ملیت : ایرانی - قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد دوم)
اولین رئیس شهربانى رضاشاه، در سال 1269 متولد شد. پس از انجام تحصیلات متعارف زمان به مدرسهى صاحب منصبى ژاندارمرى وارد شد و دورهى مدرسه را پایان برد و به درجهى افسرى رسید. چندى در واحدهاى مختلف خدمت مىكرد. سرانجام به ریاست ژاندارمرى قم منصوب شد. در كودتاى 1299 وى در همین سمت بود كه علاوه بر آن، حاكم نظامى قم گردید و با شدت عمل نسبت به اجراى دستورات دولت كوشید. در اواخر 1300 رضاشاه از ادغام قزاقخانه و ژاندارمرى، ارتش جدیدى بنیاد نهاد و براى اینكه افسران ژاندارم را نسبت به خود جلب كند و از طرفداران او بشوند، به هر یك دو یا سه درجه ترفیع مقام داد. درگاهى از درجهى سرگردى به سرهنگى ارتقاء یافت و به ریاست ادارهى قلعهبیگى تهران (دژبان مركز) منصوب شد. وى در این سمت فوقالعاده خود را به سردار سپه وزیر جنگ نزدیك كرد به طورى كه جزء محارم وى قرار گرفت. در 1302 سردار سپه پس از احراز مقام رئیسالوزرائى، به خدمت ژنرال و ستداهل سوئدى رئیس نظمیه و سایر همكاران او خاتمه داد. و موقتا امیراقتدار انصارى حاكم نظامى تهران را سرپرست شهربانى كرد و عملا شهربانى زیر نظر وزارت جنگ قرار گرفت. چند روزى امیر اقتدار در راس شهربانى بود تا اینكه سرهنگ محمد درگاهى از طرف سردار سپه ابتدا به ریاست شهربانى تهران و سپس به ریاست كل شهربانى كشور گمارده شد. درگاهى در این سمت با اعتباراتى كه در اختیار داشت نسبت به توسعه كادر اقدام نمود. مدرسهى افسرى و درجهدارى تشكیل داد و مقدارى اسلحه و مهمات تدارك دید. از همه مهمتر واحدى به نام امور سیاسى پىریزى نمود كه آن واحد همواره حركات و رفتار هیئت حاكمه و مقامات را زیر نظر داشت. درگاهى در تغییر سلطنت و وفادارى به رضاشاه، در صف اول موافقین بود و صادقانه جانفشانى مىكرد. یكى از چند نفرى بود كه كاخهاى سلطنتى را تحویل گرفته و محمدحسن میرزا قاجار ولیعهد وقت را با خفت و خوارى از ایران بیرون راند. درگاهى در اثر حسن خدمت در 1307 درجهى سرتیپى گرفت و صاحب قدرت زیادى شد. همه روزه شاه جدید را ملاقات مىكرد و او را در جریان تمام حوادث كشور اعم از قدرت تیمورتاش وزیر دربار كه عملا تمام امور كشور زیر سلطهى او بود، برابرى مىنمود. تدریجا به حریم او نیز دخالت نمود و در نتیجه اختلاف آن دو از صورت پنهان به آشكار كشید و هر كدام سعى مىنمودند دیگرى را عقب بزنند. درگاهى نه تنها با تیمورتاش مبارزه مىكرد بلكه با سایر رجال قدرتمند و نزدیك به دربار هم سرشاخ مىشد. گاهى نصرتالدوله فیروز، زمانى سردار اسعد بختیارى و حتى علىاكبر داور هم از توطئه و تحریكات وى مصون نبودند. درگاهى در راس شهربانى قدرت عجیبى پیدا كرد و در خوش رقصى و اجراى اوامر ارباب خود بیداد مىنمود. وقتى دورهى ششم پایان یافت و سید حسن مدرس به وكالت انتخاب نشد، خانهى او تحت كنترل مامورین سیاسى شهربانى قرار گرفت و همه روزه گزارشهاى نامساعدى از ملاقاتهاى مدرس با اشخاص یا مذاكراتى كه انجام داده بود برخلاف واقع به شاه مىداد و سرانجام ذهن رضاشاه را نسبت به او منسوب نمود و دستور