در هتل بدیدنم آمد و از منصورالسلطنه نماینده ایران در جامعه ملل پیغام آورد به موجب تلگرافى كه از وزارت خارجه رسیده است من مجاز نیستم در ژنو با دبیر كل جامعه ملل تماس بگیرم و به اصطلاح در آنجا آفتابى شوم و اضافه مىكرد منصورالسلطنه از وصول این تلگراف براى من نگران شده است اما من با اعتماد به نفس به سفر بازگشت ادامه دادم و روزهاى طولانى این مسافرت را در آن اوان كه هنوز هواپیماى كشورى و تجارتى بینالمللى دائر نشده بود در راهآهن بطئىالسیر روسیه طى مىكردم و روزى كه كشتى ما وارد بندر پهلوى شد و نمىدانستم چه سرنوشتى در انتظار من است دیدم اتومبیل وزارت دادگسترى جلوى بندر حاضر است و در آنجا مطلع شدم شاه از محاكمه جزائى عدهاى كه در زمان تصدى آقاى على منصور در وزارت راه مشاغلى به عهده داشتند و متهم شده بودند ناراضى است و وزیر دادگسترى از خدمت معاف شده است.» متین دفترى مدت سه سال وزیر دادگسترى بود و با همان شدت و حدت كه در داور وجود داشت وضع قوانین جدید را ادامه داد. در 1317 به عضویت فرهنگستان برگزیده شد و در همان سال در رأس سازمان جدیدى به نام سازمان پرورش افكار قرار گرفت. سرانجام در آبان ماه 1318 به هنگام افتتاح مجلس دوازدهم از طرف رضاشاه نخستوزیر شد. او درباره نخستوزیر شدن خود در خاطراتش چنین مىنویسد: «یك شب در هیئت وزیران كه من هنوز وزیر دادگسترى بودم و تازه جنگ جهانى دوم شروع شده بود شاه یك مسئله مهم بینالمللى را براى یك اقدامى كه در نظر داشت مطرح كرد و عاقبت به همه امر فرمود مقالهاى بنویسند و بوسیله رئیس دفتر مخصوص هرچه زودتر به عرض برسانند، عینا مثل یك امتحان كتبى كه معلم به شاگردان خود مىدهد. روزى كه من مقاله خود را تسلیم كردم مرحوم شكوه اظهار داشت شاه فرمودهاند براى بهترین مقاله جایزه درنظر گرفتهاند. از جایزه خبرى نشد و شاه هم راجع به آن موضوع دیگر چیزى نفرمودند ولى چندى نگذشت كه روز افتتاح مجلس (دوره دوازدهم قانونگزارى) كه علىالرسم دولت مستعفى و كابینه جدید معرفى مىشود شاه من را مأمور تشكیل كابینه فرمودند. من چون خودم هیچ اقدامى براى احزار این مقام نكرده بودم و اصلا در آن زمان این گونه تشبثها مجاز و معمول نبود حدس زدم كه مقاله من در این تصمیم شاهانه شاید بىتأثیر نبود یا لااقل یكى از عوامل آن بوده است». نخستوزیرى متین دفترى زیادى طولانى نشد. در تیرماه هزار و سیصد و نوزده یعنى پس از 8 ماه زمامدارى مغضوب و از كار بركنار و مدتى در بازداشت و تا شهریور بیست در منزل خود تحتنظر بود. در 1322 از طرف متفقین به جرم ژرمانوفیلى بازداشت شد. مدتى در اراك و مدتى در رشت در اسارت انگلیس و روس بسر برد تا سرانجام از این مخمصه جان سالم به در برد. در بهمن 1324 كه وضع كشور در اثر وقایع آذربایجان رو به وخامت مىرفت و تدابیر حكیمى بىثمر ماند، مجلس چهاردهم در روزهاى آخر عمر خود قوامالسلطنه را با اكثریت بسیار ضعیفى به نخستوزیرى انتخاب كرد. قوام براى استحكام كابینه خود دو تن از نخستوزیران سابق را به عضویت كابینه دعوت كرد؛ سهامالسلطان بیات را براى وزارت دارائى و دكتر متین دفترى را براى وزارت مشاور. بعد با تعیین سایر وزیران قوام هیئت دولت را به شاه معرفى كرد ولى هنگام معرفى وزیران به مجلس از معرفى متین دفترى خوددارى نمود. متین دفترى در این زمینه در یادداشتهاى خود چنین متذكر شده است. «در اواخر دوره چهاردهم مجلس شوراى ملى در ایامى كه اختلافات ایران و شوروى در آذربایجان برپا شده بود آقاى قوام به نخستوزیرى منصوب شد. ایشان قبل از تشكیل كابینه به این فكر افتادند كه