مشاهیر ایران و جهان - شاهسون اینانلو، غلامرضا

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)

معروف به «آصف‏الدوله» یكى از رجال مهم دوره‏ى استبداد و وزیر كشور در عهد مشروطیت است. وى فرزند حاج حسین‏خان نظام‏الدوله یكى از رجال بزرگ عصر ناصرى است. در حدود 1260 ه.ق تولد یافت. تحصیلاتى بر حسب زمان تحت‏نظر معلمین خصوصى فراگرفت و به شیوه‏ى خانوادگى وارد خدمت نظام شد و درجات نظامى را طى نمود تا اینكه در 1290 ه.ق به درجه‏ى سرهنگى رسید. در سال 1291 به پاس خدمات حاج حسین‏خان، ناصرالدین‏شاه به او لقب نظام‏الدوله داد و پسرش غلامرضاخان نیز ملقب به شهاب‏الملك گردید و به امارت توپخانه منصوب و برقرار شد. در 1292 ه.ق غلامرضاخان كه امیر توپخانه بود، به حكومت كرمانشاه رسید و مدتى كوتاه در این سمت انجام وظیفه كرد كه حكومت كرمانشاه ضمیمه‏ى حوزه‏ى فرمانروائى ظل‏السلطان گردید و غلامرضاخان شهاب‏الملك به تهران احضار شد. در 1295 غلامرضاخان به حكومت كرمان ماموریت یافت، در این ماموریت حاكم جدید براى ایجاد امنیت و جلوگیرى از هرج و مرج، اقدامات حادى به عمل آورد به طورى كه هنوز در بین مردم كرمان تندروى و استبداد او ضرب‏المثل است. مرحوم ناظم‏الاسلام كرمانى راجع به اوضاع كرمان در دوره‏ى حكمرانى غلامرضا خان شاهسون نكات جالبى مى‏نویسد، از جمله متذكر شده است كه چند سال قبل در كرمان یك نفر نزد آصف‏الدوله كه در آن وقت شهاب‏الملك لقب داشت و حاكم كرمان بود، عرض كرد آقاى حاكم هیچ وقت در كرمان قیمت ماست از یك من پنج شاهى زیادتر نبوده، در حكومت شما قیمت یك چارك كه ربع من است به پنج شاهى رسیده. فورا میرغضب خواست و حكم داد سر بیچاره عارض را بریدند كه چرا فضولى كرده و در امر تسعیر كه شان حاكم است چون و چرا نموده است. حاج غلامرضاخان شهاب‏الملك مدت سه سال با قدرت كامل در كرمان فرمانروائى كرد تا اینكه به تهران احضار شد و در سال 1299 به حكومت مازندران انتخاب گردید. در آن تاریخ مازندران جزو حوزه‏ى ماموریت نایب‏السلطنه كامران میرزا فرزند ناصرالدین‏شاه بود و هر حاكمى به نیابت و مباشرت نایب‏السلطنه به آن شهرها اعزام مى‏گردید. در سال 1300 ه.ق غلامرضا خان به درجه‏ى سرتیپ اولى توپخانه نائل آمد ولى به علت عدم همكارى با نایب‏السلطنه، از حكومت مازندران عزل و به تهران وارد شد. پس از اینكه یك سال بیكار بود، براى احراز شغل جدید در دربار متحصن و متوسل به امین اقدس همسر سوگلى ناصرالدین شاه گردید. در 1305 ه.ق شهاب‏اللك مستقلا والى آذربایجان گردید و ضمنا عضویت مجلس شوراى ملى نیز به عهده‏ى او گذاشته شد. در سال 1308 ه.ق‏یعنى یك سال پس از واقعه‏ى رژى، به جاى حسینقلى‏خان نظام‏السلطنه، والى خوزستان شد و مدت سه سال در این سمت با شدت و حدت هرچه تمام‏تر بر امور نظارت مى‏كرد. ناصرالدین‏شاه در اوایل سال 1311 ه.ق فرزند 12 ساله‏ى خود نصرت‏الدین میرزا سالارالسلطنه را به فرمانروائى خراسان منصوب نمود و حاج غلامرضاخان شاهسون را به پیشكارى و وزارت او منصوب كرد، غلامرضاخان براى قبول این مسئولیت پیشكشى قابل ملاحظه‏اى به ناصرالدین شاه تقدیم كرد و همچنین براى رضایت‏خاطر میرزا على‏اصغرخان امین‏السلطان، باغ قیطریه‏ى خود را به امین‏السلطان تقدیم نمود و به لقب آصف‏الدوله ملقب شد. یك سال پس از قتل ناصرالدین شاه سالارالسلطنه و آصف‏الدوله از حكومت خراسان عزل و به تهران احضار شدند. در حكومت امین‏الدوله صدراعظم در 1315 آصف‏الدوله براى بار دوم به حكمرانى كرمان منصوب شد و مدت دو سال در این سمت باقى بود تا به تهران احضار و به حكومت پایتخت و وزارت خالصجات و تصدى امور ایلات