ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
معروف به قائم مقامالملك رشتى از رجال متنفذ و سیاستمداران قرن اخیر ایران است. پسر حاج ملامهدى شریعتمدار و او فرزند حاج ملارفیع شریعتمدار رشتى است. در 1266 تولد یافت. پس از رسیدن به سن رشد آغاز تحصیل نمود و مطابق معمول زمان به آموختن صرف و نحو عربى و ادبیات فارسى پرداخت. چندى هم به مطالعهى معارف اسلامى و فقه مشغول بود. زبان روسى را هم به خوبى فراگرفت. در جوانى آخوندى متجدد و نسبتا ثروتمند بود. با رجال و معاریف گیلان حشر و نشر پیدا كرد، با قنسولگرى روس روابط حسنهاى یافت، به طورى كه در آن تاریخ همه او را عامل قنسولگرى مىدانستند. با مشروطهخواهان نزدیكى داشت و آنها را یارى مىنمود. پس از چندى به تهران آمد، روابط خود را با روسها حفظ كرد و تقریبا رابط بین سفارت روس و بعضى از رجال و مقامات آن روز بود. در سال 1334 ه.ق به سمت اتاشه افتخارى سفارت تزارى روس انتخاب شد. به همین دلیل با رجال و اعیان تهران ارتباط یافت و یكى از مهرههاى سیاسى روز شد. قبل از كودتاى 1299 به همان اندازه كه سید ضیاءالدین پادو و كارگزار سفارت انگلیس بود، قائم مقام هم همین سمت را در سفارت روس داشت و به شدت بین آن دو رقابت به وجود آمده و علیه یكدیگر تحریك مىكردند. در 1297 به اشارهى سید ضیاءالدین در خیابان شاهآباد قائممقام در میان درشكه هدف گلوله واقع شد. از قضا گلوله به بازویش اصابت نمود و پس از مدتى بهبودى حاصل شد. در كودتاى 1299 كه سید ضیاءالدین زمام امور را به دست گرفت و قدرت اجرائى و نظامى به میرپنج رضاخان تفویض شد، قائممقام بازداشت گردید و به زندان قصر انتقال یافت و در حكومت صد روزهى آقا سید ضیاءالدین در زندان بود. پس از كنار رفتن سید از صدارت، قائممقام از زندان آزاد شد و مورد توجه سردار سپه قرار گرفت و جبرئیل وحى شد. به طورى كه قائممقام در سفر و حضر همراه سردار سپه بود. او نیز تمام قدرت خود را براى پیشرفت سردار سپه به كار مىبرد. نزدیكى سردار سپه و قائممقام به حدى رسیده بود كه حتى در مانورهاى جنگى هم با سردار سپه مشاركت مىكرد. قائممقام در دورهى پنجم به وكالت مجلس رسید و یكى از طرفداران خلع قاجاریه و سلطنت رضاخان بود. اولین نمایندهاى كه پس از جلوس رضاشاه به تخت سلطنت تغییر لباس داد، همین قائم مقام است كه در مغازه پیرایش واقع در لالهزار عبا و عمامه را تبدیل به كت و شلوار و كراوات نمود و ریش انبوه خود را نیز كوتاه كرد. قائممقام در دورهى ششم هم به وكالت رسید و تا موقعى كه رضاشاه سر كار بود، او وكیل مىشد. در اواخر سلطنت رضاشاه مورد بىمهرى قرار گرفت، از او سلب مصونیت شد و چندى هم در زندان به سر برد ولى مجددا مورد محبت قرار گرفته به شغل اصلى خود بازگشت. در دوران سلطنت محمدرضاشاه همچنان وكیل مجلس مىشد و از مشاوران درجه اول شاه و صاحب قدرت بود. در ادوار چهاردهم، پانزدهم، شانزدهم و هفدهم متوالیا به وكالت مجلس رسید. از دورهى پانزدهم سوداى ریاست مجلس در سرش پیدا شد، چند بار ریاست او به راى كشیده شد ولى در مقابل سردار فاخر كه در كار پارلمان بازیگرى ماهر بود شكست خورد. در دورهى هفدهم كه اختلاف شاه و مصدق بالا گرفت، ابتدا به عنوان میانجى درصدد التیام روابط برآمد و چون توفیق نیافت، جانب مصدق را گرفت. بعد از سال 1332 یك بار رفیع به مجلس سنا راه یافت ولى سناتورى او تجدید نشد. او جدا با قانون اصلاحات ارضى مخالف بود وآن را برخلاف شرع مىدانست و آشكار و پنهان، شاه را از این عمل برحذر مىداشت. در یكى از مراسم رسمى رفیع نسبت به قانون اصلاحات ارضى شاه را مورد نكوهش قرار داد و آن را خلاف شرع دانست این گونه دخالتها در كار شاه كه به قدرت نشسته بود در آن روز گناهى نابخشودنى بود. دستور صادر شد رفیع را به دربار راه ندهند او نیز راه خود را تغییر داد و جانب مردم را گرفت و با سران جبهه ملى رفت و آمد برقرار كرد تا سرانجام در سال 1343 در سن 77 سالگى در تهران درگذشت. قائممقام علاوه بر مقام علمى فوقالعاده باهوش و فراست و به مبانى مذهبى پایبند بود. به علماء احترام مىگذاشت و با آنان حشر و نشر داشت. عنداللزوم از دستگیرى نیازمندان دریغ نمىورزید. قبل از اینكه مغضوب شود، فوقالعاده در شاه نفوذ داشت. غالبا توصیه اشخاص را مىكرد. سالى چند بار مراسم روضهخوانى باشكوه در منزل خود واقع در كوچه برلن كه امروز پاساژ عطیمى به جاى آن ساخته شده برپا مىنمود. گاهى شاه و درباریان در این مجلس شركت مىكردند.