ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : گنجینه دانشمندان (جلد اول)
مرحوم مبرور سیدالفقهاء والمجتهدین و سند العلماء والمتقین الورع الزكى والمجاهد الصفى والتقى النقى الحاج السید محمدتقى بن سید الاعلام السید اسداللَّه الموسوى الخونسارى قدس اللَّه نفسه الزكیه ابن العلامة الاوحد السید محمد بن المحقق السید حسین بن العلامة الافضل السید ابوالقاسم بن الامام الاكبر العلامة الاجل الحاج السید حسن بن مولا العلامة الحاج میرزا ابوالقاسم (جعفر) ابن السید حسین بن السید قاسم ابن السید محباللَّه بن السید قاسم ابن السید مهدى بن السید زینالعابدین بن السید ابراهیم ابن السید كریمالدین بن السید ركنالدین بن السید زینالعابدین ابن السید صالح (العالم الجلیل الشهیر بالقصیر) ابن السید محمد بن السید محمود بن السید حسین بن السید حسن بن السید احمد بن السید ابراهیم بن السید المجاهد السید عیسى بن السید حسن بن السید یحیى ابن السید ابراهیم بن السید حسن بن السید عبداللَّه ابن الامام الهمام موسى بن جعفر علیهماالسلام ساروا و قد بعدت عنا منازلهم هذه المنازل والاثار والطلل مخبرات بان القوم قد رحلوا فالان لا عوض عنهم و لا بدل فسرت شرقا و غربا فى تطلبهم و كلما جئت ربعاً قیل لى رحلوا ولادت این بزرگوار در سال 1305 قمرى در قصبه خونسار واقع و وفاتش در هفتم ذىالحجه 1371 قمرى در همدان اتفاق افتاد و از آنجا با تشییع كمنظیرى حمل به تهران و از آنجا به قم و در مسجد بالاسر كنار در قبله و قبر مرحوم آیتاللَّه حایرى مدفون گردید. نگارنده ترجمه معظم له را درج اول آثار الحجه از ص 142 تا ص 161 نگاشته و نیز در ص 384 ج 4 كتاب مشاهیر دانشمندان اسلام متذكر شده در اینجا به طور متوسط مىنگارم. آن جناب پس از طى مقدمات در خونسار در سال 1322 قمرى مشرف به عتبات عالیات شده و در درس مرحوم آخوند خراسانى و علامه یزدى شركت نموده و پس از فوت آنان در درس بزرگانى مانند مرحوم شریعت اصفهانى و آقاى آقا ضیاءالدین عراقى و آقا شیخ على قوچانى حضور یافته و در هنگام ثوره عراق با مرحوم آیتاللَّه میرزا محمدتقى شیرازى و مرحوم آیتاللَّه كاشانى به جنگ انگلیس و استعمارگران رفته تا در سال 1333 تبعید به هندوستان شده و بعد از چهار سال گرفتارى به ایران و وطن خود خونسار مراجعت و بعد از اندكى توقف به اراك رفته و در درس مرحوم آیتاللَّه حایرى حاضر و با معیت آن مرحوم به قم مهاجرت نموده و در تشكیل حوزه قم و حفظ آن تشریك مساعى داشته و بعد از فوت آن مرحوم به اتفاق دو قرین عزیز خود مرحومین آیتین حجت و صدر تا آمدن مرحوم آیتاللَّه بروجردى از نگهدارى حوزه و سرپرستى و تربیت طلاب و محصلین لحظهاى مسامحه ننمودند و چه بسیار از افاضل بلكه مراجعى كه از حوزه آن مرحوم بیرون آمدهاند. نیاكان و اسلاف آیتاللَّه خونسارى در میان آن سلسله جلیله ستارگان درخشانى در آسمان علم و دانش و چراغهاى فروزانى در طریق هدایت و خداپرستى و گلهاى زینتبخشى در مجالس زهد و تقوا یافت شده كه هر یك به نوبه خود علم اسلام و پرچم دین را به دوش كشیده و هزاران نفر را از گمراهى جهل و نادانى به شاهراه مستقیم دیانت هدایت نموده و نامهاى نیك و یادگارهاى ارزندهاى از خود به جاى گذاردهاند و جامعه علم و روحانیت را مرهون زحمات و مشقتهاى طاقتفرساى خویش ساختهاند یكى از آن رجال برجسته دانشمند متقى آقا سید ابوالقاسم فرزند آیتاللَّه حاج سید حسین است كه در سال 1161 در قصبه خونسار متولد شده و در اعلا درجه زهد و تقوا و علم و دانش بوده و به علت شدت احتیاط در دین و اجتناب از پیروى هوا و دنیا سراسر زندگى از اقامه