تهران منصوب گردید. در 1320 فرمانرواى كل فارس و بنادر جنوب شد و به دریافت یك قبضه شمشیر مرصع از درجه اول نیز نائل گردید. در همین اوان به مناسبت ورود لرد كرزن نایب‏السلطنه‏ى هندوستان به بنادر فارس و توقف در بوشهر، به علت اینكه وى به اصول و آداب اروپائى آشنا نبود، او را تعویض و میرزا احمدخان علاءالدوله را به جاى وى استاندار فارس نمودند. علاءالدوله نیز به مناسبت غرورى كه به علت عرق وطن‏پرستى داشت، به استقبال كرزن نرفت و نایب‏السلطنه هندوستان نیز به علت توهینى كه به وى شده بود، از عرشه كشتى پیاده نشد و علاءالدوله هم پس از چند سال در تهران كشته شد. آصف‏الدوله در سال 1324 براى بار دوم به حكمرانى و فرمانروائى خراسان منصوب شد ولى شدت عمل و حكومت ظالمانه‏ى وى، مردم را به ستوه آورد و چون در آن ایام كه مصادق با نهضت آزادیخواهى و مشروطیت بود، مردم در صحن مطهر حضرت ثامن‏الائمه اجتماع كردند، والى براى تفرقه مردم دستور شلیك داد و عده‏اى مقتول و مجروح شدند و از طرفى چون عده‏اى از دختران خراسان را تركمن‏ها خریدارى مى‏نمودند، والى متهم به همكار با آنان گردید و در اثر تلگرافات مردم، موضوع در مجلس اول مطرح و تقى‏زاده نماینده‏ى تندروى مجلس تقاضاى تعقیب و محاكمه‏ى وى را نمود. مجلس به اتفاق آراء راى به بركنارى ومحاكمه‏ى او داد. آصف الدوله از حكومت خراسان عزل و به تهران احضار شد و محاكمه‏ى او تحت‏نظر عبدالحسین میرزا فرمانفرما وزیر عدلیه آغاز شد. لیكن در این ماجرا حكم به برائت آصف‏الدوله داده شد ولى دیگر به خراسان نرفت. در آبان‏ماه 1286 ش پس از عزل میرزا احمدخان مشیرالسلطنه، ناصرالملك كه تحصیلكرده‏ى آكسفورد و از دوستان سالیسبورى نخست‏وزیر انگلستان بود، به نخست‏وزیرى رسید. او در كابینه‏ى خود حاج غلامرضاخان آصف‏الدوله را به عنوان وزیر داخله به حضور شاه و مجلس شوراى ملى معرفى كرد. این كابینه با حوادث مختلفى مواجه گردید كه مهمتر از همه حادثه‏ى توپخانه بود كه منجر به جرح و قتل و عده‏اى گردید. محمدعلى‏شاه این حوادث را ناشى از دولت و اعضاى كابینه مى‏دانست، لذا دستور داد كه نخست‏وزیر و اعضاى كابینه تنبیه شوند. در این ماجرا ناصرالملك و هیئت دولت توقیف و چوب مفصلى به آنها زده شد كه اصل ماجرا از این قرار است: روز یكشنبه 9 ذیقعده در حالى كه جمعى از وكلاى مجلس در كمیسیونها حاضر بودند، جمعى از اجامر و اوباش به سردستگى مقتدرنظام و كسان دیگر رو به مسجد سپهسالار نهادند و از آنجا پس از آنكه هیاهوئى بر علیه مجلس و مشروطه برپا نمودند، عربده‏كنان رو به مجلس نهادند. مجلسیان براى احتیاط در مجلس را بستند و شورشیان چون در مجلس را بسته دیدند، چند تیر به طرف مجلس شلیك كردند. مجلسیان هم دو نفر مجاهد را بالاى مناره كردند كه شروع به شلیك نمودند. شورشیان پس از آنكه از طرف مجلس مقاومت دیدند، به طرف میدان توپخانه بازگشتند. احتشام‏السلطنه رئیس مجلس پس از واقعه، برادران خود علاءالدوله و معین‏الدوله را براى گله از وقوع آشوب، نزد شاه فرستاد و محمدعلى‏شاه همین كه آنها را دید، دستور داد علاءالدوله را به فلك بسته و چوب بسیارى زدند و سپس هر دوى آنها را به قزاقها سپرد كه به مازندران تبعید كنند و در همان موقع رئیس‏الوزراء را كه دو روز پیش استعفا كرده بود احضار كرد. ناصرالملك ابتدا به عذر بیمارى نرفت ولى بالاخره ناگزیر شد به دربار برود. محمدعلى میرزا همین كه ناصرالملك را دید، او را هم به باد فحش و دشنام گرفت و دستور داد او را هم چوب بزنند. سپس گفت او را در اتاق حاج‏الدوله زندانى نمایند. آنگاه دستور داد قهوه‏اى كه در آن زهر ریخته بودند، به خورد او بدهند. همین