دستگیرى و تبعید او را دریافت كرد. شبانه با چند مامور به خانهى مدرس ریختند، مدرس را مورد اهانت قرار داد ولى آن روحانى سیاستپیشه اهانت رئیس شهربانى را تحمل نكرد و به صورت او سیلى نواخت. درگاهى و مامورین، مدرس را مورد ضرب و شتم قرار دادند و او را از خانه بیرون برده و در همان شب به خواف تبعید نمودند. درگاهى در همان سال مامور دستگیرى یكى از رجال قدرتمند شد. آن شخص نصرتالدوله فیروز وزیر مالیه بود. در مراسم روضهخوانى تكیه دولت، وقتى مراسم پایان یافت، درگاهى نزد نصرتالدوله كه در صف وزراء ایستاده بود رفت و وى را دعوت كرد كه در اختیار او باشد. فیروز ابتدا تحاشى كرد و به سمت رضاشاه حركت نمود كه از مهلكه نجات یابد ولى درگاهى بازوى او را محكم چسبید و با كمك سایر ماموران، او را بازداشت كردند. درگاهى در دوران ریاست شهربانى، زندان تقریبا مدرنى در شمال شرقى تهران در كاخ ییلاقى آغامحمدخان قاجار كه معروف به «قصر فجر» بود بنیاد نهاد. در سال 1308 ساختمانهاى زندان پایان پذیرفت. شاه و نخستوزیر و سایر امناى دولت را براى بازدید دعوت كرد. گاهى در این مراسم چند تن از قدرتمندان را تهدید نموده بود كه اینجا خوابگاه ابدى شماست. تیمورتاش و داور از این تهدید به شاه شكایت بردند و پس از چند روز، درگاهى از شغل خود منفصل و زندانى گردید. درگاهى چندى در زندان دژبان توقیف بود، بعد مورد عفو واقع شده به منزل خویش انتقال یافت ولى تحت نظر بود تا اینكه رضاشاه او را احضار نموده مورد استمالت قرار داد و به ریاست اداره كل احصائیه و آمار و سجل احوال مملكتى گمارد. این اداره ظاهرا جزو وزارت كشور بود ولى عملا تحتنظر شاه قرار داشت و روساى آن از بین افسران مود اعتماد انتخاب مىشدند. وى چندى در آن سمت به سر برد بعد به ریاست اداره نظام وظیفه منصوب گردید و چند سالى هم در آن سمت قرار داشت ولى در اثر نزاع و برخورد شدید با سرلشكر ضرغامى رئیس ستاد ارتش، از كار بركنار شد. بعد از شهریور 1320 با املاكى كه قبلا در ورامین براى خویش تدارك دیده بود، به كشاورزى اشتغال ورزید. در دورهى هفدهم به اعتبار كشاورزان خویش، كاندیداى نمایندگى مجلس شد ولى توفیقى نیافت. در سال 1333 درگذشت. ملكالشعراى بهار از جمله كسانى است كه مورد زجر و آزار او قرار گرفته و اشعارى در ذم او سروده كه پلیدىهاى او را آشكار مىسازد. عباس اسكندرى كه در كتاب آرزو بركنارى سرتیپ درگاهى را چنین نوشته است: پیشامدى موجب سقوط رئیس شهربانى گردید و شرح آن به قرار زیر است: «رئیس نظمیه از مكنون آقاى خود خبر داشت و شاید با او هم صحبتى شده بود كه بقایاى حكومت مثلث به زودى دفن خواهد شد. او از راه نخوت و غرور این مطلب را بروز داد. در روزى كه ساختمان مجلس قصر انجام پذیرفته و آئین گشایش آن به جا مىآمد وزیر دربار به اطلاع ارباب خود رسانید كه رئیس نظمیه گفته است این مجلس خوابگاه ابدى داور و تیمورتاش خواهد بود. اگر منظور مبارك چنین است با كمال طیب خاطر غلام حاضر است كه از اینجا خارج نشده و در انجام میل مبارك باشم. این بیان تاثیر زیادى در شاه كرد. عبارت نشاندار بود. و رئیس نظمیه از كار خارج و گرفتار شد.»