ملیت : ایرانی - قرن : 8 منبع : مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی
- ربیعالاخر 736 ق، ملقب به خداوندگار از زنان متنفد. وى دختر امیر چوپان (728 ق) از امراى مغول بود و در سال 723 ق به ازدواج امیر شیخ حسن جلایر، كه بعدها به شیخ حسن بزرگ معروف شد، درآمد. سلطان ابوسعید (13 -717 ربیعالاخر 736 ق) كه بیش از بیست سال نداشت فریفته زیبایى او شد و از امیر چوپان خواست تا مطابق یاساى چنگیزى دخترش را طلاق گرفته و به ازدواج او درآورد. اما امیر چوپان دختر و دامادش را به قراباغ فرستاد تا سلطان از فكر وى منصرف شود. وقتى سلطان ابوسعید بىمیلى امیر را احساس كرد نسبت به او و پسرش دمشق خواجه و دیگر پسران او كه والیان چند ولایت بودند بدگمان شد و ركن صائن، وزیرش، نیز به این بدگمانىها دامن زد. سرانجام دمشق خواجه (ظاهرا) به دلیل ارتباط پنهانى با همسر سلطان كشته شد و پدرش نیز كه در خراسان بود درصدد مقابله برآمد اما بر اثر پیمانشكنى امرایش فرار كرد و به نزد ملك غیاثالدین امیركرت پناهنده شد. اما وى ترسید و امیر چوپان را كشت و انگشتش را به نشانه آن به قراباغ نزد سلطان ابوسعید برد. در تمام این مدت ابوسعید بغداد خاتون را فراموش نكرد بلكه قاضىالقضاة را نزد امیر شیخ حسن جلایر فرستاد و او را وادار به طلاق دادن بغداد خاتون كرد و پس از گذشتن عدهى او، با وى ازدواج كرد. بغداد خاتون كه نفوذ زیادى بر سلطان ابوسعید داشت، «صاحب اختیار كلى و جزوى امور» شد و انتقام خود را از قاتلان پدر و برادرش گرفت و جسد پدر و برادر دیگرش را با احترام تمام از خراسان به مدینه انتقال داد و در قبرستان بقیع دفن كرد. بعضى از نزدیكان سلطان ابوسعید درصدد برآمدند تا با عنوان كردن ارتباط پنهانى بغداد خاتون با امیر حسن جلایر، همسر اولش، او را از نظر سلطان ابوسعید بیاندازند، اما چون بىگناهى او ثابت شد سلطان بار دیگر وى را مورد نظر خود قرار داد. در سال 732 ق سلطان ابوسعید گرفتار عشق دلشاد خاتون، دختر دمشق خواجه و برادرزاده بغداد خاتون شد و با او ازدواج كرد. اما این زناشویى طولى نكشید، زیرا سه سال بعد كه سلطان ابوسعید با لشكرى عظیم براى دفع ازبك خان پادشاه دشت قبچاق عازم اران و آذربایجان بود در اران بیمار شد و در حدود شروان درگذشت (13 ربیعالاخر 736 ق). پزشكان او در حال اختصار در مزاجش آثار سم مشاهده كردند. چون گمان مىرفت كه بغداد خاتون به دلیل همچشمى با دلشاد خاتون و انتقام گرفتن از خون پدر و برادرانش به این كار دست زده باشد، لذا كمى پس از مرگ سلطان، وى توسط یكى از خواجهسرایان در حمام به قتل رسید. كلامى مروزى شاعر، بغداد خاتون را مدح كرده است.