كه قهوه را آوردند، ناصرالملك به نماز ایستاد و مدتى نماز او طول كشید ولى همان هنگام نماینده‏ى سفیر انگلیس به دربار آمد و به عنوان اینكه ناصرالملك از دولت امپراطورى نشان دارد و درس خوانده‏ى انگلستان است، محمدعلى‏شاه را از كشتن ناصرالملك بازداشت و رضایت داد كه او را از تهران تبعید نمایند و فرداى آن روز ناصرالملك به طرف اروپا عزیمت كرد. مهدیقلى مخبرالسلطنه در كابینه‏ى ناصرالملك وزیر علوم و اوقاف بود. او در كتاب خاطرات و خطرات، ماجرا را چنین نوشته است: «14 ذیقعده نزدیك غروب شاه وزراء را احضار فرمودند در صحن گلستان جمع شدیم و در یكى از خیابانها نزدیك نارنجستان شرفیاب و مورد عتاب و خطاب فرمودند حالا من خوابیده‏ام براى من وزراء معین مى‏كنند و صورتا هم حق داشت. دیدیم گلستان خارستان است. مجال زبان نبود، گوش شدیم جمله آخر این بود كه بروید پى كارتان مرخص شدیم. ناصرالملك در اطاق حاجب‏الدوله حبس شد، وزراء در اطاق امیربهادر توقیف. معلوم شد كه علاءالدوله هم در آبدارخانه توقیف است و محكوم به اعدام. عضدالملك هم براى حفظ او در آبدارخانه منتظر عفو ملوكانه است. به امیربهادر گفتم ناصرالملك نشان‏هائى از دولت انگلیس دارد و سراغ او خواهند آمد خوب است كار به آنجا نكشد گفت صنیع‏الدوله هم به من گفت. ... چندى از شب نگذشته بود كه چرچیل (چرچیل دبیر شرقى سفارت انگلیس بوده است) تشریف آوردند شرفیاب شدند. چرچیل به شاه گفته بود ما باید تقصیر ناصرالملك را بدانیم اگر خیانتى كرده است نشانهاى خود را از او پس بگیریم. علاءالدوله و ناصرالملك مرخص شدند. وزراء با ناصرالملك به منزل او رفتیم كه سحر به فرنگ سفر كند... روز دیگر صنیع‏الدوله و من به درب خانه رفتم (منظور دربار است) شرفیاب شدیم. شاه در زمینه‏اى كه مشروطیت به جاى خود اما مراتب محفوظ باشد فرمایشات فرمودند و صورتا صحیح بود مرخص شدیم. صنیع‏الدوله دیگر به دربار نیامد من مجاور اطاق امیربهادر شدم آصف‏الدوله غالب حاضر مردى است صاحب‏نفس، قوى و اراده ثابت.» پس از بركنارى ناصرالملك از نخست‏وزیرى، شاه و مجلس در مورد حسینقلى‏خان نظام‏السلطنه توافق كردند و مرحوم نظام كابینه‏ى خود را تعیین و به شاه و مجلس معرفى كرد. در این كابینه آصف‏الدوله به سمت وزیر داخله معرفى شد. وكلاء با ورود وى به كابینه مخالفت كردند و نظام‏السلطنه ناچار آصف‏الدوله را از هیئت دولت خارج نمود. آصف‏الدوله پس از آن وارد شغل دولتى نشد و غالب اوقات مشغول سركشى به املاك و مستغلات خود بود تا اینكه در سال 1337 در سن 77 سالگى درگذشت. حاج غلامرضاخان شاهسون آصف‏الدوله یكى از رجال مهم و موثر دوره‏ى ناصرى و مظفرى و اوایل مشروطیت است. او مانند غالب رجال آن دوره، به اصول و مبانى مذهبى سخت پاى‏بند بود و در جوانى به زیارت خانه‏ى خدا شتافت. اگرچه آثار خیرى از او باقى نمانده ولى در هنگام حكمرانى خود در كرمان، نسبت به تعمیر مساجد و بقاع متبركه اقدامامت مهمى نموده است. هنگام ماموریتهاى خود در زمره‏ى حكام سختگیر و باقدرت بود و در ایجاد نظم و امنیت از همه چیز چشم‏پوشى مى‏نمود. در تمام عمر با استبداد خو گرفته بود، لیكن هنگام مشروطیت علاقه‏اى از خود نشان داد و براى التیام بین دربار و مجلس زحماتى كشید. او فرزندان متعددى داشت كه بزرگترین آنها شهاب‏الملك لقب گرفت. از فرزندان او هیچ كدام مانند پدر رشد سیاسى نیافتند. مرحوم ملك‏الشعراى بهار مى‏نویسد آصف‏الدوله مرد دانشمندى بو د، از ادبیات و تاریخ و ریاضیات و هیئت و نجوم اطلاعاتى داشت.

نویسنده : نظرات 0 سه شنبه 30 شهریور 1395  - 11:19 AM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی