ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد سوم)
در 1240 ش در شیراز متولد شد. پدرش محمد على خان وكیلالدوله از ملاكین فارس بود و عمویش حسنعلى خان مستشار سفارت انگلیس در تهران و همه كاره آن سفارتخانه بود. حسینقلى پس از انجام تحصیلات مقدماتى در تهران به هندوستان سفر كرد و مقدماتى از علم دیپلماسى را در آنجا آموخت. سپس به لندن و پاریس سفر نمود و در بیست سالگى به ایران بازگشت. ابتدا در بانك شرقى انگلیس در تهران اشتغال ورزید و خیلى زود از مدیران آن بانك شد و تا 1308 در آنجا مشغول بود. در آن سال امتیاز تنباكو در ایران به یك شركتى به نام رژى داده شد. نواب در آن شركت استخدام گردید و تقریبا نماینده تامالاختیار شركت در استان فارس و بنادر جنوب بود. وقتى قرارداد تنباكو به هم خورد و دولت ایران پانصد هزار لیره غرامت كمپانى طرف قرارداد را پرداخت نمود، نواب نیز بیكار شد ولى به توصیه عمویش در وزارت امور خارجه استخدام شد و با سمت مترجم و نایب اول سفارت به لندن رفت. در همین مأموریت بود كه مىبایستى به دعاوى میرزا ملكمخان و چند نفر از تجار انگلیسى رسیدگى نماید. سرانجام میرزا ملكم محكوم گردید و دولت ایران ناگزیز طلب تجار انگلیسى را پرداخت. نواب تا 1323 یعنى قریب 15 سال مأمور خدمت در لندن بود. در آن سال به تهران احضار و به ریاست اداره دول غیرهمجوار منصوب شد. در همان سال از طرف وزارت امور خارجه مأمور پذیرایى از لرد كرزن نایبالسلطنه هندوستان كه قصد بازدید از خلیج فارس را داشت، شد. قرار بود كرزن در بوشهر مورد استقبال علاءالدوله والى فارس و حسینقلى نواب نماینده دولت ایران قرار بگیرد ولى كرزن درخواست نمود والى و نماینده وزارت خارجه باید در كشتى او را ملاقات نمایند. علاءالدوله تلگرافى از عینالدوله كسب دستور نمود ولى عینالدوله صدراعظم تلگرافى پاسخ داد برنامه همان است كه قبلا تصویب شده است و از این رو كرزن از كشتى پیاده نشده و به هند بازگشت. نواب در جریان مشروطیت فعالیتى آشكار و نهان داشت و رابط سفارت انگلیس و تجار و اصناف بود. پس از صدور فرمان مشروطیت و تشكیل مجلس اول، پس از چندى كه از عمر مجلس گذشت به وكالت مجلس انتخاب شد و یكى از كرسیهاى خالى مجلس را به او دادند. نواب در مجلس اول فعالیت داشت و جزء وكلاى پرجوش و خروش بود. پس از به توپ بستن مجلس و آغاز دوران استبداد صغیر مخفیانه اقداماتى را علیه محمد على میرزا آغاز نمود و تقریبا اقدامات مشروطهخواهان در تهران با صلاحدید او انجام مىگرفت. پس از فتح تهران و خلع محمد على میرزا، نواب در كمیسیون عالى و هیئت مدیره جزء افراد فعال و كارساز بود. در انتخابات دوره دوم مجلس از تهران به وكالت انتخاب شد. چند ماهى در مجلس بود تا اینكه در مرداد 1289 محمد ولیخان تنكابنى از رئیسالوزرایى كنارهگیرى كرد و عضدالملك، میرزا حسنخان مستوفىالممالك را به ریاست دولت برگزید. مستوفىالممالك غالب اعضاء كابینه را از میان دموكراتها برگزید و حسینقلى نواب را به وزارت امور خارجه منصوب و معرفى نمود ولى عمر وزارت او طولانى نشد و جاى خود را به محتشمالسلطنه داد. نواب در دوره سوم هم به وكالت مجلس انتخاب گردید، ولى قبل از افتتاح مجلس به سمت سفارت ایران در آلمان برگزیده شد و مأموریت او در برلن قریب 8 سال به طول انجامید. در انتخابات دوره چهارم از شیراز به نمایندگى انتخاب گردید ولى در مجلس حضور نیافت. در 1302 ش به تهران احضار شد و به ریاست بانك ایران كه همان بانك استقراضى روس بود منصوب گردید و نسبت به وصول مطالبات بانك از اشخاص جد و جهد زیادى بروز داد و مطالبات معوقه بانك را كه دولت جدید شوروى به ایران بخشیده بود وصول كرد و از وجوه حاصله بانك فلاحت تشكیل شد. حسینقلى نواب چندى عضو هیئت نظار بانك ملى بود. در 1309 كه سید حسن تقىزاده به وزارت مالیه انتخاب گردید نواب را به جاى بهاءالملك قره گوزلو به ریاست هیئت نظار بانك تعیین كرد و از وى خواست تا به حساب و كتاب بانك ملى دقیقا رسیدگى كند. نواب این دستور را جدى گرفت و در نتیجه به بیلان جعلى بانك ملى پى برد. در این رسیدگى دامن تیمورتاش وزیر دربار هم آلوده شد و پروندههایى براى او تدارك دیدند. ابتداء تیمورتاش به محاكمه دعوت شد و بعد دكتر لیندنبلات رئیس آلمانى بانك ملى را محاكمه و محكوم كردند. نواب در 1324 ش در 84 سالگى در تهران درگذشت. وى در دوره ششم نیز وكیل مجلس شوراى ملى بود.