هیئت بزرگ و برجستهاى مركب از بعضى رجال به مسكو اعزام دارند و آن موقع تصمیم نداشت شخصا به این مسافرت برود لذا به اینجانب مراجعه و اظهار كرد میل دارم شما كه در امور بینالمللى وارد مىباشید و تخصص در چنین مسائل دارید ریاست این هیئت را قبول و به اتحاد جماهیر شوروى مسافرت كنید و بعد براى اینكه این هیئت به دولت انتساب نزدیكترى داشته باشد تكلیف قبول وزارت مشاور را نمود و اینجانب هم نظر به اوضاع باریك آنروز كه در منتهاى وخامت و تیرگى بود با این نظر موافقت و مشغول مطالعه سوابق كارهاى مربوط به مأموریت مسكو گردیدم. روز 25 بهمن 1324 من و سایر اعضاء كابینه به اعلیحضرت همایونى معرفى شدیم و فرمانى دائر بر وزارت مشاور من صادر گردید. مظفر فیروز و بعضى اشخاص دیگر كه نقشههائى داشتند از شركت من در كابینه نگران شده و یقین داشتند با بودن دكتر متین دفترى در كابینه عرصه بر آنها تنگ خواهد شد و نخواهند توانست قوام را هرطور بخواهند بگردانند. بدین جهت به قوام اینطور تلقین كردند كه اگر دكتر متین دفترى چندى در دولت بماند كارها را قبضه خواهد كرد و جاى شما را خواهد گرفت. اما حقیقت این بود كه عمال نفت جنوب میل داشتند كسانى به مسكو بروند كه مورد اعتماد خودشان باشند و با دكتر متین دفترى مخالف بودند، براى این كه از او در زمان نخستوزیرىاش صدمه خورده و براى انتقام هنگام اشتغال ایران به زندان متفقینش انداخته بودند و این نكته روزى به ثبوت رسید كه در حبس متفقین از من استنطاق كرده بودند چرا در زمان نخستوزیرى به كمپانى فشار مىآوردى و مىخواستى امتیاز 1933 را ملغى كنى. دستنشاندگان مصطفى فاتح به قوام فشار آوردند كه دكتر متین دفترى را به مجلس معرفى نكند. قوام كه از هر طرف گرفتار عمال اجنبى شده بود بودن ذرهاى استقامت از آقاى سید محمد صادق طباطبائى رئیس مجلس شوراى ملى خواهش كرد كه دكتر متین دفترى را ملاقات و به ایشان اطلاع دهند كه فراكسیون حزب توده در مجلس مخالف شركت ایشان در كابینه است و در موقع معرفى به مجلس جنجال برپا خواهند كرد چه خوب است از وزارت استعفا دهید.» متین دفترى با وجودى كه عدهاى چون طباطبائى و سهامالسلطان و مظفر فیروز به او تكلیف استعفا كردند نپذیرفت و قوام نیز او را به مجلس معرفى نكرد. در انتخابات دوره پانزدهم كه كلا به دست حزب دموكرات قوامالسلطنه انجام گرفت متین دفترى یكى از نه كاندیداى دكتر مصدق براى مجلس بود. براى جلوگیرى از رویه حزب و بىطرفى در انتخابات متین دفترى به اتفاق عدهاى از رجال در دربار متحصن شدند ولى این تحصن نتیجهاى نداد و انتخابات تهران مطابق میل قوامالسلطنه انجام گرفت. متین دفترى با وجودى كه قوامالسلطنه و حزب دموكرات از یكطرف و رزمآراء رئیس ستاد ارتش از طرف دیگر مخالف انتخاب وى به نمایندگى مجلس بودند در همان دوره از صندوق مشگین شهر سر درآورده و در زمره وكلاى دوره پانزدهم قرار گرفت. هنگام طرح اعتبارنامه او عباس نراقى وكیل كاشان و عضو فراكسیون دموكارت ایران كه یكى از پنجاه و سه نفر محكومین تودهاى دوره وزارت دادگسترى متین دفترى بود به مخالفت پرداخت و یكى از وكلاى آذربایجان از او دفاع كرد. سرانجام اعتبار نامه او به تصویب رسید. متین دفترى براى ساقط كردن كابینه قوامالسلطنه دست به اقدامات دامنهدارى زد، نطق مفصلى راجع به جریان انتخابات تهران نمود. باید او را یكى از عوامل سقوط قوام به حساب آورد. در 1328 شاه تصمیم به تشكیل مجلس مؤسسان و تغییر در قانون اساسى به نفع خود نمود. براى اینكه كار خود را موجه قلمداد كند عده زیادى از رجال صدر مشروطیت كه در آن تاریخ حیات داشتند و همچنین تنى چند از رجال حقوقدان را به كاخ خود دعوت كرد و منظور و مقصود خود را براى تشكیل مجلس مؤسسان و تغییر مواد قانون اساسى مطرح كرد و سران قوم همه نظر شاه را تأیید كردند. تنها متین دفترى در آن جلسه به مخالفت پرداخت و شاه را از شبیخون زدن به قانون اساسى برحذر داشت و سرنوشت شاه را با عاقبت محمد على شاه مقایسه نموده بود. سخنان متین دفترى در آن جلسه به اندازهاى تند و شدید بود كه سرانجام شاه به او گفته بود «خفه شود فضولى نكن». اولین انتخابات مجلس سنا كه توسط طبقه باسواد و به طریق دو درجهاى انجام گرفت متین دفترى سناتور دوم تهران شد. در اوایل 1329 كه شایعه نخستوزیرى سپهبد رزمآرا در اذهان قوت گرفت او به مخالفت برخاست و روزى كه شاه فرمان نخستوزیرى او را توشیح كرد به ملاقات شاه رفت و از سوء تدبیر شاه در انتخاب رزم آرا و ظهور دیكتاتور جدید، شاه را مذمت و لعن و نفرین كرد. او به شاه گفته بود با این عمل جسد پدر خود را آتش زدى. در مجلس سنا در صف اول مخالفین رزمآرا قرار گرفت، با وجودى كه دو برادرش از همكاران نزدیك رزمآرا بودند- سرتیپ دفترى ریاست شهربانى و دكتر عبدالله دفترى وزیر اقتصاد را برعهده داشتند، متین دفترى با برنامه دولت به شدت مخالفت كرد و طى سخنان طولانى از سناتورها تقاضا نموده كه به او رأى اعتماد ندهند و رزمآرا با تلاش فراوان و برخوردارى كامل از حمایت شاه رأى اعتماد ضعیفى در مجلس سنا بدست آورد. در 1330 متین دفترى از طرف مجلس سنا به اتفاق دو سناتور دیگر مأمور نظارت در اجراى قانون ملى شدن صنعت نفت و خلع ید از شركت غاصب انگلیسى شد. احاطه وى به مسائل بینالملى موحب شد قانون مزبور بدون درد سر به مرحله اجرا درآید. او در معیت دكتر مصدق به سازمان ملل رفت و نفوذ وى در بین نمایندگان سازمان ملل تأثیر شگرفى بر جاى گذاشت. در 1331 وقتى لایحه مصادره اموال قوامالسلطنه دشمن دیرین او را پس از تصویب مجلس شوراى ملى به مجلس سنا بردند در كمیسیون دادگسترى كه ریاست آن با متین دفترى بود به سختى ایستادگى نمود و آن را مخالف قانون اساسى دانست. همان استقامت او موجب انحلال مجلس سنا در دوره مصدق گردید. بعد از كودتاى 28 مرداد كه حكومت كشور به دست سپهبد زاهدى به راه دیكتاتورى كشیده شد، متین دفترى در مقام مقابله با دولت برآمد و از انتخابات دوره هیجدهم مجلس شوراى ملى و دوم سنا انتقاد كرد و نامه سرگشادهاى به انجمن نظار انتخابات دوره دوم مجلس سنا نوشت و سرانجام طى نامهاى كه به جراید فرستاد انتخابات را تحریم نمود ولى پس از انجام انتخابات متین دفترى این بار به عنوان سناتور انتصابى به سنا رفت و از این تاریخ تا به هنگام مرگ دیگر آن شور و هیجان سابق را نداشتند، فقط در تنقیح لوایح دولت مىكوشید، گاهى نیز در مخالفت با دولتها برمىآمد. در حكومت منصور در 1343 كه منجر به افزایش بهاى نفت و بنزین شد او مردانه ایستاد ولى پس از آن سكوت اختیار كرد؛ به همین سبب تا آخر عمر شغل سناتور انتصابى را براى خود حفظ نمود. در اواخر عمر براى حفظ خویش، از مدیحه سرائى و تجلیل از مقام سلطنت خوددارى نمىكرد و بیشتر دلخوش به ریاست كمیسیون دادگسترى مجلس سنا و ریاست كمیسیون بینالمجالس و ریاست جمعیت طرفداران سازمان ملل در ایران و مسافرتهاى متعدد مجانى بود. دكتر احمد متین دفترى در تیرماه 1350 در تهران درگذشت و در باغچه علیجان حضرت عبدالعظیم به خاك سپرده شد. متین دفترى مردى به تمام معنى دانشمند و محقق بود، در مسائل حقوقى خاصه امور بینالمللى تبحر داشت، به طورى كه دانش او در این زمینه مورد