مشاهیر ایران و جهان - رزم ‏آرا، حاج‏علی

راسخون راسخون راسخون
انجمن ها انجمن ها انجمن ها
گالری تصاویر گالری تصاویر گالری تصاویر
وبلاگ وبلاگ وبلاگ
چندرسانه ای چندرسانه ای چندرسانه ای

ملیت :  ایرانی   -   قرن : 14 منبع : اثرآفرینان (جلد اول-ششم)

در روز عید قربان 1280 ش در تهران تولد یافت. پدرش سرهنگ محمدخان از افسران تحصیلكرده‏ى قزاقخانه بود كه در فن توپخانه اطلاعات عمیقى داشت. درجه‏ى او در قزاقخانه، میرپنجى بود ولى در تطبیق درجات در سال 1300، تنزل رتبه یافت و همین امر باعث شد كه پس از چند ماهى خدمت در ارتش جدید، بازنشسته شود. رزم‏آرا تحصیلات خود را ابتدا در مكتب‏خانه سپس در مدارس الیانس، اقدسیه و دارالفنون ادامه داد و در سن هفده سالگى وارد مدرسه‏ى نظام مشیرالدوله شد و در سال 1299 با درجه‏ى ستوان دومى وارد ارتش گردید. پس از احراز درجه‏ى افسرى ، به اقتضاى زمان در چند زدوخورد داخلى شركت كرد و از خود رشادت زیادى نشان داد، به طورى كه ظرف دو سال به درجه‏ى سلطانى ارتقاء مقام پیدا كرد. در سال 1302 وزارت جنگ عده‏اى از افسران جوان را براى فراگرفتن فنون نظامى، به فرانسه اعزام نمود. رزم‏آرا جزء این دسته افسران جوان را براى فراگرفتن فنون نظامى، به فرانسه اعزام نمود. رزم‏آرا جزء این دسته از محصلین نظامى بود و چون از لحاظ درجه بر سایرین ارشد بود، علاوه بر دانشجوئى، سرپرستى دانشجویان اعزامى به خارج هم به عهده‏ى او قرار گرفت. رزم‏آرا در فرانسه وارد رشته‏ى پیاده‏نظام شد و دانشكده‏ى معروف سن‏سیر را طى كرد و مورد تقدیر فرماندهان فرانسوى قرار گرفت. بعد از مراجعت به ایران، ضمن تصدى فرماندهى گردان در سال 1306 با ارتقاء به درجه‏ى سرگردى، به فرماندهى فوج مستقل كرمانشاه منصوب شد. اقدامات او در این شغل مستقل آنچنان چشمگیر و جالب بود كه در سال 1308 به درجه‏ى سرهنگ دومى رسید و در چند ماموریت جنگى لیاقت خود را نشان داد. در سال 1311 با حفظ سمت فرماندهى فوج كرمانشاه، كفالت فرماندهى تیپ لرستان به او محول شد و سال بعد با اخذ درجه‏ى سرهنگى، فرمانده تیپ لرستان گردید و نسبت به پاكسازى منطقه‏ى مزبور كه قبل از او امیراحمدى و خزاعى و شاه‏بختى توفیق نسبى یافته بودند، موفقیت كامل یافت. در سال 1314 رزم‏آرا به تقاضاى شخصى به تهران انتقال یافت و دایره‏ى جغرافیائى ارتش به او سپرده شد. پس از تشكیل دانشگاه جنگ كه افسران فرانسوى آن را بنیاد نهادند، به معاونت سپهبد ژاندر كه موسس دانشگاه جنگ بود و ظاهرا سمت مدیر دروس را داشت، منصوب گردید و در همین سمت دوره‏ى دانشگاه جنگ را طى نمود و به استادى آنجا و دانشكده‏ى افسرى رسید. تاكتیك و نقشه‏خوانى و جغرافیاى نظامى تدریس مى‏نمود. در 1318 پس از نوزده سال خدمت در ارتش، درجه‏ى سرتیپى گرفت و به عضویت شوراى عالى نظام برگزیده شد و در همان سال مدیر دروس دانشگاه جنگ گردید. با وجودى كه از حمایت كامل سرلشكر ضرغامى رئیس ستاد ارتش برخوردار بود، ولى پس از احراز رتبه‏ى سرتیپى نتوانست پست حساسى را در ارتش عهده‏دار