جماعت و ریاست و حكم و فتوا كنارهگیرى نموده و به تمام قوا كوشش در انجام مهمات و قضاء حوائج اخوان مىفرمود داراى نفسى عجیب و دعائى مجرب كه در زمره كراماتش شمرده مىشد چنانچه مشهور است كه به مجرد خواندن یا نوشتن دعاء بیماران شفا مىیافتند. در اواسط ماه مبارك رمضان در سال 1240 در قصبه خونسار به رحمت حق واصل شده (از روضاتالجنات ص 126- الكنى والالقاب ج 1 ص 135). دیگر از اعاظم این خانواده آیتاللَّه العلام الحاج سید حسین است كه از اكابر محققین اعلام و عظام علماء اسلام داراى اخلاق نیكو و در اعلا درجه زهد و تقوا و دین در زمان خود بوده زاویه خونسار را به جهت خود اختیار و كمتر از آن قصبه بیرون آمده از مسافرت خوددارى مىفرمود و از این رو نامش بر بسیارى از علماء و دانشمندان مخفى و پوشیده گشته در روز یكشنبه هشتم رجب سال 1291 در قصبه نامبرده رحلت و در جوار منزلش مدفون و قرش مزار مردم خونسار است. و دیگر ابوالقاسم جعفر بن الحسین است كه در ماه صفر روز اربعین سال 1090 در اصفهان متولد مقدمات و سطح را در نزد علماء و دانشمندان اصفهانى تحصیل و در قسمت دروس نهائى خدمت علامه مجلسى تلمذ نموده است و لذا از ایشان در كتب و مصنفاتش تعبیر مىنماید (شیخى الاعظم و استادى الافخم). داراى تالیفات و تصنیفات چندیست در كلام و فقه و ادعیه و غیر ذلك و یكى از شاهكارهاى ادبى ایشان منظومه عربى میمى كه خالى از همزه و الف و متجاوز از سه هزار بیت كه در حكم و آداب شرعیه نوشته است. در حدود سال 1130 به واسطه فتنه افاغنه در اصفهان حركت نموده و به موجب تقاضاى اهالى خونسار را محل اقامت خود قرار داده و در آنجا قیام و اقدام به امورات شرعیه نمود تا در سیزدهم ذىالقعده سال 1157 در قریه قودجان كه از قراء خونسار است رحلت و به رحمت حق واصل و در همان قریه مدفون و قبرش مزار هر خاص و عام است و در رحلتش اشعارى سرودند كه از آن جمله است. میر ابوالقاسم اعلم ز جهان رحلت كرد از میان نسخه آداب مسلمانى رفت سال تاریخ وفاتش ز خرد پرسیدم گفت داناى ادب عالم ربانى رفت و در شرح نوابغ و بزرگان این سلسله به تراجم رجال و مشجرات آل الرسول مراجعه شود زیرا كه این كتاب را گنجایش آن نیست. یكى از آثار و كرامات باهرات مترجم معظم ما نماز استسقاء اوست كه در آثار الحجه مشروحاً ذكر كردم و در جرائد و مجلات آن روز هم مسطور گردیده و حتى به كشورهاى دیگر هم مخابره شده است و آن در سال 1363 قمرى بود همان سالى كه متفقین ایران را اشغال كرده بودند و در قم باران نبارید و باغات و مزارع خشكیده و خطر قحطى و خشكسالى مردم قم را تهدید مىكرد آن مرحوم دو روز متوالیا براى نماز باران به صحرا رفتند و در روز دوم چنان باران آمد كه سیلها روان و جویبارها به راه افتاد و این از انفاس قدسیه آن مجسمه تقوا و پیكره فضیلت بود. اشعار دانشمندان درباره نماز باران آن مرحوم ادباء و فضلاء قم و سایر بلاد در فوت و مدح آن مرحوم بسیار داد سخن داده كه براى اختصار چند قصیده آن را مىنگارم. آقاى نبوى قمى كه از فضلاء و خطباء به نام حوزه علمیه قم است گوید: مخزن علم و كمالى مصدر زهد و ورع زهره افلاك زهدى بهتر از هر اخترى یاور دین را تو یارى خصم او را دشمنى بى نوایان را نوائى بىكسان را یاورى قهرمان عرصه میدان علم و دانشى علم و تقوا را سراسر كشور پهناورى از محمد وز تقى شد نا نامیت تمام زین دو نور حق عیان گردیده اینك انورى اى مجاهد كز سر صدق و صفا كردى قیام الحق الحق در زمانه مظهر یا قاهرى باید اینسان معدن علم و هنر آید برون از دبستانى كه او آموخت علم و سرورى مایه فخر و مباهاتى تو بر اسلامیان دشمنان دین و آئین را فروزان آذرى بر سر اسلامیان جاوید بادا سایهات بخت خصمت تیرهگون گردد جهان كافرى عقل عاجز گردد از وصف تو اى یكتاپرست یكهخواه و یكهجوى و یكنواى یكسرى علامه ادیب آقاى كرمى اهوازى گوید لهفى على رجل الحقیقة والتقى الایة العظمى محمد التقى بطل اقام عماد دین المصطفى بجهاده و تعلیمه المتدفق القت له الدنیا مقالید الورى فهو الزعیم بمغرب و بمشرق خونسار مولده و فى النجف استقى من فیض حیدرة السعادة والرقى كمعاهد الكفار حتى حل من كید العدى بمحیط اسر ضیق مازال منتصبا تؤم جماعة و یشید فى الجمعات احسن منطق شحت بوابلها السماء فما انثنى من ورده و صلوته حتى سقى ارخه ماظلت بنوحك امه (1371) لهوى التقى الا لانك متقى مرحوم حجةالاسلام حاج سید هادى روحانى رودسرى گوید بهر بهار گل از گل شكفته مالامال گل شریعت ایمان شده است محوالحال گلى فروشده در گل كه تا به یوم قیام گلاب اوست كه هر دم ز دیدگان سیال برفت آیت عظماى عصر خونسارى فقیه آل محمد همان ستوده خصال جهاد كرد و اسارت برفت و حبس نشست كه تا ستون دیانت بیابد استقلال بحفظ حوزه و در تربیت نموده قیام در آن زمان كه شدى بدر حوزه همچو هلال نماز جمعه بپا كرد نفس قدسى او به تشنگان حقیقت چشاند آب زلال هزار و سیصد و هفتاد و یك پس از هجرت بروز هفتم ذىالحجه با شكوه و جلال برفت آن تقى متقى و زاهد دهر به نزد جد گرامش كشیده رخت وصال نمود ختم بگفتار خویش روحانى كه پیش از این ز تأسف نداشت حال مقام در شب فوت آن مرحوم آیتاللَّه العظمى بروجردى در خواب مىبیند كه سید بزرگوار علمالهدى سید مرتضى موسوى شاگرد مبرز شیخ مفید رحمهاللَّه از دنیا رفته و جنازه او را به قم مىآورند بسیار متأثر شده و با وحشت از خواب بیدار و انتظار وقوع حادثهاى را مىبرد كه از همدان تلفوناً اطلاع ضایعه فوت معظم له را مىدهند پس تعبیر خواب خود را یافته و عموم علماء و محصلین حوزه و مردم متدین قم را براى استقبال از جنازه و تشییع آن اعزام مىفرمایند نگارنده هم در مشهد مقدس بودم كه آنشب خواب عجیبى دیدم كه در حرم مطهر ایستادهام ولى ضریح و صندوق قبر شریف نیست بسیار نگران بودم از خواب بیدار شده و با یكى از علماء و مراجع مشهد خواب را گفته و گفتم گمانم اینست كه یكى از علماء بزرگ از دنیا رفته است تا دو ساعت بعد رادیو خبر این حادثه را داد. فرزندان برومندى دارد كه در میان آنان جنابان حجتالاسلام آقاى حاج سید محمدباقر و آقاى حاج سید محمدعلى به فضل و دانش موصوف و ترجمه آنان در ج 3 مذكور خواهد گردید. (1371 -1305 ق)، مجتهد، مدرس حوزه و مرجع. در خوانسار متولد شد. پس از تحصیل مقدمات در خوانسار به عتبات رفت و از محضر آخوند ملا محمدكاظم خراسانى و علامه یزدى بهره جست. سپس در حوزهى درس بزرگانى چون شریعت اصفهانى و آقا ضیاءالدین عراقى و آقا شیخ على قوچانى حضور یافت. وى هنگام انقلاب عراق همراه با آیتاللَّه محمد تقى شیرازى و آیتاللَّه كاشانى، با انگلیس و استعمارگران به مبارزه پرداخت و در پى آن به هندوستان تبعید شد. آیتاللَّه خوانسارى بعد از چهار سال گرفتارى به ایران بازگشت و پس از مدت كوتاهى توقف در خوانسار، به اراك رفت و از حوزهى درسى آیتاللَّه حایرى بهرهمند شد. پس از مدتى همراه وى به قم مهاجرت كرد و در تشكیل حوزهى قم سعى بسیار كرد. بعد از فوت آیتاللَّه میرزا عبدالكریم حایرى به اتفاق آیتاللَّه حجت و آیتاللَّه صدر، تا آمدن آیتاللَّه بروجردى، به نگهدارى از حوزه و سرپرستى و تربیت طلاب مشغول شد. نماز باران وى در سال 1363 ق در قم بسیار مشهور است. وى سرانجام در همدان درگذشت و در مسجد بالا سر قم دفن شد.[1]