تأیید خارجیان بود. با غالب رجال بزرگ هم عصر خود در دنیادوستى و مراوده داشت، دقیقهاى از مطالعه غافل نبود، به تدریس در دانشگاه عشق مىورزید، حتى در دوران نخستوزیرى خود هم در كلاس درس حضور مىیافت. سه مجلد آئین دادرسى مدنى و بازرگانى نشانگر تبحر و احاطه او به درس دانشگاهیش مىباشد. وقتى در 1349 او را بازنشسته و استاد ممتاز نمودند به اندازهاى متأثر و غمگین شد كه مرتبا مىگفت استاد ممتاز یعنى تشییع جنازه در زمان حیات. متین دفترى از تمكن مالى برخوردار بود، ولى فوقالعاده خسیس و صرفهجو بود و از این رو همه ساله به ثروت او اضافه مىشد وقتى بین او و حائرىزاده اختلاف نظر حاصل شد و از تربیون مجلس شوراى ملى و از میز خطابه مجلس سنا به لجن مال كردن یكدیگر پرداختند حائرىزاده به او نسبت سوء استفاده داد و حتى او را متهم كرد یكى از ساختمانهاى او در خیابان لالهزار نو دستخوشى است كه از كمپانى اشكودار براى ساختن كاخ دادگسترى گرفته است. ولى چنین چیزى صحت ندارد، او ذاتا مردى ممسك بود و از طریق توارث نیز مال زیادى برده بود ولى از جوانى به علت سخت بودن در معامله به ثروت خود افزود. خوب به خاطر دارم او كتابهاى دانشگاهى خود را براى اینكه پورسانتى به كتاب فروش ندهد شخصا در دانشكده به دانشجویان عرضه مىنمود و در پشت كتاب نیز امضاء مىنمود اگر دانشجوئى كتاب بدون امضاى او را در دست داشت مواخذه مىشد. متین دفترى از زمره رجالى است كه دشمنان پروپا قرصى داشت و تا آخر عمر از این دشمنیها بىبهره نبود، گرچه تولد و شكوفائى او در دوره دیكتاتورى رضاشاه بود ولى همیشه با دیكتاتورى و قانونشكنى مبارزه مىكرد یا حداقل تظاهر به این موضوع مىنمود. پس از شهریور 20 كه تب حمله انتقاد به رضاشاه بالا گرفت. متین دفترى هم كه مدتى وزیر و نخستوزیر آن عصر بود از تهمت و افترا مصون نماند. مخصوصا حزب توده براى انتقامگیرى از بازداشت 53 نفر كه در دوره وزارت دادگسترى او انجام یافته بود چه نسبتها كه به او نداد. سازمان پرورش افكار و یا به قول متین دفترى افسانه دستنبد زدن به قاضى زنجان را آنچنان بزرگ و مهیب نمودند كه هیچ كانون وكلائى قادر به دفاع از آن نبود. رویهمرفته دكتر احمد متین دفترى مردى باسواد و حقوقدان، باهوش، با پشتكار، و در عین حال جاه طلب، پول دوست، به اقتضاى زمان مطیع، متظاهر و خودپسند بود. او تصور مىكرد همه به او دین دارند و دامنه توقعات او از مردم بسیار زیاد بود. او به سه زبان دنیا یعنى فرانسه و انگلیسى و آلمانى تسلط داشت. زبان فارسى و عربى را بخوبى آموخته بود، بسیار شیرین و دلنشین چیز مىنوشت، به همان میزان كه در نوشتن مسلط بود در نطق و بیان عاجز و قاصر بود. او در جوانى با یكى از دختران مصدقالسلطنه عموى پدر خود عقد نكاح بست و صاحب دو پسر و یك دختر گردید. یكى از پسرانش علم حقوق خواند، دیگرى زیستشناسى را تعقیب كرد، یگانه دخترش هم نقاش قابلى بود. تألیفات متعددى دارد از جمله كلید استقلال اقتصادى ایران، كاپیتولاسیون، محاكمات فورى، دخالت مستقیم دولت در اقتصاد، آئین دادرسى مدنى و بازرگانى سه جلد، حقوق جزاى خصوصى، روابط بینالمللى از قدیمترین ایام. ضمنا همه ساله قمستى از خاطرات خود را نوشته با نثر خوب به عنوان پیام نوروزى تهیه و به دوستان هدیه مىنمود. حینالفوت 73 سال داشت. دكتر متین دفترى سالها پروانه وكالت دادگسترى داشت به همین دلیل پس از فوت مرحوم آسید هاشم وكیل، وكلاى دادگسترى او را به ریاست كانون انتخاب كردند، لیكن پرتو وزیر وقت دادگسترى با او از در مخالفت درآمد و نگذاشت او در رأس كانون باقى بماند.