ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
(1360 -1285 ش)، شاعر، نویسنده، محقق، مترجم، استاد دانشگاه و مصحح. در سنندج به دنیا آمد. در كئدكى به اتفاق خانواده از كردستان به تهران مهاجرت كرد و در این شهر سكونت اختیار نمود. پس از اتمام تحصیلات ابتدایى، دورهى متوسطه را در دارالفنون به انجام رسانید و با زبان انگلیسى آشنایى كامل یافت. فرزاد از آن پس به استخدام وزارت دارایى درآمد و به عنوان مترجم مشغول كار شد و در 1308 ش همراه سایر محصلین اعزامى به اروپا به لندن رفت و در رشتهى اقتصاد به تحصیل پرداخت. سپس به ایران مراجعت كرد و در وزارت خارجه به عنوان مترجم به خدمت مشغول شد و در ضمن در دانشكدهى افسرى و دارالفنون به تدریس زبان انگلیسى پرداخت. فرزاد یكبار دیگر به لندن سفر كرد و در آغار جنگ بینالملل دوم از طرف بنگاه رادیو لندن براى بخش فارسى و ادبى آن موسسه برگزیده شد و چندین سال در آن جا سخنگو بود. پس از بازگشت به ایران به عنوان استاد دانشگاه شیراز به تدریس مشغول گردید و سرانجام در 1360 ش كه جهت معالجه به لندن رفته بود در آنجا درگذشت. فرزاد با صادق هدایت دوستى تمام داشته و با وى در كتاب «وغ وغ ساهاب» همكارى كرده است. از آثارش: «كوه تنهایى»؛ «بزم درد»؛ «گل غم»؛ «دیوان» شعر؛ «رویاى ستاره»، ترجمه؛ «مرتد»؛ «داروى محبت»، ترجمه.[1] شاعر، نویسنده، مترجم. تولد: 1285، سنندج. درگذشت: 4 مهر 1360، لندن. مسعود فرزاد متخلص به «فرزاد» فرزند حبیبالله فرزاد (انتخاب الملك یا انتخابالدوله) اصفهانىالاصل و رییس دارایى و گمرك كردستان بود. با انتقال پدرش از كردستان به تهران توانست تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در مدارس تربیت و دارالفنون تهران به پایان رسانید. بعد از گرفتن دیپلم از مدرسه آمریكایى در وزارت دارایى به عنوان مترجم استخدام شد. سپس با قبولى در كنكور اعزام محصلین به اروپا، به انگلستان رفت و در دانشگاه لندن به تحصیل علم اقتصاد وادبیات همت گذاشت و پس از بازگشت به ایران به خدمت وزارت امور خارجه درآمد. فرزاد مدتى هم به تدریس زبان انگلیسى در دانشكدهى افسرى و دارالفنون پرداخت و در اوایل جنگ جهانى دوم از طرف بنگاه سخن پراكنى بىبىسى انگلستان براى بخش ادبى آنجا انتخاب شد و استخدام گردید و چندین سال به این شغل در رادیو لندن مشغول به كار بود. اما در اوایل ملى شدن صنعت نفت چون حاضر نشد مقالههاى ضد ملى را در رادیو بخواند، از آن بنگاه مستعفى گردید و مترجم سفارت ایران در لندن شد و تا مدتها به همین شغل اشتغال داشت. بعدها در ایران مدت هشت سال در رادیو كار مىكرد. سپس در سال 1346 به شیراز رفت و در دانشگاه آن شهر به تدریس «عروض» پرداخت. وى موفق شد كه تحقیقات خود را دربارهى حافظ در ده جلد تحت نام تصحیح انتقادى دیوان حافظ به چاپ برساند و به دانشگاه شیراز اهداء نماید و از سوى دانشگاه شیراز دكتراى افتخارى به وى اعطاء شد. از یازده سالگى به سرودن شعر پرداخت. از آثار منظوم او مىتوان از این عنوانها یاد كرد: وقتى كه شاعر بودم (تهران، 1321)؛ كوه تنهایى (تهران، 1326)؛ گل غم (لندن، 1946)؛ بزم درد (تهران، 1332)؛ لبخند بدرود (شیراز، 1355)؛ چامه؛ دیوان اشعار. در شیراز از سال 1346 در برخى جلسات كانون دانش پارس و انجمن هدایت شركت مىكرد. از تألیفات وى به زبان انگلیسى باید به این عنوانها اشاره نمود: وزن رباعى، ترجمه غزلهاى حافظ، مردى كه فكر مىكند، ترجمه انگلیسى موش و گربه، تفسیرى درباره دو لغت از متن شكسپیر، شعر انگلیسى، الفباء و املاء جهانى:، نقد ادبیات فارسى. وى از دوستان صادق هدایت بود و كتاب وغ وغ ساهاب را این دو نویسنده با همكارى هم نوشتند از فعالیتهاى دیگر اوست: ترجمه رؤیا در نیمه شب تابستان (1335)، و هملت (از آثار ویلیام شكسپیر 1333)، ترجمه كوهولین رستم ایرلندى (از ویلیام باتلر ییتز)، آمون تیلاد(ادكار آلن پو)، اسب سوارى (ویلیام كاپر)، بریان خوك (چارلز لام)، پز عالى (هنرى)، داروى محبت (هنرى)، مرغ حق (داستان)، رؤیاى ستاره (چارلز دیكنز)، ریكى تیكى تاوى (ردیار كیپلینگ)، سرو چه مىگفت (هانز اندرسن)، قلب رازگو (ادگار آلن پو) محبوس شیطان (لرد بایرون، ترجمه با مشاركت جواد شیخالاسلامى، 1333)، مرتد (1333)، ماهالابه (ترجمه)، معلم كمآزار؛ مهربانى شوم، نىزن پاره پوش (رابرت برونیگ)؛ یعنى كه مصاحبه؛ آماده ساختن پنجاه داستان مثنوى مولوى به صورت نمایشنامه كه از رادیو پخش شد؛ تحقیقات در عروض فارسى؛ سیل بجنورد؛ حافظ- گزارش از نیمه راه (این كتاب پس از فوت فرزاد به چاپ رسید)؛ نوشتن مقالاتى پیرامون مسائل مختلف ادبى در مجلات كشور از جمله «مهر»، «یغما»، «فرهنگ و هنر»، «تماشا»، «تلاش»، «اطلاعات» و «كیهان». فرزاد در سال 1355 دچار سكتهى ناقص شد و براى معالجه به لندن رفت. پس از بهبودى نسبى به شیراز بازگشت. او در چهارم مهر 1360 برابر با ششم سپتامبر 1981 در لندن درگذشت.