شود. علت اصلى آن وجود پرونده‏اى در دادسراى ارتش بود كه وى متهم شده بود كه از اجراى دستور مركز مبنى بر اعدام یكى از الوار، خوددارى نموده است. در شهریور 1320 پس از حمله‏ى متفقین به ایران و متلاشى شدن واحدهاى نظامى، شوراى عالى جنگ طراحى را به تصویب رسانید كه به موجب آن طرح كلیه‏ى سربازان وظیفه مرخص شوند و ارتش سرباز پیمانى استخدام نماید. رزم‏آرا از امضاى این طرح خوددارى و آن را به زیان مملكت تلقى نمود. این طرح مورد ایراد شدید رضاشاه واقع شد و كلیه‏ى امرائى كه آن را امضاء نموده بودند، مورد بازخواست قرار گرفته، در سعدآباد تحت ضرب و جرح واقع شده و چند تن آنها تحویل دادرسى ارتش شدند و به زندان افتادند. رزم‏آرا از این بلیه نجات یافت و تا حدى مورد توجه قرار گرفت. به دنبال استعفا و خروج رضاشاه از كشور و متلاشى شدن هیجده لشكر، عده‏ى زیادى از افراد ارتش كه از یاران و همگامان رضاشاه بودند، بازنشسته شدند و زمینه‏اى براى رشد افسران جوان و تحصیلكرده پیدا شد. رزم‏آرا به جاى سرلشكر بوذرجمهرى، فرمانده لشكر اول مركز گردید و قریب یك سال در این سمت مستقر بود اقدامات او جمع‏وجور كردن لشكر و نظم و نسق دادن به آن واحد متلاشى شده بود. این اقدام مورد توجه قرار گرفته، او را به ریاست واحد جدیدى به نام لشكر آمادگاه تعلیماتى ارتش منصوب نمودند. در این سمت نسبت به تعلیم سربازان جدید و تحویل آنها به واحدهاى نظامى، تلاش و جدیت نمود. در همان ایام كه ارتش در زدوخوردهاى داخلى دچار كمبود سربازان تعلیم دیده بود، فعالیت رزم‏آرا كمك موثرى به توفیق ارتش در پاكسازى مناطق نمود. رزم‏آرا در 1322 به ریاست ستاد ارتش برگزیده شد. او هنگامى كه این سمت را گرفت، اكثریت قریب به اتفاق امراء ارتش، ارشد بر او بودند ولى با حربه‏ى فروتنى توانست چند ماهى در آن سمت باقى بماند. در همان سال متفقین عده‏ى زیادى از رجال و افسران ارتش را به جرم تمایلات فاشیستى بازداشت كردند. طرز بازداشت به این صورت بود كه شوروى‏ها و انگلیسها مستقیما به بازداشت افراد موردنظر پرداختند. مخصوصا طریقه‏ى بازداشت افسران، بسیار خشن و بدون رعایت دیپلماسى نظامى بود. رزم‏آرا بعد از ملاقات با وابستگان نظامى كشورهاى متفق، ضمن انتقاد از رویه‏ى آنها از ریاست ستاد ارتش استعفا داد و بدین طریق بر طرفداران خود عده‏اى را افزود. پس از استعفا، فرمانده دانشكده‏ى افسرى شد و علاوه بر آن دفتر نظامى شاه هم به او سپرده گردید. در فروردین 1323 رزم‏آرا درجه‏ى سرلشكرى را پس از پنج سال توقف در درجه‏ى سرتیپى دریافت كرد و مجددا به ریاست ستاد ارتش منصوب گردید. رزم‏آرا پس از شهریور 1320 با برنامه‏ى خاصى كه براى خود تنظیم نموده بود، وارد كار شد. با تنى چند از روزنامه‏نگاران دوست شد و براى از بین بردن مخالفین خود در ارتش از وجود آنها استفاده مى‏كرد. جزوات شرح حال تیمساران كه توسط على‏اكبر صفى‏پور تنظیم و انتشار مى‏یافت، منبعث از اطلاعاتى بود كه رزم‏آرا در اختیار مى‏گذاشت تا افراد موثر در ارتش را متزلزل نموده، رقباى اجتماعى خود را از میدان بدر برده و مشاغل حساس آنها را در اختیار دوستان خود قرار دهد. در 1323 رزم‏آرا تا حدى توانست در ارتش توفیق پیدا كند و دوستان و همفكران خود را در پستهاى حساس ارتش بگمارد. ریاست دوم ستاد ارتش او قریب چهارده ماه طول كشید ولى به طور ناگهانى از كار كنار رفت و سرلشكر ارفع جاى او را گرفت. بین ارفع و رزم‏آرا از قدیم رقابت و مبارزه وجود داشت. این بار ارفع با حمایت رجال آذربایجانى، به ریاست ستاد برگزیده شد و كمر به قتل رزم‏آرا بست. سرانجام او را در 44 سالگى بازنشسته و از گردونه خارج نمود سهل است، اعمال و رفتار او را به شدت تحت كنترل قرار داد. سختگیرى‏هاى ارفع در حكومت صدرالاشراف و وقایع آذربایجان و شدت عمل او در كار باعث شد مخالفین بزرگى براى خود تدارك ببیند. به طورى كه وقتى قوام‏السلطنه در بهمن ماه 1324 به ریاست دولت رسید، براى تسكین عده‏اى، سرلشكر ارفع را از كار منعزل و بازداشت نمود. در این هنگام رزم‏آرا با كمك و مساعدت مظفر فیروز و رهبران حزب توده، به قوام نزدیك شد و سرانجام قوام از شاه درخواست نمود تا رزم‏آرا به خدمت ارتش برگردد. تلاش قوام و امیراحمدى باعث شد رزم‏آرا در اردیبهشت 1325 از كسوت بازنشستگى خارج و با سمت ریاست بازرسى منطقه‏ى 2 به كردستان اعزام گردید و دو سه ماهى در آن ماموریت نیمه‏جنگى بود تا اینكه براى بار سوم به ریاست ستاد ارتش منصوب و مشغول كار شد. در این سال در اثر تدابیر قوام‏السلطنه، موضوع آذربایجان و نهضت جنوب و استقلال كردستان حل شد و ارتش و رزم‏آرا هم نقشى در آن داشتند. این موفقیت‏ها موجب شد رزم‏آرا مورد توجه بیشتر مقامات قرار گرفته حتى شاه فرمانى به خط خود براى او صادر نمود و خدمات او را ستود. رزم‏آرا براى استحكام وضع خود در ارتش تصفیه‏ى دامنه‏دارى را آغاز كرد. عده‏ى زیادى از امراء ارتش را كه ارشد بر او بودند و یا در دوران گذشته بر او فرماندهى داشتند، بازنشسته كرد. مقامات و مشاغل حساس ارتش را به دوستان سرسپرده‏ى خود سپرد و براى آنها ترفیع درجه گرفت. در سال 1326 نزدیكى رزم‏آرا به شاه بیشتر شد و اشرف پهلوى خواهر باهوش شاه را كه در سیاست آن روز عضو موثرى بود، با خویش همراه ساخت ولى دست علیرضا پهلوى بازرس مخصوص را از ارتش كوتاه كرد و از شاه خواست كه به او دستور بدهد در امور ارتش مداخله نكند. شاه براى از بین بردن قوام‏السلطنه و سقوط دولت وى، به هر كسى متوسل مى‏شد، به همه وعده صدارت مى‏داد، از جمله رزم‏آرا هم در زمره‏ى افرادى بود كه شاه به او وعده‏ى نخست‏وزیرى داده بود مشروط بر اینكه موجبات سقوط حكومت قوام را فراهم سازد. رزم‏آرا با اتكاء به قول شاه و با پشت با زدن به عنایات قوام نسبت به خود، در مقام تضعیف دولت برآمد و تدریجا در مطبوعات دست‏نشانده‏ى خویش، نخست‏وزیرى خود را عنوان نمود. در نهایت مطبوعات اخبار را طورى تنظیم مى‏نمودند كه تنها توجه به او جلب نشود بلكه خواستار دولت نظامى بودند. نام چند نفر از جمله رزم‏آرا براى نخست‏وزیرى عنوان مى‏شد. رزم‏آرا در انتخابات دوره‏ى پانزدهم كه توسط حزب دموكرات ایران انجام گرفت، نقشى داشت و فرماندهان لشكر و پادگان‏ها كه از یاران او بودند، دستورات او را انجام مى‏دادند و عده‏ى زیادى از نمایندگان آن دوره وكالت خود را مدیون رزم‏آرا دانسته، در مقام جبران برآمدند. قوام‏السلطنه سرانجام در اثر اقدامات شاه ساقط شد. پس از او چند ماهى حكیم‏الملك و بعد از او عبدالحسین هژیر به نخست‏وزیر رسیدند. نخست‏وزیرى شخص امیر در روحیه‏ى رزم‏آرا تاثیر سوئى نهاد و صمیمیتى كه تا آن تاریخ نسبت به شاه داشت، در اثر این انتصاب كم شد و ضمن حفظ ظاهر، در محافل خصوصى و نزد یاران مشفق از نیرنگ‏بازى شاه گله و انتقاد مى‏كرد. شاه براى جلب رضایت رزم‏آرا و دلگرم ساختن او در فروردین 1327 به او درجه‏ى سپهبدى داد. در آن تاریخ ارتش ایران سه سپهبد بیشتر نداشت و رزم‏آرا چهارمین نفرى بود كه به این مقام ارتش نائل آمده بود. از سال 1328 رزم‏آرا به طور جدى در مقام احراز نخست‏وزیرى برآمد. در انتخابات دوره‏ى شانزدهم دخالت تام داشت. تنها منطقه‏اى كه نتوانست در انتخابات آنجا مداخله كند، تهران بود كه سرلشكر زاهدى رقیب دیرین او در سمت ریاست شهربانى اجازه‏ى مداخله به او نداد و غالب كرسى‏هاى تهران به دست جبهه ملى افتاد. در انتخابات مجلس سنا، تا حدى مداخله نمود، مخصوصا در انتخاب سناتورهاى انتصابى كه در صلاحیت شاه بود، عده‏اى از امراى ارتش را وارد كرد كه هم از شر آنها در ارتش راحت شود و هم طرفدارانى براى خود در مجلس اعیان داشته باشد. در پنجم تیرماه 1329 به دربار احضار شد و فرمان نخست‏وزیرى خود را دریافت كرد. گرچه از نظر افكار عمومى نخست‏وزیرى او غیرمنتظره بود، ولى از دو سال قبل به طور پنهان و آشكار درباره‏ى صدارت او سخن بود. در مجلس شوراى ملى در استیضاحى كه دكتر بقائى در 1328 از دولت ساعد كرد، از اقدامات رزم‏آرا براى نخست‏وزیرى و ظهور دیكتاتور سخن گفت. با وجودى كه از چند ماه قبل مقدمات حكومت خود را فراهم نموده بود، معذالك روز معرفى هیئت وزیران به شاه و مجلسین، شش وزارتخانه‏ى او وزیر نداشت. وزارتخانه‏هاى كشور، امور خارجه، راه، پست و تلگراف، كار و دارائى توسط معاونین اداره مى‏شدند و تقریبا كابینه‏ى نیم‏بندى بود. تدریجا افرادى وارد كابینه شدند. رزم‏آرا در مجلسین مواجه با مخالفت شدید شد. در مجلس سنا مخالفین سرسخت وى عبارت بودند از: دكتر متین دفترى، سید محمد تدین، سرلشكر زاهدى، عدل‏الملك دادگر، دكتر حسابى و عبدالحسین نیكپور. در مجلس شوراى ملى غیر از فراكسیون هشت نفرى جبهه ملى به زعامت دكتر مصدق، چند نفر از منفردین مانند: دكتر معظمى و جمال امامى با او از در مخالفت درآمدند. رزم‏آرا از روزى كه به صدارت رسید، با جنجال نفت روبرو شد. سرانجام لایحه‏ى گس- گلشائیان را كه دولت ساعد به مجلس داده بود، پس گرفت. نطق فروهر وزیر دارائى كابینه درباره‏ى ملى شدن صنعت نفت، بر مخالفان رزم‏آرا افزود و در بین هیئت وزیران كابینه درباره‏ى ملى شدن صنعت نفت، بر مخالفان رزم‏آرا افزود و در بین هیئت وزیران شكاف ایجاد نمود و بالاخره در دوران نخست‏وزیرى او طرح ملى كردن صنعت نفت به تصویب رسید. كابینه‏ى او چند بار مورد استیضاح قرار گرفت ولى همواره از راى اعتماد اكثریت قریب به اتفاق مجلس شوراى ملى برخوردار بود، به عكس در مجلس سنا اكثریت ضعیفى از او حمایت مى‏كرد. از حوادث مهم دوران نخست‏وزیرى او، فرار دادن ده نفر از سران حزب توده از زندان بود كه توسط چند افسر این كار صورت گرفت. رزم‏آرا روز شانزدهم اسفند قبل از ظهر براى شركت در مجلس ختم آیت‏الله فیض به مسجد شاه رفت. در داخل حیات مسجد مورد اصابت گلوله استاد خلیل طهماسبى عضو فدائیان اسلام قرار گرفت و در دم جان سپرد. در سال 1331 هنگامى كه قدرت جبهه ملى در مجلس به اوج رسیده بود، طرحى به وسیله‏ى عده‏اى از نمایندگان تهیه و به تصویب رسید كه به موجب آن طرح خلیل طهماسبى از زندان آزاد شد. ماده‏ى واحده:«چون خیانت حاج على رزم‏آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران ثابت است، بر فرض اینكه قاتل او استاد خلیل طهماسبى باشد از طرف مردم بى‏گناه و تبرئه شناخته مى‏شود.» رزم‏آرا مردى باهوش، پركار، جدى و قدرت‏طلب بود. در رشته‏ى خود مردى مطلع و صاحب‏نظر تلقى مى‏شد. تالیفاتى در جغرافیاى نظامى ایران در حدود بیست جلد دارد كه مربوط به دوران خدمت او در دانشگاه جنگ است. او براى پیشبرد اهداف خود مردى بى‏باك و بى‏گذشت بود. به عهد و پیمان خود اعتنائى نداشت و همه چیز را فداى تمایلات خویش مى‏ساخت، از هر اتفاقى به نفع خود استفاده مى‏كرد چنانكه در روز پانزدهم بهمن 1327 پس از تیراندازى به شاه، به تصفیه حساب خصوصى پرداخت و اگر ملایمت ساعد نخست‏وزیر نبود، خیلى از متنفذین به دست رزم‏آرا به زندان و تبعید محكوم مى‏شدند. رزم‏آرا با خانواده‏ى هدایت وصلت كرد و حین‏الفوت داراى پنج فرزند بود. على (حاجى) (مقت.1329 ه.ش.) از صاحب منصبان مطلع و فعال ایران. وى به درجه سپهبدى رسید و مدتى ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران فرمانده را داشت و از تیر 1329 تا اسفند همان سال نخست وزیر ایران بود و در تاریخ اخیر به ضرب گلوله مقتول شد. (1329 -1280 ش)، نویسنده. در تهران متولد شد، در مدرسه‏ى آلیانس و اقدسیه تصحیل كرد. سپس وارد مدرسه‏ى نظام مشیرالدوله (حسن پرنیا) شد و دوره‏ى آن مدرسه را به پایان رسانید. سپس به فرانسه رفت و در مدرسه‏ى سن‏سیر به تكمیل تحصیلات پرداخت و بعد به ایران بازگشت. وى داراى مقامهاى نظامى بود، در سال 1329 ش به نخست‏وزیرى انتخاب شد و در همین سال در مسجد امام خمینى (مسجد شاه) ترور شد. آثار وى كتابهاى متعدد درباره‏ى جغرافیاى نظامى ایران و ممالك همجوار است از جمله: «تاریخچه‏ى مختصرى از كشور عراق»؛ «جغرافیاى نظامى ایران، آذربایجان»؛ «جغرافیاى نظامى ایران، گیلان و مازندران»؛ «جغرافیاى نظامى كشور افغانستان»؛ «جغرافیاى نظامى كشور عربستان».[1]

نویسنده : نظرات 0 جمعه 2 مهر 1395  - 3:07 PM

جستجو



در وبلاگ جاری
در كل اينترنت

نویسندگان

امکانات جانبی