ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
ملاك برزگ، وكیل مجلس، سناتور، سفیركبیر، استاندار معروف به امیراسعد، فرزند علیقلى ذوالفقارى، در 1281 در زنجان تولد یافت. تحصیلات ابتدائى و متوسطه و زبان فرانسه را در زنجان فراگرفت. در نوجوانى پدرش او را به اروپا فرستاد و در رشتهى كشاورزى گرفت. پس از مراجعت به ایران از تخصص تحصیلى خویش در امر كشاورزى استفاده كرد و قسمتى از املاك وسیع پدرش را به سبك جدید كشاورزى درآورد. پس از شهریور 1320 كه افق سیاسى تغییر یافت و مجددا مالكین و اعیان شهرها به قدرت نشستند، محمد ذوالفقارى كاندیداى نمایندگى مجلس شد و در دورهى چهاردهم از زنجان به وكالت مجلس شوراى ملى رسید. در ادوار بعدى یعنى دورههاى پانزدهم، شانزدهم و هفدهم كرسى وكالت مجلس را براى خود حفظ كرد. در دورهى هفدهم به دنبال استعفاى اجبارى دكتر سید حسن امامى از ریاست مجلس شوراى ملى برگزیدند. كاشانى شرط قبول این سمت را موكول به عدم حضور خود در مجلس و ادارهى جلسات نمود و قرار بر این شد كه جلسات مجلس را ثواب رئیس مجلس اداره كنند. در اخذ راى براى نواب رئیس، محمد ذوالفقارى به اتفاق آراء نایب رئیس اول و مهندس احمد رضوى با اكثریت نسبى نایب رئیس دوم شدند. وى در دورهى هفدهم از همكارى و مساعدت با جبهه ملى دریغ نورزید و در تمام مراحل پشتیبان و موافق دكتر مصدق بود. به همین دلیل بعد از سال 1332 به مجلس راه نیافت و مدتى بدون شغل بود. پس از تحمل چند سال بیكارى، به استاندارى مازندران منصوب شد. چند سالى در مازندران بود كه به استاندارى اصفهان تغییر ماموریت یافت. از استاندارى اصفهان سفیركبیر ایران در افغانستان گردید. ذوالفقارى در زمانى كه در اروپا مشغول تحصیل بود، با محمدظاهرشاه ولیعهد آن روز افغانستان در یك دانشكده تحصیل مىنمودند و بین آن دو دوستى و مودت زیادى بوده است به طورى كه پس از جدائى و فراغت از تحصیل، با یكدیگر مكاتبه داشتهاند. در ایامى كه محمدظاهرشاه به ایران آمد، به پاس دوستى قدیم، تقاضا مىنماید كه دوست همكلاسىاش به سفارت دولت ایران در افغانستان تعیین گردد. این امر مورد قبول و اجابت قرار گرفت و ذوالفقارى به مدت چهار سال سفیر در كابل بود و غالبا در سفر و حضر با شاه مخلوع افغان به سر مىبرد. در سال 1342 سناتور انتصابى در آذربایجان شد. در دورهى بعد همچنان مقام سناتورى را حفظ كرد. وفات وى در سال 1351 در سن 71 سالگى اتفاق افتاد. محمد ذوالفقارى مردى آرام، مبادى آداب، كمحرف، خجول و دستودلباز بود. به زندگى اشرافى خو گرفته بود. در تمام مقاماتى كه احراز مىكرد ازثروت بادآوردهى پدرش از بذل و بخشش دریغ نمىنمود. وى در جوانى با دختر میرزایحیىخان دیبا معروف به ناظمالدوله پیوند زناشوئى بست و صاحب فرزندان متعددى شد. همین پیوند زناشوئى با خانواده دیبا، قریب پانزده سال مشاغل او را تامین نمود.